کد خبر: ۲۳۹۰۶۲
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵

فائزه‌هاشمی: مردم متوجه مشکلات‌دولت شده‌اند

مواضع رئيس‌جمهور به موقع و بسيار صحيح بود. افراد و گروه‌هاي انحصارطلب تلاش‌هاي زيادي كردند تا اين حرف و عمل دولتي‌ها در اين حوزه را خنثي كنند و موانع مختلفي را با توجه به ابزارهايي كه در اختيار دارند، در مقابل دولت قرار دهند.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: توسعه واژه‌اي شيرين و مورد پسند تمام جريانات است اما هر يك بر اساس اصول و مشي خود به تعريف توسعه مي‌پردازند. برخي معتقدند توسعه يافتگي اجتماعي و فرهنگي مقدم بر توسعه يافتگي اقتصادي است چرا كه توسعه اقتصاد از مسير توسعه فرهنگي مي‌گذرد اما برخي عكس اين نظر را قبول دارند يعني معتقدند توسعه اقتصادي ارجح بر ساير توسعه‌هاست و فائزه هاشمي در گفت‌وگويي كه با آرمان داشت تاكيد كرد كه متاسفانه ايران در زمينه توسعه در برخی موارد دچار ايراداتي است كه تنها در اين ميان نبايد دولت را مقصر دانست بلكه مردم هم داراي نقش اساسي در توسعه كشور هستند.

به نوشته آرمان، فائزه هاشمي كه فعال در زمينه زنان است معتقد است كه عدم استفاده از مديران خانم در برخي پست ها به نوعي عقب ماندگي در توسعه است و اظهار اميدواري كرد كه دكتر روحاني اين خلأ را جبران كند. دختر آيت‌ا... هاشمي‌ در زمينه ورزش هم داراي سابقه است و در اين حوزه هم تاكيد دارد كه بايد توسعه همه‌جانبه صورت بگيرد.

نمود بارز توسعه يافتگي در جوامع مدرن چيست؟

زماني كه از توسعه يافتگي صحبت مي‌كنيم، بر خلاف برداشت عمومي كه عموما اشاره به عوامل اقتصادي دارد، با عوامل سياسي، فرهنگي و اجتماعي هم مواجه هستيم و علاوه بر دگرگوني‌هاي كمي، دگرگوني‌هاي كيفي هم مورد نظر است.

شاخص‌هاي توسعه يافتگي در جهان و نه در ايران را چطور تعريف مي‌كنيد؟


برخي از شاخص‌ها يا مصداق‌هايي كه در اين حيطه‌ها مي‌تواند مورد توجه باشد، عبارت است از استفاده از تكنولوژي پيشرفته، داشتن توليدات صنعتي، ميزان درآمد سرانه، نرخ بيكاري كه در حوزه اقتصادي مطرح است. در بخش سياسي مواردي مانند وجود نظام‌هاي دموكراتيك، پاسخگو بودن حاكميت به مردم، انتخابات و پارلمان، وجود آزادي‌هاي اساسي مانند آزادي عقيده و آزادي نشروجود دارد. در بخش اجتماعي و فرهنگي هم شايد بتوان به وضعيت شهرنشيني، نسبت جمعيت باسواد جوامع، وضعيت حاشيه‌نشيني و كيفيت آموزش و... به عنوان مهم‌ترين شاخص‌ها اشاره كرد البته در مجموع متغيرهاي ديگري مانند احترام به قانون يا اجراي قانون، تيراژ روزنامه‌ها، آمار مطالعه، وضعيت اخلاقي و فرهنگي جامعه، توجه به منافع اجتماعي و ملي به‌جاي منافع گروهي و فردي، وضعيت حقوق شهروندي يا حقوق بشر، نبودن تبعيض ميان شهروندان به دلايل و بهانه‌هاي مختلف و... هم مطرح است.

براي تحقق اين مصاديق كه در حيطه جهاني عنوان كرديد، كدام بخش‌ها در هر جامعه‌اي بايد فعال باشد؟

براي تحقق اين مصاديق در راستاي توسعه يافتگي علاوه بر حكومت‌ها، مردم هم نقش مهم و اساسي دارند. اينكه فكر كنيم تنها دولت وظيفه هدايت كشور به سمت توسعه يافتگي را دارد، تصور اشتباهي است. بايد در نظر داشت كه دولت‌ها نقش اساسي در هدايت، برنامه‌ريزي و قرار دادن جامعه در مسير توسعه دارند البته نقش مردم نيز بسيار با اهميت و موثر است.

