آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش شرق، این زن که مهری نامدارد دو سال قبل به اتهام قتل جوانی به نام احمد بازداشت شد اما اتهامش را نپذیرفت با این وجود در دادسرا مجرم شناخته شد.
نماینده دادستان تهران روز گذشته در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، در توضیح کیفرخواست گفت: 15دی سال 90 به پلیس گزارش داده شد مردی جوان بهنام احمد از پنجره خانهای به پایین پرت شده است.
با شکایت پدر مقتول علیه مهری پرونده درخصوص این زن به جریان افتاد و وی در بازجوییهایی که انجام گرفت دفاعیات غیرقابل قبولی داشت که مورد پذیرش بازپرس قرار نگرفت و مشخص شد متهم بهدلیل اختلاف قبلی که با مقتول داشت او را به خانهاش کشانده و سپس به قتل رسانده است. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم.
در ادامه پدر مقتول بهعنوان تنها ولیدم در جایگاه حاضر شد. او که مدعی بود مهری پسرش را کشته است، گفت: با اینکه پسر جوانم را از دست دادم اما نمیخواهم کسی دیگر بمیرد به همین خاطر درخواست صدور حکم دیه قانونی را دارم.
سپس مهری در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من چهار فرزند دارم و مدتها بود که از شوهرم جدا شده و تنها زندگی میکردم. با ارثیهای که از پدرم به من رسیده بود هزینههای زندگیام را تامین میکردم و بهدلیل تنهایی مواد مصرف میکردم. دو، سهسالی بود که معتاد شده بودم و از احمد مواد میگرفتم. ما همسایه بودیم و یکی از پنجرههای خانهام به حیاط آنها باز میشد. ما رفتوآمد داشتیم. یکروز چندنفر از دوستانم در خانه ما بودند، ما همگی مواد مصرف کرده بودیم. یکی از حاضران بهنام اکبر دچار توهم شد به من گفت دستت را روی میز بگذار میخواهم با چکش آن را بشکنم متوجه شدم توهم بدی دارد. به خانه احمد رفتم تا کمک بگیرم. به او گفتم کمی مواد به من بده حالم بهتر شود تا به کلانتری بروم. مواد کشیدم و دیگر نفهمیدم چه شد شب خوابیدم و بعدازظهر روز بعدش بیدار شدم. تا آنموقع هرگز برایم پیش نیامده بود این همه بخوابم. در خانه پدر احمد خوابیده بودم وقتی بیدار شدم به منزل خودم رفتم دیدم همه وسایل خانهام بهجز وسایل چوبی را بردهاند حتی یخچال را هم دزدیده بودند. با این حال به احمد شک نکردم و به اکبر مظنون شدم. سراغ پلیس رفتم. وقتی ماموران آمدند اکبر هنوز در خانه بود. او هیکل درشتی داشت وقتی ماموران دیدند او در خانه است به حرف من توجهی نکردند گفتند سرقتی در کار نیست و مگر میشود شخصی دزدی کند و بعد هم در خانه بماند؟
متهم ادامه داد: از آن روز به بعد مرتب وسایل خانهام گم میشد کلید را فقط احمد و پدرش که همسایه بودند داشتند. فهمیدم احمد هم دستش در کار است و آن روز به من داروی خوابآور داده بود تا بتواند سرقت کند. وقتی اکبر و میهمانان دیگر از خانهام رفتند یخچال دیگری خریدم. فردایش متوجه شدم سیمهای یخچال را قطع کردهاند، کار احمد بود او میخواست با این کارش مرا از خانه بیرون بکشد و وسایل خانهام را بفروشد، چون مجبور بودم برای گرفتن آب خنک به خانه آنها بروم. روز حادثه در حالی که یکی از دوستانم بهنام المیرا میهمانم بود احمد را به خانهام کشاندم و با دسته جارو تا جایی که میتوانستم کتکش زدم آنقدر زدم که بیحال شد به او گفتم باید بگویی وسایل خانهام کجاست گفت برایم مواد بخر همه چیز را میگویم. برای خرید مواد از خانه خارج شدم و در را بستم و نرده حفاظ را هم کشیدم.
متهم ادامه داد: وقتی به خانه برگشتم المیرا گفت احمد خودش را از پنجره بیرون پرت کرده و اورژانس او را برده بعد هم گفتند فوت شده است. زمانی که این قتل اتفاق افتاد من در خانه نبودم. اگر من قاتل بودم چرا پدر احمد هشتماه بعد از حادثه از من شکایت کرد و همانموقع موضوع قتل را مطرح نکرد؟ بعد از مرگ احمد من خانهام را اجاره دادم و به شهرستان رفتم. چون عروسی دخترم نزدیک بود تصمیم گرفتم با شوهر سابقم آشتی کنم حتی اعتیادم را هم ترک کردم اما مرا به اتهام قتل بازداشت کردند. پدر احمد میخواهد از من پولی بگیرد در حالیکه چیزی ندارم به او بدهم و قتل هم کار من نبود.
قضات بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.