آفتابنیوز : آفتاب: محمدرضا باهنر مرد بانفوذ مجلس روزهای پر کاری را پشت سر می گذارد، روزهایی که تلاش دارد تا دولت و مجلس را بیشتر به هم نزدیک کند.
باهنر تاکید می کند که تلاش دارد برای دولت روحانی سنگ تمام بگذارد، برای همین نزدیک به هشتاد درصد سوالات را با رایزنی از دستور کار خارج می کند.
وی نحوه تعامل مجلس با دولت را به هیچ وجه سیاسی ندانسته و تاکید می کند که این را وظیفه نانوشته خود می داند که از دولتی که شش ماه از حضورش در راس قدرت گذشته، حمایت کند. مساله ای که به هیچ وجه برای جریان پایداری قابل هضم نیست و به همین دلیل این جریان؛ طرح استیضاح وزیری که تنها چند صباح از حضورش در راس وزارتخانه گذشته را دنبال می کند.
آنچه در زیر می خوانید مشروح مصاحبه محمدرضا باهنر با ایرنا است:
آقای باهنر در حال حاضر در مجلس همچون دولت گذشته پرکار هستید؟
کار در مجلس با سایر نهادها متفاوت است. کار در مجلس از نادر کارهایی است که اگر نماینده ای در مجلس کار نکند، هیچ کس متوجه نمی شود، اما اگرهمین نماینده، بخواهد ۲۴ ساعت هم کار کند، بازهم وقت کم می آورد.
این خصوصیتی است که تا فردی وارد مجلس نشود، نمی تواند آن را درک کند. مساله ای که نماینده را وادار به کار می کند خود و خدای خودش است و وجدانش. البته بیان ۲۴ ساعت کار درشبانه روز شاید اغراق باشد، اما من تعداد زیادی از نمایندگان را می شناسم که در شبانه روز ۱۷ تا ۱۸ ساعت کار می کنند.
خود شما چطور؟
دیدگاه های متفاوتی درمورد اینکه کار نماینده چقدر مفید است، وجود دارد. من یک مثال ساده می زنم. در هر ماه، یک هفته نمایندگان جلسه علنی نداشته و برای سرکشی به حوزه انتخابیه خود می روند. برداشت عمومی این است که نمایندگان در طول این یک هفته استراحت می کنند. اما واقعیت این است که نمایندگان در حوزه انتخابیه آنقدر مشغله فکری دارند که در واقع در تهران استراحت می کنند.
این دوستان در حوزه انتخابیه خود با تعداد زیادی ارباب رجوع مواجه می شوند که درخواست های آنها حول و حوش اشتغال و مشکلات اقتصادی و دریافت کمک بلا عوض و وام خلاصه می شود. امکان دارد نماینده ای در یک روز ۱۰۰ نامه نوشته و به مردم بدهد تا به اداره کار مراجعه کنند.
نماینده در نهایت خود نیز متوجه می شود که بسیاری از این نامه ها فایده ای ندارد، چون اگر نماینده ۵۰ نفر را با نامه به اداره کار بفرستد، این اداره نمی تواند کاری کند. چون اداره کار نمی تواند به افراد، کاری را پیشنهاد بدهد. به هرحال این درخواست ها در نوبت قرار می گیرد. حال امکان دارد که نماینده ای به جای اینکه این مسیر را طی کند با اداره صنایع شهرستان خود وارد مذاکره شده و یک واحد صنعتی را سامان می دهد که همین فرصت شغلی را برای بسیاری فراهم می کند.
البته منظور من از بیان اینکه آیا شما همچنان در مجلس پر کار هستید یا نه، بیشتر معطوف به این مساله بود که تا چه میزان برای تعامل مجلس با دولت گام بر می دارید؟
اصولا مدیران مجلس و مدیران دولت باید حداکثر تلاش خود را به کار بگیرند تا بین مجلس و دولت همگرایی ایجاد شود. برخی از این اقدام مجلس، تفسیر سیاسی می کنند که درست نیست. من به خاطر دارم که در مجلس پنجم همزمان با دولت خاتمی شده بود، نمایندگان تصمیم گرفته بودند تا آقای حاجی وزیر آموزش و پرورش را استیضاح کنند، همان زمان آقای ناطق و بسیاری از دوستان تلاش کردند تا این استیضاح از دستور کار خارج شود. من فراموش نمی کنم که چقدر با نمایندگان رایزنی شد که استیضاح فایده ای ندارد و شما را به هدفتان نمی رساند.
البته برداشت خارجی این بود که نمایندگان مجلس از اینکه یکی از وزیران دولت رقیبشان استیضاح می شود؛ خیلی استقبال می کنند. حرف من این است که مدیران مجلس باید در راستای همگرایی و هم افزایی تلاش زیادی کنند.
شما در هیات رییسه برای افزایش همگرایی و هم افزایی که فرمودید چه کار می کنید؟
ما در هیات رییسه کارهای زیادی انجام می دهیم که اساسا وظیفه ما نیست. اما ما واقعا تلاش می کنیم که نمایندگان متقاعد شوند تا از وزیر سوال نکنند.
اما واقعیت این است که نمایندگان از وزیران زیاد سوال می کنند. این مساله را قبول دارید؟
شاید باور نکنید، اما بالای هفتاد تا هشتاد درصد سوالاتی را که در هیات رییسه به دست ما می رسد، با تعامل و رایزنی حل کرده و اجازه نمی دهیم که در صحن طرح شود. یکی از مسوولان هیات رییسه از وزیر دعوت کرده و جلسه ای با حضور وزیر و نماینده تشکیل می شود و سعی می کنیم قبل از اینکه فرایند سوال استارت بخورد، سوال را منتفی کنیم. اگر هیات رییسه این کار را نکند، کسی هیات رییسه را مواخذه نمی کند. هیات رییسه می تواند هر سوالی را در دستور قرار دهد، در حالی که باور من این است که هیات رییسه باید بنا را بر تعامل بگذارد.
این رویکرد تعاملی مجلس با دولت به هیچ عنوان با جناح های سیاسی ارتباط پیدا نمی کند، کما اینکه اگر شما سوالات مطرح شده از ابتدای دولت تاکنون را مورد بررسی قرار دهید، متوجه می شوید که این نمایندگان متعلق به جریان سیاسی خاصی نیستند. در این میان از گرایش اصلاح طلبی تا اصولگرایی دیده می شود.
تصور نمی کنید که افرادی از جریان پایداری سوالات بسیاری را مطرح می کنند؟
ما جبهه پایداری را باتوجه به اصول و مواضع اتخاذ شده در بین اصولگرایان یک جریان نسبتا تندرو می دانیم که در اقلیت هستند.
بقیه جریان اصولگرایی حتی فراکسیون اصولگرایی به ریاست آقای حداد که جبهه پایداری جزیی از آن محسوب می شود، به هیچ عنوان در اختیار جبهه پایداری نیست. فراکسیون اصولگرایی خیلی نرم تر از جریان پایداری عمل می کند.
بالاخره این مساله را نمی توان نادیده گرفت که جریان پایداری، جریانی است که حساسیت بالایی داشته و در مواردی بر اساس پیش بینی و حتی توهم؛ موضع گیری های تندی را اتخاذ می کند.
البته من در اینکه این دوستان ضمن دلسوزی با هدف حل مشکل یا جلوگیری از بروز مشکل، تذکراتی را می دهند، شکی ندارم. هرچند اختلاف زیادی در مورد نحوه عمل کردن به این مساله وجود دارد. این دوستان باید قبول کنند که وقتی وزیری در راس یک وزارتخانه قرار می گیرد، حداقل شش ماه باید به وی فرصت بدهند تا به وضعیت مسلط شود.
اما این دوستان می گویند هر وزیری با سه تا کاری که انجام می دهد، مسیر آینده خود را مشخص می کند. بر همین اساس از همان ابتدا بنا را بر محکم گرفتن و تسویه حساب می گذارند. این موضع گیری ها از سلایق متفاوت سرچشمه می گیرد که باید مدیریت شود.
شما برای این تعامل چقدر وقت می گذارید، با توجه به اینکه شما در جبهه رقیب آقای روحانی محسوب می شوید؟ آیا تلاش شما برای برقراری تعامل با دولت روحانی همانند دولت قبلی است؟
لازم است به این مساله اشاره کنم که مواضع من در مورد دولت آقای احمدی نژاد خیلی متفاوت بوده نه اینکه سینوسی باشد، بلکه مرتب تغییر کرده است.
من در دورانی که آقای احمدی نژاد تازه دولت را در اختیار گرفته بود، به قدری از ایشان حمایت می کردم که بسیاری من را وکیل الدوله می نامیدند. وکیل الدوله در مجلس، توهین بزرگی محسوب می شود. در اواخر دوره اول و اوایل دوره دوم من رویکردم کاملا انتقادی بود، بنابراین در دولت آقای احمدی نژاد من رویکرد ثابتی نداشتم که شما به این مساله اشاره می کنید که آیا می خواهید با دولت روحانی همچون دولت احمدی نژاد رفتار کنید یا نه.
اکنون با دولت آقای روحانی مثل دولت اول آقای احمدی نژاد رفتار می کنم. تلاش دارم که به هر طریقی از دولت روحانی حمایت کنم.
چرا آقای احمدی نژاد را از خودتان جدا کردید؟
من تردیدی ندارم که بخشی از اصولگرایان به آقای روحانی رای دادند و حتما اصلاح طلبانی بودند که به آقای روحانی رای ندادند. اگر رقابت بین آقای حداد و آقای عارف باشد یا آقای عارف یا آقای سعید جلیلی باشد؛ حرف شما درست است.
در این صورت می توان رقابت را رقابتی جناحی و فشرده دانست. اما من نتیجه انتخابات سال ۹۲ را اینگونه تحلیل می کنم که افکار عمومی در فاصله سال ۷۶ تا ۸۴ دچار افراطی گرایی اصلاح طلبی و در سال ۸۴ تا ۹۲ دچار افراطی گری شدید اصولگرایی از نوع احمدی نژادی اش بود.
من این را به این خاطر می گویم که ایشان اصولگرایی ویژه خود را داشت و بارها در سخنان خود گفته بود که من شما اصولگراها را قبول ندارم. من تحلیلم این بود که مردم برای فرار از این دو دسته افراطی گری به یک جریان سوم پناه بردند.
جریان سوم همان جریان اعتدال بود؟
بله. آقای روحانی در بین نامزدها تنها کسی بود که جریان اعتدال را نمایندگی می کرد. اگر من هم می خواستم در این انتخابات به یک چهره اعتدالی رای بدهم، قطعا به آقای روحانی رای می دادم.
باور من این است که شعارهای آقای روحانی به هیچ وجه مصرف انتخاباتی نداشت. من ۱۶ سال با ایشان در مجلس همکار بوده و هشت سال با هم در هیات رییسه بودیم. ذات ایشان فرد معتدل و خردگرایی بوده و عمیقا به این شعارهایی که داده است؛ باور دارد.
اگر شما سابقه آقای روحانی را مورد بررسی قرار دهید، متوجه می شوید که ایشان یک لحظه هم اصلاح طلب نبوده است.
یعنی می خواهید آقای روحانی را به نفع اصولگرایی مصادره کنید؟
نه. اصلا اینجور نیست. سابقه اصولگرایی ایشان هرچی بوده، اصولگرایی است. موضع صریح و سنگین ایشان، موضعی بود که سال ۷۸ بدنبال حادثه کوی دانشگاه تهران اتخاذ کردند. آن زمان مردم در دانشگاه تهران جمع شدند و در واقع یک ۹ دی دیگر به وجود آمد. سخنران آن روز آقای روحانی بود. شما اگر به همان سخنرانی مراجعه کنید، متوجه می شوید که آن سخنرانی، یک سخنرانی سنگین علیه اصلاح طلبان تندرو بود.
اما اصلاح طلبان نظری برخلاف شما دارند و بر این باورند که آقای روحانی اصلاح طلب است، نظر شما چیست؟
من در سخنان خود کد می دهم. آقایان اصلاح طلب دو تا سخنرانی به من نشان بدهند که ایشان از اصلاح طلبی دفاع کرده باشد. من ۵۰ تا سخنرانی از آقای روحانی می آورم که ایشان دفاع سرسختی از اصولگرایی کرده باشد.
بعد از انتخابات ۹۲ آقای روحانی چون خود را در رای، بیشتر مدیون جبهه اصلاحات از نوع اعتدالی اش می دانست، بیشتر از آنان استفاده کرد. من باور دارم که اصلاح طلبان تندرو به آقای روحانی رای ندادند، همچنانکه آقای عارف وعده داده بود که بسیاری از ناگفته ها را روزی خواهد گفت. اگر ایشان یک روزی این سخنان را بازگو کند، مشخص می شود که بسیاری از افرادی که می خواستند به آقای عارف رای بدهند، به آقای روحانی رای ندادند.
آقای روحانی به خاطر دین خود به اصلاح طلبان اعتدالی از این نیروها در رده های بالا کمک گرفت. در میان این افراد، اصلاح طلب رادیکال پیدا نمی شود، یا اینکه تعداد آنها بسیار نادر است. من به همین دلیل تحلیل شما را مبنی بر شکست یا پیروزی یک جریان اصلا قبول ندارم.
معنی این سخن این نیست که اصولگرایی پیروز شد، بلکه یک جریان سوم به نام اعتدال پیروز شد.
شما در سخنان خود اشاره کردید که با رایزنی بسیاری از سوالات را منتفی می کنید به نظر شما درست است که ۹۹ نماینده از وزیر امور خارجه در چنین شرایطی سوال کنند؟ آیا تداعی بیرونی آن این نیست که مجلس با وزارت امور خارجه همراه نیست؟
در مجلس و مجموعه اصولگرایی افرادی هستند که به عملکرد آقای ظریف به به گفته و برخی آه آه می گویند. من هیچ کدام از این دو دیدگاه را قبول نداشته و نمره صفر و صد نمی دهم.
به این مساله قائل هستم که مسائل را نباید سیاه و سفید دید. به هرحال طیف وسیعی از خاکستری در این میان وجود دارد. می توان عملکرد دولت را در این زمینه تحلیل کرد که واجد چه اشکالات و مزیت هایی است. اگر چه اقداماتی را انجام بدهد، بهتر می شود و اگر این اقدامات را انجام ندهد، چه می شود. این سخنان تحلیل هایی است که می توان ارائه کرد. اما اینکه آقای ظریف در پشت تریبون مجلس ریز مذاکرات را مطرح کنند را من نه لازم و نه مفید می دانم.
اصلا ضرورت ندارد که این مذاکرات به این صورت صریح بیان شود. برخی دوستان مجلس در استدلال های خود اینگونه مطرح می کنند که معاون وزیر امور خارجه آمریکا چرا به رژیم صهیونیستی گزارش داده است و بعد این سوال را می پرسند که آیا ما از آنها نامحرم تر هستیم.
مسائل دیپلماتیک مسائلی نیستند که دقیق، شفاف و صریح بیان می شود. برخی از سخنان در حوزه دیپلماسی نه دو پهلو بلکه هشت پهلو است. هیات رییسه یک وظیفه آیین نامه ای و یک وظیفه مدیریتی و کلان دارد. من خدمت شما عرض کنم که اگر ده نماینده درخواست استیضاح وزیری را داشته باشند و به استدلال ها و نصیحت های ما توجه نکنند، هیات رییسه چاره ای ندارد جز اینکه این درخواست را در دستور قرار بدهد.
هیات رییسه طبق قانون اساسی، قسمی که خورده و وظیفه ای که دارد؛ نمی تواند مانع استیضاح وزیری شود. اما تلاش ما این است که استیضاح را با رایزنی حتی المقدور منتفی کنیم چون هدف مورد نظر را تامین نمی کند. به هرحال استیضاح چند وزیر همین الان استارت خورده است.
کدام وزیران؟
حداقل پنج تا شش نفر از وزیران استیضاحشان کلید خورده است، از جمله آقای آخوندی و آقای زنگنه. البته هنوز این مساله به صورت رسمی دریافت نشده وگرنه باید به جریان بیافتد. من خیالتان را راحت می کنم، با توجه به اینکه من هفت دوره در مجلس بوده و تمام دولت های بعد از انقلاب را تجربه کرده ام. لازم است این نکته را به صراحت به شما بگویم که هیچ وزیری وجود ندارد که حداقل ده مخالف در مجلس نداشته باشد. هر لحظه امکان دارد که ده نفر با جمع آوری امضا وزیری را استیضاح کنند. ما به محض دریافت این درخواست با فرد مذاکره می کنیم و به وی می گوییم که آیا می خواهید این استیضاح به نتیجه برسد یا اینکه فقط می خواستید چیزی گفته باشید؟ چون با این کار هم وقت مجلس را گرفته شده و هم یک دعوا بین مجلس و دولت راه می اندازید.
ما به این دوستان می گوییم که شما یک برآورد انجام دهید که آیا فضای عمومی مجلس این استیضاح را می پسندد یا نه. اگر مجلس مخالف است، شما چرا وقت مجلس و دولت را گرفته و یک اختلاف نظر را به وجود می آورید؟ بخصوص اینکه کشور با این همه مشکلات روبرو است. این تلاش ها توسط ما انجام می شود، اما وقتی افراد بر استیضاح پافشاری کنند ما چاره ای جز به جریان انداختن آن نداریم.
