آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش ایران، سحرگاه یکشنبه 18 اسفندماه سال جاری پلیس آگاهی پایتخت مخفیگاههای دزدان و مالخران را به محاصره درآوردند و بیش از 180 تن از آنان را دستگیر کردند.
این دزدان که بیشترشان بارها روانه زندان شدهاند در زمینه کیفقاپی، زورگیری، سرقت خودرو و وسایل داخلی آن فعالیت داشتند که در خواب غافلگیر شدند.یکی از این دزدان که چند ماه پیش و با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده بود این بار در خانهای بزرگ در شهر پرند دستگیر شد و از خانهاش خودروی گرانقیمت 100 میلیون تومانی کشف شد که وی آن را با پول بادآورده خریده بود.این تبهکار 3 مهمان مرموز نیز داشت؛ 3 دختر که فریب وی را خورده بودند.
گفتوگو با دزد 100هزار دلاریمجید 26 سال دارد و به تنهایی در خانه ویلایی چند صد متری زندگی میکند. وی چند ماه پیش به خاطر 29 بار کیفقاپی دستگیر و روانه زندان شده بود ولی با سپردن وثیقه 500 میلیونی آزاد شد و دوباره فعالیتهای تبهکارانهاش را آغاز کرد.
چند سابقه داری؟
یک سابقه و این بار برای دومین بار است که دستگیر شدهام.
وثیقه 500 میلیونی را از کجا آوردی؟
از طریق آگهی 22 میلیون تومان به کسی که سندش را برای همین کارها در دادسراها میگذارد پرداخت کردم و آزاد شدم.
در سرقتها چه نقشی داشتی؟
رئیس باند بودم و پشت موتور مینشستم و کیفها را میقاپیدم.
ماجرای سرقت 100 هزار دلاری چیست؟
تیرماه سال گذشته یکی از همدستانم گفت مردی پول زیادی از بانک گرفته، سریع با موتور خودمان را نزدیک بانک رساندیم و با مشخصاتی که زاغزن باند داده بود خودروی طعمهمان را تعقیب کردیم و پس از 15 دقیقه وی در کوچهای توقف کرد و از خودرو پیاده شد تا از صندوق عقب چیزی بردارد که من سریع از موتور پیاده شدم و پولها را که داخل یک کیسه بود، برداشتم و ترک موتور نشستم و فرار کردیم.
مالباخته میگوید وقتی فرار میکردید کیسه را بالای سرت میچرخاندی و فریاد شادی سر میدادی!
بله، خوشحال بودم که کلی پول به دست آورده بودیم و ناخواسته این حرکات را انجام دادم.
میدانستی داخل کیسه دلار است؟
نه اصلاً. وقتی مطمئن شدم کسی در تعقیبمان نیست، توقف کردیم و هنگامی که کیسه را باز کردم و دلارها را دیدم آنقدر خوشحال شدم که سر از پا نمیشناختم. باور نمیکردم پولها دلار باشند!
چقدر گیرت آمد؟
25 هزار دلار.
با پول چه کار کردی؟
دلارها را 38 میلیون تومان فروختم و با پول آن یک پژو 206 خریدم.
بعد؟
چند مدتی خلاف نمیکردم تا اینکه دست و بالم خالی شد و دوباره دست به دزدی زدیم تا اینکه دستگیر شدم و پس از اینکه به زندان افتادم برای اینکه پلیس پیش از باخبر شدن از سرقت 100 هزار دلاری با فروختن خودرویم وثیقه گذاشتم و بیرون آمدم و دوباره دزدیهایم را شروع کردم تا با به دست آوردن پول بتوانم از شاکیها رضایت بگیرم.
بیشتر چه چیزهایی سرقت میکردید؟
کیف، گردنبند طلا و پول مشتریان بانکها.
کدام مناطق فعالیت داشتید؟
همه جای شهرهای تهران و کرج.
روزی چند سرقت داشتی؟
این اواخر با همدستم امیر به سرقت میرفتیم تا چیزی که به دست میآوریم برایمان صرف داشته باشد زیرا 4 نفره پول کمتری به ما میرسید، روزی بین یک تا سه سرقت میکردیم و حدود 500 هزار تا 2 میلیون تومان پول به دست میآوردیم.
با پولها چه کار میکردی؟
شیشه میکشیدم، لباس میخریدم یا خرج دختر مورد علاقهام به نام سهیلا میکردم.
خانه پرند متعلق به خودت است؟
نه، اجارهای است. 10 میلیون پیش دادهام و یک میلیون اجاره.
حالا چرا خانه ویلایی و 300 متری؟
به خاطر اینکه اگر پلیس برای دستگیریام به خانه زد بتوانم از حیاط پشتی یا پشتبام فرار کنم!
خودروی سوناتای صفر نیز برای خودت است؟
بله، همین دیروز 100 میلیون تومان خریده بودم، 30 میلیون داده بودم و قرار بود بقیهاش را 40 ماهه پرداخت کنم.
چطور؟
با دزدی.
خودروی قبلیات چه بود؟
آزرا.
گزارش پلیس نشان میدهد که 3 دختر جوان در خانهات بودند!
بله، سهیلا همراه با خواهر و دوستش خانه من مهمان بودند.
به آنها هم پول میدادی؟
برایشان پول خرج میکردم.
خانواده داری؟
بله در همدانک شهریار زندگی میکنند.
میدانند دزدی میکنی؟
از سری نخست که فهمیدند دیگر با آنان زندگی نکردم.
پدرت چه شغلی دارد؟
بنایی میکند.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
بله، نه الان.
به چه فکر میکنی؟
با این همه بدهی و شکایت چه کار کنم!