به كشور خودمان برگرديم؛ راهكار توسعه يافتگي در ايران را چطور مي‌توان تعريف كرد؟


دركشور ما با توجه به مصاديق و شاخص‌هايي كه براي توسعه مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد، با توسعه يافتگي فاصله داريم و اين موضوع زماني عيان‌تر و فاصله بخوبي احساس مي‌شود كه خودمان را با بسياري از كشورهاي دنيا مقايسه مي‌كنيم. با ارزيابي عميق و دقيق هر يك از شاخص‌هاي توسعه، مي‌توان وضعيت توسعه در ايران را كاملا دريافت. البته منكر اين نمي‌شوم كه شايد وضعيت در برخي زمينه‌ها مطلوب باشد، اما نبايد ناديده گرفت كه در برخي زمينه‌ها عقب ماندگي يا توسعه نيافتگي هارا شاهد هستيم.

توسعه نيافتگي اجتماعي از مهم‌ترين موضوعاتي است كه شايد بر بخش‌هاي ديگر تاثير زيادي داشته‌باشد. دليل توسعه نيافتگي را چه مي‌دانيد؟

توسعه اجتماعي از مواردي است كه نقش مردم در آن قوي‌تر است. شايد يكي از پايه‌ها و اصول اساسي توسعه اجتماعي، آگاهي عمومي است. اگر آمار كم مطالعه و تيراژ بسيار پايين روزنامه‌ها را كه در ايران منتشر مي‌شود نگاه كنيد كه به واقعيتی خواهيد رسيد كه نشانه ضرورت ارتقای سطح آگاهي عمومي نمایان می‌شود. ميزان كار مفيد در ادارات، توجه به پاكيزگي شهر و محيط زندگي خودمان و غيره، مثال‌هايي است كه با بررسي آنها مي‌توان به ميزاني موضوع را باز كرد. همه ما خانه‌هاي فرديمان را تميز نگه مي‌داريم ولي متاسفانه اين توجه را براي شهرمان نداريم و هنوز از منافع شخصي خود به طرف منافع جامعه عبور نكرده‌ايم يعني هنوز در يك جامعه سنتي با افكار سنتي هستيم. نبايد توجه خود را از اين نكته‌برداريم كه وظيفه دولت است كه با آموزش و برنامه‌هاي مختلف جامعه را به اين سمت ببرد و اين بايديك حركت مداوم و مستمر باشد كه هيچ‌وقت تمامي ندارد. اين دولت‌ها هستند كه بايد شرايط رشد همه‌جانبه و سالم را براي شهروندان فراهم كنند و ضمانت اجرايي آنها را نيز پيش بيني نمايند. قوانين و حقوق تا حدود زيادي چنين نقشي را ايفا مي‌كند ولي احترام به قانون و اجراي آن نيز خود از عوامل يا از شاخصه‌هاي تقويت توسعه يافتگي است كه اين موضوع را نيز شاهد هستيم كه در ايران ضعيف است، چه در بين مسئولان و چه در ميان مردم ضعف‌هايي وجود دارد. هر كدام از اين موارد دنياي گسترده‌اي براي صحبت و تحليل كردن دارد كه به نظرم از حوصله اين مصاحبه خارج است.

برخي عنوان مي‌كنند كه قدمت سرزميني نقش مهمي در توسعه يافتگي دارد اما مصر با 3000 سال قدمت از اين مولفه يعني توسعه يافتگي بي‌نصيب است؛ شما هم نقشي براي قدمت سرزمين در توسعه يافتگي قائل هستيد؟

قدمت، تاريخ و تمدن سرزمين‌ها و جوامع، حتما نقش مهمي در توسعه يافتگي دارند ولي به شرطي كه اين قدمت در همه روندها مورد توجه قرار گيرد و تقويت و به روز شود. به هر حال نسل‌ها عوض مي‌شود و هيچ چيز نمي‌تواند براي هميشه خود به خود ماندگار شود. چرا راه دور مي‌رويد و مصر را مثال مي‌زنيد، تاريخ ايران كمتر ازمصر نيست، ولي از آن قدمت، فرهنگ و تمدن، اغلب در كتاب‌ها نوشته و خوانده مي‌شود.

توسعه يافتگي امري نيست كه در مدارس و آموزشگاه‌ها آموزش داده شود. فكر مي‌كنم رفتار مسئولان بيش از هر مولفه ديگري در اين امر موثر است. از اين منظر ايران در كدام برهه به سمت توسعه‌يافتگي بيشتر حركت كرد؟

خيلي با شما موافق نيستم، به نظرم هر دو عامل موثر است، در كنار آن بسياري از شرايط ديگر بايد محقق شود. اتفاقا به نظر من چيزي هست كه نه از مدارس بلكه قبل از آن يعني بايد از مهدكودك‌ها آموزش داده شود و همانطور كه گفتم دولت‌ها بالاترين نقش را در اين برنامه‌ريزي و انتقال آن به مردم و جامعه و همچنين جا انداختن آن در فرهنگ و جامعه دارند. دوران كودكي در شكل‌گيري شخصيت و افكار افراد بسيار مهم است و دوره بااهميتي تلقي مي‌شود. باز هم تكرار مي‌كنم كه هم انتظارات از دولت و هم رفتارهاي ما مردم نقش اساسي در توسعه يافتگي دارد.