شما رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری هستید و من ضمن تبریک به شما؛ می خواستم بپرسم که چه سیاستی را در دوره جدید می خواهید در پیش بگیرید تا در دوره ای که شما مسوولیت دارید، تجربه های تلخ برای اصولگرایان بار دیگر تکرار نشود. بخصوص اینکه در انتخابات ریاست جمهوری هیچ یک حاضر نشدند به نفع دیگری کنار بروند؟
هر جریان نسبی برای موفقیت، نیازمند وحدت نسبی در بین اعضای خود است و حتی خانواده نیز نیازمند وحدت در بین اعضا است. اگر خانواده ای مرتب با بحران های متعدد دست و پنجه نرم کند نمی تواند موفق شود و مرتب درجا می زند.
ساز و کار خاصی برای این منظور دارید؟
بله. ما تلاش داریم که به یک سازو کار خاص دست پیدا کنیم، همچنانکه آرزو داریم که رقبای ما نیز به یک وحدت دست پیدا کنند. من واقعا آرزو دارم که روزی در کشور فرا برسد که دو تا سه حزب مقتدر و شناسنامه دار در چارچوب نظام فعالیت کنند. در چنین موقعیتی نتایج بهتری عاید ما می شود.
منظورتان استقرار نظام پارلمانی است؟
نه لزوما پارلمانی. تاکید من بیشتر بر نظام حزبی است که می تواند در قالب نظام ریاستی فعالیت کند. نظام ما نیز می تواند حزبی باشد. ما در جبهه پیروان تلاش داریم که اصولگرایان را به هم نزدیک کنیم. با مرور جریانات ۱۵ تا ۱۶ سال گذشته باید بگویم که با کمال تاسف ما شاهد بودیم که تمام جریانات سیاسی به دو گروه تقسیم شدند. این اتفاق بدنبال افراطی گری دوره اصلاحات رخ داد که در هرجناح سیاسی تندروها و معتدلین از هم جدا شدند.
این رویه در مورد اصلاح طلبان و اصولگرایان صدق می کند و در حال حاضر با چهار جریان اصولگرایان تند و معتدل و اصلاح طلبان تند و معتدل روبرو هستیم. تلاش ما این است که مواضع اصولگرایان تند و معتدل به هم نزدیک شود. توصیه من همیشه این بوده که نباید کار بدست تندرورها بیفتد و این توصیه را به دوستان اصلاح طلب نیز می کنم. چون پرهیزازتندوری لازمه خدمت کردن به کشور است، همچنانکه کشور از تندروی در زمان اصلاحات و اصولگرایان هیچ سودی نبرده است.
شما مدل های متفاوتی چون ۷+۸ و غیره را اجرایی کردید که اصلا به نتیجه نرسید و حتی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ با تعداد متنوعی از کاندیداهای اصولگرا روبرو شدیم.
ما در ریاست جمهوری به نتیجه نرسیدیم، اما در مجلس موفق بودیم. شما برای تحلیل در این مورد نباید صفر و صدی مساله را ارزیابی کنید. مجلس هفتم و هشتم و نهم ما به نتیجه رسیدیم و من نمی دانم که چرا شما می گوید که ما به نتیجه نرسیده ایم؟
آیا شما برای مجلس دهم برنامه دارید؟ با توجه به اینکه عده ای نیز امکان دارد که درصدد باشند تا مجلسی هماهنگ تر با دولت بر سر کار بیاید؟
با توجه به مسائل داخلی، موضوع اقتصاد مقاومتی و مسائل خارجی که در کشور وجود دارد، طرح بحث انتخابات مجلس خیلی زود است. حتی می خواستم این مساله را مطرح کنم که این کار ظلم به نظام است.
آقای باهنر مجلسی و آقای جهانگیری دولتی باید توجه داشته باشند که از همین الان تا مجلس دهم دو سال و نیم دیگر وقت باقی مانده است. هر زمان که نزدیک به انتخابات شد می توان با هم رقابت کرد، الان کارهای به مراتب واجب تر وجود دارد. از سوی دیگر، همه دولت ها همواره در این اندیشه بودند تا مجلسی هماهنگ داشته باشند، اما هرگز نتوانستند چنین کاری را انجام دهند. دولت ها به هیچ عنوان نمی توانند مجلس تاسیس کنند. من به دوستان توصیه می کنم که بحث انتخابات را به این زودی مطرح نکنند، بلکه باید با همکاری و همیاری از گردنه های سخت عبور کنیم.