آفتابنیوز : آفتاب: سرویس اجتماعی - شهروز ابراهیمی* - چرا معمولا سود فردی خود را بر سود جمعی تقدم می داریم؟ چرا نسل امروز جامعه ایرانی مانوس با ابهام، و دارای رابطه اجتماعی پیچیده و غیر قابل پیش بینی است. آیا نتیجه چنین نگرشی واقعا به نفع منافع بلند مدت خود شخص است؟ چرا اخلاقیات را، شخصی کرده ایم؟ تبعات شخصی کردن اخلاقیات چیست و در نقطه مقابل، منافع غیر شخصی کردن اخلاق و ملبس کردن آن به لباس قانون چیست؟
این مطلب کوتاه به این سوالات پاسخ می دهد و در صدد این است که نخبگان علمی و بویژه نخبگان حوزوی پیرامون رابطه اخلاق و قانون، تأملی نو انجام دهند چراکه برای رسیدن جامعه ایرانی – اسلامی به درجه مورد انتظار اخلاقی، این تأمل ضرورت می نماید.
فرهنگ ایرانی، همواره دارای سابقه غنی و ارزشمندی، همچون عاطفه ایرانی، احساس همدردی با دیگران، حس میهن دوستی و بویژه میراث فاخر اسلامی مانند احترام به حقوق دیگران، خمس، زکات... بوده است. اما به رغم چنین مزیت های ارزشمندی، فرهنگ حاکم بر روابط نسل امروزی ما، دارای نارسایی های زیادی نیز است که به نظر می رسد از نوع رابطه اخلاق و قانون ناشی شده است. به نظر می رسد که راز این امر در شخصی و غیر عینی کردن اخلاقیات است. وقتی که اخلاقیات را به حوزه غیر شخصی (قانونی) وعینی سوق دهیم درآن صورت، جامعه اخلاقی تر از آنی خواهد شد که در حال حاضر است. توسعه جمعی و شکوفایی فردی و جمعی، در سایه عینیت بخشیدن به اخلاق و غیر شخصی کردن آن است. حتی اخلاق واقعی و اثرات مثبت آن زمانی متجلی خواهد شد که آن را غیر شخصی و عینی نماییم. باید دانست که توسعه فرهنگ فردی به شکوفایی فرهنگ جمعی منجر شده و متقابلأ شکوفایی جمعی مجالی برای شکوفایی فردی یا آنچه که خودشکوفایی گفته می شود خواهد بود.
باید پذیرفت که علیرغم ادعاهای اخلاقی، آنطور که باید، به حق و حقوق دیگران احترام قائل نیستیم. حتی وقتی پشت فرمان هستیم فقط برای خود حق تقدم قائل هستیم. در هنگام نشستن پشت فرمان این امر خیلی مشهود است تا هنگامی که پیاده هستیم. چرا که احساس می کنیم که حداقل یک موجود بی جان که همان خودرو باشد از ما اطاعت می کند و ما بر آن مسلط هستیم. به همین خاطر به دیگران اعم از خودروهای دیگر و عابرین پیاده نگاه از بالا به پایین داریم. دور زدن قانون و عدم اعتناء به حقوق دیگران را زرنگی معنا می کنیم. چپاول ثروت بطور نامشروع و غیر قانونی و از طریق اتصال به رانت اطلاعاتی و به طرق ناشایست را زرنگی و برعکس جمع نکردن ثروت را ناشی از بی عرضگی می دانیم.
این که در یک مجموعه، دیگران کار کنند و من در نتیجه کاردیگران، مساوی با آنها، حقوق و مزایا دریافت نمایم و بدتر اینکه ممکن است من در نتیجه کار دیگران، حتی حقوق و مزایای بیشتری دریافت دارم و به سمت های بالا ارتقاء پیدا کنم... همه این ها منجر به این می شود که حتی گاهی (متاسفانه) حاضر هستیم که آن دیگری که همنوع خودمان باشد را زیر پای خود بگذاریم و بالا رویم. به این فهرست، فهرست بلند بالایی را می توانیم اضافه کنیم.
اینها عمدتأ با ادعاهای اخلاقی و با ملبس کردن این اعمال به ظاهر زیبا و دلپذیر اخلاق منافات دارد. متاسفانه همه چیز را به اخلاقیات و بدون خلق ترتیبات مناسب (ترتیباتی که اخلاقیات را شکوفا نماید، آن را غیر شخصی، ساده و بدون ابهام و قابل پیش بینی نماید) وا نهاده ایم. غافل از این که همه چیز را شخصی کردن و به اخلاقیات واگذاشتن، دردی را دوا نمی کند. آنچه که در جوامع مدرن به شکل اخلاق نوین بدان نگریسته می شود همان "قانون" است که جای "اخلاق" را گرفته است.
قانونی دیدن برعکس اخلاقی دیدن، خیلی چیزها را عینی (غیر شخصی)، قابل پیش بینی، ساده و درنتیجه قابل کنترل می کند. چیزی که اخلاق محض از عهده آن عاجز است. درواقع وقتی که آموزه ها و آیین های اخلاقی لباس قانونی پوشید درآن صورت نتیجه عملی آن بطور موثر در جامعه آشکار خواهد شد. اخلاقی دیدن امور در ایران، باعث شخصی شدن، عدم عینیت، پیچیدگی، ابهام، فاقد پیش بینی و در نتیجه فاقد کنترل شدن حیات در ابعاد مختلف شده است. آنچه بدان نیاز داریم، راندن اخلاقیات بسوی حوزه قانون است. در چنین شرایطی، هم قانون مهم تلقی خواهد شد و هم اخلاق حفظ خواهد شد. در واقع اصل هم بر اخلاقیات است. ولی نگاه ما باید بدان تغییر یابد.
توسعه هم در واقع از یک نظر سیر به سوی اخلاقیات (شکوفایی اخلاق فردی و جمعی) است. پارادوکس جالب در اینجا این است: اخلاقی کردن امور، عدم شکوفایی اخلاقی فردی و جمعی را در پی دارد. برعکس، صرفا اخلاقی نکردن و اخلاقی ندیدن امور (یا سوق دادن اخلاقیات بسوی حوزه قانون)، شکوفایی اخلاقی فردی و جمعی را در پی دارد. جامعه ایران و انسان ایرانی لازم است خیلی در این رابطه معنادار و پارادوکس تأمل نماید. بار اصلی این تأمل، هم بردوش صاحبان قدرت و هم بردوش تک تک افراد، وبه ویژه دانشگاهیان و پژوهشگران است. طرح ریزی حیات مطلوب سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی مستلزم این بازاندیشی دوباره اخلاق و قانون (حوزه شخصی و حوزه غیر شخصی) در جامعه امروز ایران است. یک بازاندیشی مجددی که در نتیجه آن یکی، دیگری را تقویت خواهد کرد. در واقع سوق دادن حوزه "اخلاق" بسوی حوزه "قانون" به معنای فروکاستن (Reduction) و یا فداکردن اخلاق نیست بلکه برعکس، به معنای تقویت آن است.
البته همه انسانها در چارچوب تمام جوامع و فرهنگ ها کمابیش بطور ذاتی تمایل به عقلانیت فردی و سودجویی شخصی دارند. باید دید چه ترتیباتی سیاسی، اقتصادی و حقوقی برای مهار این ویژگی می توان ایجاد کرد که نتیجه آن شکوفایی توامان جمعی و فردی باشد..
باید بدانیم که توسعه و شکوفایی فردی و جمعی زمانی میسر است که ترتیباتی خلق کنیم که شخصی شدن اخلاقیات را به حداقل برساند. چرا که شکوفایی فردی هم، زمانی شکل می گیرد که فرد دغدغه بقا و امنیت نداشته باشد. نهادهای جامعه کارا بوده و مسیر جامعه بسوی شکوفایی جمعی باشد. وقتی که مسیر جامعه بسوی شکوفایی باشد، نتیجه آن، شکوفایی فردی در عرصه های علم، هنر و اخلاق خواهد بود.
در یک جامعه رئالیستی که سواری رایگان مطرح است، فرد در درجه اول اخلاقیات را ازدست خواهد داد و جایی که اخلاقیات نباشد، و صرفأ منافع خودمحور مادی حاکم باشد، بعید است شکوفایی جمعی و فردی صورت گیرد. این در حالی است که در نتیجه توسعه، خودشکوفایی فردی و جمعی نیز شکل می گیرد.
* استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان