او یکی از موفقترین بازرگانان در انگلستان و نمادی از کارآفرینی است. جدیدترین پروژه او "ویرجین گلکتیک" است که امیدوار است روزی به یک شرکت گردشگری فضایی بدل شود.
این شما و این 10 درس برتر او برای موفق بودن:
۱ - رویاهایتان را دنبال کنید و به خود شک نکنید
رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر میخواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.
اینطوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.
برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آنها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند
فکر میکنم خیلی از افراد ایدههای خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی میروند و واقعاً ایدههایشان را اجرا میکنند.
خیلی افراد هستند که به این فکر میکنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمیتوانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.
دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجانانگیز و پر ارزش را خواهند داشت که میگویند همین الان میروم و این کار را میکنم.
۲ – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب بکنید
اگر میخواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایدهای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین.
اگر صاحب کار و کسبی باشید، در موقعیتی هستید که بتوانید تغییرات بزرگی در این دنیا ایجاد کنید.
به نظر من این برای کارمندان یک شرکت هم خوب است، که از کار کردن در شرکتی که میدانند در دنیا کارهای خوبی انجام میدهد لذت ببرند.
۳ – به ایدههایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشید
شما قطعاً باید به ایدههای خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که میکند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزهای برای هیچ کاری نمیماند. باید علاقه شدیدی به کاری که میخواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقهمند کنید.
اگر یک ایده، ایده خوبی باشد، باید بتوانید آن را در دو یا سه جمله توضیح دهید و دو سه جمله خیلی راحت پشت یک پاکت نامه جا میشود.
اگر بنا نبود خط هوایی من از همه خطوط هوایی بهتر باشد، دلیلی برای راه اندازی آن نداشتم. باید اطمینان کنید که همه جنبههای کاری که میخواهید بکنید، از رقیبهایتان بهتر باشد.
۴ – لذت ببرید و هوای تیمتان را داشته باشید
من صددرصد معتقدم لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمیبرید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود.
اطمینان حاصل کنید که کسانی شرکت شما را اداره میکنند که عمیقاً به مردم اهمیت میدهند، به بهترین جنبه افراد دقت میکنند و در عوض انتقادکردن، تشویق میکنند.
انسانها چندان هم با گلها فرق نمیکنند. اگر به یک گل آب بدهید شکوفا میشود و اگر آب ندهید، میخشکد و میمیرد، من معتقدم که انسانها هم همین گونهاند.
۵ – بیخیال نشوید
بیخیال نشدن اهمیت بسیار زیادی دارد. در ماجراهایی که من داشتهام، مثلاً وقتی میخواستم با بالن از اقیانوس آرام بگذرم، موقعیتهای بسیاری بوده که در آنها فکر کنم احتمال زنده ماندنم ناچیز است.
برانسون در سال ۱۹۸۹، آویزان به پایین یک هلیکوپتر وارد جزیره نکر شد تا با همسرش جون تمپلتن ازدواج کند
کارآفرینی بیشباهت به ماجراجویی نیست. شما با موقعیتهای بسیاری روبرو خواهید شد که راه پس و پیش ندارید و باید روز و شب کار کنید تا به مشکلات مختلفی که سر راه یک شرکت قرار میگیرد غلبه کنید. روز بعد خود را جمع و جور کنید و سراغ کارهای دیگر بروید.
فکر میکنم من نسبتاً در مواجهه با شکست موفق باشم؛ معمولاً نمیگذارم ذهنم را برای بیش از یکی دو ساعت مشغول کند و هر آنچه در توانم باشد را صرف پرهیز از اشتباهات گذشته میکنم.
۶ – لیست های متعدد درست کنید و برای خود چالش های جدید ایجاد کنید
من لیستهای بسیاری برای خودم تهیه میکنم، چون فکر میکنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز میکند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر میکنم تعیین چالشها و اهداف جدید برای خود هم مهم است.
معتقدم که ابتدای سال زمان خوبی است برای اینکه اهداف پیش روی خود در طول سال را بنویسید. اگر خود را سازماندهی نکنید و آنچه را میخواهید بدست بیاورید ننویسید، خطر آن وجود دارد که زمان از چنگتان برود و چیزی زیادی به دست نیاورده باشید.
۷ – برای خانوادهتان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزید
یکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است. کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهمتر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید.
این کار، مخصوصاً اگر فرزند دارید، خیلی مهم است. آنها تنها چیزی هستند که وقتی شما بروید از شما باقی میماند.
من میدانم که کارآفرین موفقی هستم ، ولی مطمئن نیستم که میتوانستم مدیر خیلی موفقی هم باشم. ذهن من همیشه به آینده فکر میکند و به ساختن چیزهای جدید فکر میکنم.
فکر میکنم بهتر است به مجرد اینکه چیزی را راه انداختم، فرمان آن را به فرد دیگری بسپارم. میتوانم بروم و بیایم و کمی دردسر هم برای کارمندانم ایجاد کنم، ولی بهتر است کسب و کار روزانه را به فرد دیگری محول کنم.
۸ – تلویزیون را خاموش کنید، بروید بیرون و کاری بکنید
مادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذراندهام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمیکنیم.
جزیره نکر (در جزایر ویرجین بریتانیا) جایی است که در آن خود را از دنیای بیرون جدا میکنم و میتوانم دغدغههایم را فراموش کنم. ولی کارهایی که میکنم آنقدر به نظرم جذاب، باارزش و هیجان انگیز است که هیچ وقت نمیخواهم کامل فراموششان کنم. چون خود را در جایگاه قدرتمند و چالش برانگیزی میبینم و نمیخواهم این موقعیت را هدر بدهم.
۹ – وقتی از شما بد میگویند، نشان دهید که اشتباه میکنند
افرادی هستند که به لباس افراد موفق آویزان میشوند و سعی میکنند با استفاده از نام آنها چند کتاب بفروشند. چندان دلچسب نیست، ولی میدانید که اگر از آنها شکایت کنید و سر و صدا براه بیندازید، فقط فروش کتابشان را بیشتر خواهید کرد. برای همین من هنر نادیده گرفتن چنین افرادی را آموختهام.
به نظرم بهترین کار این است که به هر شکلی که میشود، اشتباه بودن گفتههای آنان را نشان دهید. مثلاً کتاب خاصی ("برانسون: پشت نقاب" اثر تام باور)، میگوید که برنامه فضایی ما عملی نیست، در سال جاری اشتباه بودن ادعای آنها را ثابت خواهیم کرد.
۱۰ – کاری را بکنید که به آن عشق می ورزید و در آشپزخانهتان یک مبل داشته باشید
شما فقط یک بار زندگی میکنید، پس اگر من بودم، کاری را میکردم که بتوانم از آن لذت ببرم. شاید گفتنش از سوی من که مالک یک جزیره کوچک در کارائیب هستم کمی باورنکردنی باشد، ولی وقتی به آن جزیره میرویم، بیشتر وقتمان را در آشپزخانه میگذرانیم.
حقیقت این است که تا وقتی که آشپزخانه شما جای کافی برای یک مبل داشته باشد و شریکی در زندگی داشته باشید که به او عشق می ورزید، لزوماً به دیگر ملحقات زندگی احتیاجی ندارید.
پس اگر مشغول کاری هستید که به آن شدیداً علاقهمندید، زندگی بسیار لذتبخشتری را برای شما به ارمغان میآورد تا اینکه صرفاً برای پول کار کنید.