برخي 8 سال دولت قبل را حركت در جهت توسعه يافتگي ارزيابي نمي‌كنند، نظر شما چيست؟


كاملا موافقم، اين 8 سال در تاريخ ايران چنان بود كه با هيچ كلماتي نمي‌توانيم عمق آن را بيان كنيم حتي باعث نزول اخلاق در فرهنگ عمومي شد. مشكلاتي كه در اين دوره به وجود آمد، مدت‌ها زمان براي جبران نياز دارد، به نظرم بسياري از آسيب‌ها را به مرور زمان متوجه مي‌شويم و چيزي كه امروز شاهديم بخشي از آن صدمات است.

در برخي واحد‌هاي دانشگاهي 70 درصد جمعيت را دختران تشكيل مي‌دهند، حتي رئيس‌جمهور هم حاضر نشد وزير زن براي كابينه معرفي كند. اين مورد نشانه‌ چيست؟


اولا اجازه دهيد سوال شما را كامل كنم و بعد به سراغ جواب بروم. معرفي نكردن وزير زن پيشكش، در همان محيط‌هاي دانشگاهي كه دختران با آمار بالايي به عنوان دانشجو در مقاطع مختلف و همچنين به عنوان هيات علمي وجود دارند، چند رئيس دانشگاه از خانم‌ها هستند؟ چند معاون رئيس خانم داريم؟ چند مدير گروه، زن است؟ و ساير مشاغل اداري و علمي هم همين وضعيت را دارند. اين آمارها كه حضور زنان در پست‌هاي مديريتي بسيار اندك و انگشت شمار است، خوب نيست. صرف اينكه تنها آمار حضور دختران را در محيط‌هاي دانشگاهي، ورزشي، اداري و... بدهيم اين كافي نيست. اينكه زنان و دختران حضور گسترده‌تري داشته باشند كه دارند، به اين معناست كه توانايي‌هايشان بالاتر است و هر عاملي كه مانع رشد آنها در بخش‌هاي علمي، اداري و مديريتي شود، مظلوميت اين دختران و بر خلاف شعار شايسته سالاري است و به نوعي تبعيض محسوب مي‌شود. مسئولان بايد در برابر اين نوع نگاه به تاريخ و جامعه زنان پاسخگو باشند. به نظرم اين به نوعي به بلوغ فكري و مدني مربوط است البته بها دادن به منافع شخصي هم هست چرا كه برخي آقايان آگاهانه يا ناآگاهانه احساس از دست دادن منافع خود را در قبال زنان مي‌كنند.

چرا مردم با مشاهده يك رفتار مدني مانند عذرخواهي رئيس‌جمهور بابت نحوه توزيع سبد كالا اينگونه شاد شده و به هيجان مي‌آيند؟

موضوعي كه گفتيد من را به ياد ضرب المثل «يك چشم نعمت است» انداخت. آن قدر شاهد پاسخگويي مسئولان اجرايي در دوره‌هايي نبوده‌ايم، برخي مسئولان تافته جدا بافته تلقي شده‌اند و خود را مانند ساير افراد جامعه نديدند و بر خلاف قانون خود را ملزم به رعايت قانون نمي‌دانستند، عذر خواهي آقاي روحاني كه كار درستي بود به اين ميزان گل كرد. وگرنه عذرخواهي مسئولان يك اقدام بسيار ابتدايي است. چند وقت پيش خبري خواندم كه موضوع آن استعفاي يكي از وزراي آلمان بود چرا كه گفته شد اين مسئول آلماني پايان نامه خود را از يك پايان نامه ديگر كپي كرده است كه اين اقدام، عملي غيرقانوني محسوب مي‌شود. حالا شما اين استعفا را براي آن اقدام غيرقانوني با عذرخواهي رئيس‌جمهور مقايسه كنيد، به عمق موضوع در اين زمينه پي مي‌بريد.

دولت قبل با شعارهايي مانند ارائه هزار متر زمين به هر خانواده، پرداخت نقدي يارانه به همه افراد، ساخت مسكن مهر و... اين موضوع را القا كرد كه مي‌توان خدمات زيادي به مردم ارائه كردوگفت دولت‌هاي قبل كوتاهي كرده اند! افزايش سطح توقع مردم و همچنين بي‌اعتمادي دو اثري بود كه جامعه‌شناسان به عنوان نتايج اين وعده هاعنوان كرده‌اند. شما اين تاثيرات را در جامعه احساس مي‌كنيد؟

در دوره اول رياست‌جمهوري فردي كه اين شعارها را داد، تاثيرات قابل درك بود و متاسفانه به نظر مي‌رسد كه مردم در حد بالايي تحت تاثير اين سياست‌هاي پوپوليستي قرارگرفتند اما به نظرم از آغاز دوره دوم به بعد، كم كم به عمق ماجرا پي بردند، به عبارتي ديگر اين شعارها و وعده‌ها در كوتاه‌مدت موثر بود.

رئيس‌جمهور و وزير ارشاد در حال ترميم فضاي مطبوعات درشرايط فعلي هستند. ارزيابي شما از مواضع دولت و به ويژه دكتر روحاني درباره مطبوعات چيست؟

مواضع رئيس‌جمهور به موقع و بسيار صحيح بود. افراد و گروه‌هاي انحصارطلب تلاش‌هاي زيادي كردند تا اين حرف و عمل دولتي‌ها در اين حوزه را خنثي كنند و موانع مختلفي را با توجه به ابزارهايي كه در اختيار دارند، در مقابل دولت قرار دهند تا اين تلقي را در جامعه ايجاد كنند كه فكر نکنید با آمدن آقاي روحاني اتفاقي رخ مي‌دهد و روش‌هاي گذشته ادامه دارد. به نظرم اين افراد به اعمال خود شدت هم داده‌اند و مي‌خواهند مردم را از راي به اين دولت پشيمان كنند.

براي كاستن از حجم اين هجمه‌ها چه توصيه‌اي داريد؟


توصيه من اين است كه دولت نبايد سياست خود رادراين حوزه متوقف كند و دكتر روحاني بايد به افرادي كه به او راي دادند، نشان دهد كه تلاش خود را مي‌كند و به دنبال احياي حقوق ملت است و فراموش نكرده است كه چه عهدي با مردم بسته است. مردم متوجه تلاش‌هاي دولت خواهند شد و قدردان خواهند بود. چرا که آنها به مشکلاتی که دولت بر سر وعده خود دارد واقف هستند

مطبوعات به چه ميزان در توسعه يافتگي موثر هستند و مي‌توانند به ايفاي نقش بپردازند؟


يكي از شاخص‌هاي توسعه يافتگي همان‌گونه كه در ابتداي بحث به آن اشاره شد، رسانه‌هاست و همچنين وجود نهادهاي مدني كه بتوانند با ذكر مشكلات و داشتن نگاه انتقادي به رشد و توسعه و بهبود وضعيت و ترويج قانون‌گرايي كمك كنند. مطبوعات نيز هر دو ويژگي را دارند يعني هم نهاد مدني محسوب مي‌شوند و هم با نظارت بر امورات كشورو بيان مسائل مي‌توانند هشداردهنده‌هاي خيلي خوبي براي دولت باشند لذا توقيف مطبوعات و برخوردهاي خارج از روال قانوني با آنها كه منجر به ايجاد محدوديت براي بيان مطالب از سوي آنها مي‌شود، به گونه‌اي مسير خلاف توسعه است. متاسفانه عده‌اي متوجه شرايط امروز دنيا نيستند كه امروز هر شهروند به دليل پيشرفت تكنولوژي ارتباطات مي‌تواند يك رسانه باشد. آن قدر حجم سايتها، خبرگزاري‌های داخلي و خارجي افزايش يافته است كه اينگونه عملكردها سبب بي‌اعتمادي مردم مي‌شود.

شما فعاليت‌هاي اجتماعي زيادي داشته و داريد. در خلال اين فعاليت‌ها، مي‌توانيد به موضوعاتي اشاره كنيد كه سعي در بالا بردن فرهنگ و توسعه اجتماعي جامعه به ويژه زنان داشته ايد؟

روزنامه زن يكي از اين فعاليت‌ها بوده است كه هدفش بالا بردن فرهنگ جامعه و نه فقط براي زنان از طريق آگاهي دادن و اطلاع‌رساني مستمر روزانه بود كه متاسفانه عمرش به يكسال هم نرسيد يا در مسير حل مشكلات ورزش بانوان در دوره‌هايي و پيشرفت اين حوزه از طريق ديدارها، ملاقات‌ها و گفت‌وگوهايي كه با مسئولان و مردم شهرهاي مختلف داشتم. يكي از اهداف بالا بردن سطح فرهنگ و آگاهي‌ها نسبت به حقوق زنان به ويژه در حوزه ورزش و مسائل اجتماعي بود كه خوشبختانه موفق به ايجاد فرهنگ ورزشي بانوان و گسترش آن در كشور و حتي در ساير كشورهاي اسلامي شديم. يكي از پايه‌هاي كار ما فرهنگ‌سازي بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین