آفتابنیوز : آفتاب: رضا یزدانی، خواننده پاپ و راک ایران، یک ماهی میشود که هفتمین آلبوم خود به نام «ساعتا خوابن» را منتشر کرده است. این مجموعه که میتوان آن را ترکیبی از سه آلبوم پیشین او به نامهای «خاطرات مبهم»، «ساعت فراموشی» و «ساعت ۲۵ شب» دانست، در مدت سه هفته بیش از 200 هزار نسخه فروخته است.
خبرآنلاین نوشت: به همین بهانه، در گفتوگویی با رضا یزدانی، با او در باره ویژگیهای محتوایی و تکنیکی آلبوم «ساعتا خوابن» و البته سبک شخصی او که در 10 سال گذشته جایش را بین مخاطبان موسیقی پاپ ایران باز کرده است، صحبت کردیم.
شما از آن گروه خوانندگانی هستید که در ساخت ملودی، آهنگ و سرودن ترانههای کارهایتان یا مستقیم نقش دارید یا در آن دخالتی پر رنگ دارید. چرا این قدر خودتان را درگیر تمام عناصر سازنده قطعات میکنید؟
چون کارم همه چیز و زندگی من است و هر انسانی برای زندگیاش همه تلاشی میکند. با اینکه چنین شیوهای خیلی مرا خسته میکند، اما زمان زیادی میگذارم، بیخوابی میکشم و نمیگذارم کارم از دستم خارج شود.
در مورد همفکری و همکاریام با ترانه سرایان، باید بگویم به نظر من کلام مهمترین بخش یک قطعه موسیقی است. اگر ترانه خوب نباشد، با وجود داشتن یک آهنگ عالی، نوازندگان کار بلد و تنظیم مناسب، به هیچ وجه یک کار خوب و با کیفیت شکل نمیگیرد.
تاثیر گذاریتان در سرودن ترانههایی که تا امروز خواندهاید چقدر بوده است؟ میخواهم یک درصد تخمینی بدهید.
بوده ترانههایی که انتخاب کردهام و تغییر هم نکرده، اما میتوانم بگویم هشتاد درصد آنها کم و بیش تغییر کرده است.
ملودی بیشتر قطعات را خودتان میسازید. در این مرحله ارتباطتان با ترانه چگونه است، شده ترانهای بر اساس ملودی شما سروده شود؟
نه هیچ وقت. همیشه ملودیها را بر اساس حال و هوای ترانهها میسازم. باید ترانهای با من ارتباط برقرار سازد، مدتی با آن زندگی کنم و وقت برایش بگذارم و آن وقت برایش ملودی بسازم.
هر چه هم جلوتر میآیید، با ترانه سرایان و تنظیم کنندگان جوانتر کار میکنید. از این خطر کردن نمیترسید که با هنرمندان جوان کار میکنید؟
نه چون من اصولاً اهل ریسک کردن هستم و از آزمون و خطا نمیترسم. من همیشه به بچههایی که دنبال فرصت بودهاند، فرصت دادهام و هیچ وقت از همکاری با جوانان پشیمان نشدهام. خوشحالم که این کار را کردهام و نتیجهاش همیشه مثبت بوده است.
تفاوت جوانان با ترانه سرایان با سابقهتر چیست؟
آنان دایره واژگان متفاوتی دارند که قدیمی ترها از آن استفاده نمیکنند. همچنین این جوانان صاحب تفکر تازهای هستند که با ترانههایشان با هم نسلان خود بهتر ارتباط برقرار میکنند.
بیشتر آلبومهایتان از جمله «ساعتا خوابن»، دارای تنوع سبک و ژانر موسیقایی است؛ در آنها کارهای پاپ، انواع راک و... شنیده میشود. این ترکیب برای جذب مخاطبان بیشتر و راضی کردن سلیقههای متفاوت و متنوع است؟
اینکه میگویید هست و البته حال و هوای خودم و بچههایی که کارها را تنظیم میکنند هم در آن دخالت دارد. برای مثال میلاد عدل بیشتر به راک گرایش دارد، محمد خرمینژاد آثارش به پاپ و کلاسیک نزدیک است و بهروز پایگان متنوعتر کار میکند. در واقع گرایشهای متفاوت تنظیم کنندگان، این فضا را میسازد.
البته همان طور که گفتم، حال و هوای خودم هم هست؛ مثلاً وقتی داشتم روی قطعه «تحویل سال» کار میکردم، حس کردم به سمت فلامنکو بروم یا قطعه «نوستالژی» را که فکر کردم باید پاپ باشد. در کل کاری که میکنم باید بر دل من بنشیند و برای همین مجموعه متنوع میشود.
با این حال نظر شما هم درست است، چون این تنوع میتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند. آلبوم «ساعتا خوابن» 14 قطعه دارد که فکر میکنم هر مخاطبی با هر سلیقهای میتواند حداقل با چهار و پنج تای آن ارتباط برقرار کند.
آلبومهایتان از نظر موضوعی و محتوای ترانهها هم متنوع است، چرا که کارهای نوستالژیک، عاشقانه، اجتماعی و حتی سرخوشانه را کنار هم میچینید.
این شیوه همیشه من بوده است. اول آلبوم یک کار «فان»، با مزه یا به قول شما سرخوشانه میگذارم و سعی میکنم باقی قطعات هم شامل آثار نوستالژیک، عاشقانه و اجتماعی شوند.
در گذشته چی هست که این قدر دوست دارید در آن کند و کاو کنید؛ آن هم توسط ترانه سرایانی که متعلق به زمان اکنون هستند و به طور مستقیم گذشته را تجربه نکردهاند؟
ما باید از تجربه گذشتگان استفاده کنیم و پلی بین نسلها بزنیم. از آن گذشته من خودم عاشق آثار هنری و فیلمهایی هستم که نوستالژیک هستند. من دوست دارم خاطره بازی کنم، همان طور که همه مردم دوست دارند. برای همین است که من عاشق فیلمهای نوآر سینمای جهان هستم و به فیلمهای مسعود کیمایی مثل سرب، دندان مار و... علاقه دارم.
این سومین آلبومی است که از واژه ساعت در آن استفاده شده. همچنین در متن بسیاری از ترانههای شما به ساعت و زمان اشارههای زیادی میشود؛ به نظر میرسد این توجه بیشتر از نگرانی و دغدغههای شما ریشه میگیرد.
بله، گذشت زمان نگران کننده است. از دست دادن خیلی چیزها در زندگی را میتوان جبران کرد و اما زمان را نه. زمان تنها چیزی است که وقتی رفت، دیگر بر نمیگردد و دست یافتنی نیست.
در آلبوم «خاطرات مبهم» برای چند قطعه نماهنگ هم ساخته بودید. چرا این تجربه موفق را تکرار نکردید؟
اتفاقاً یک مجموعه کلیپ را تقریباً آماده کردهایم. تعدادی از قطعات قدیمی و جدید را تصویری کردهایم که فکر میکنم در یک بسته هفت یا هشت تایی مستقل ارائه شود.
شما کار آهنگسازی را دهه هفتاد از تئاتر شروع کردید و در حال حاضر هم هر شب در نمایش «در روزهای آخر اسفند» با کارگردانی محمد رحمانیان یک قطعه را اجرا میکنید. از این تجربه تازه تئاتری بگویید.
تجربه بسیار خوبی است. با اینکه شدیداً گرفتار بودم، اما وقتی رحمانیان از من خواست، با کمال میل پذیرفتم. «در روزهای آخر اسفند» یک کار تلفیقی از موسیقی و تئاتر است که من در پایانش قطعهای را اجرا میکنم. اینکه بعد از سالها فرصت کار در تئاتر را پیدا کردم، خیلی خوشحال هستم.