کد خبر: ۲۴۵۷۶۴
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۹

نظر بهزاد فراهانی درباره دختران ایرانی: می‌خواهند آنتی‌گون باشند و نافرمان

بهزاد فراهانی، هنرمند پیشکسوت تئاتر برای نمایش «من، آنتیگون و دیگران» که این روزها در کارگاه نمایش تئاتر شهر به صحنه می‌رود، یادداشتی نوشت.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: این هنرمند تئاتر نوشته است: «دختری نوجوان دلشوره‌ای در پدرش برانگیخته که می‌خواهد همسان آنتی‌گون باشد. سرکش، نافرمان، مغرور و حق‌طلب. پدر اما چون دختر را هم مادری کرده و هم پدری متعهد بوده، از اینکه دختر راه پرخطری را برای فردای خود برگزیده، و در شرایط ویژه ایران این نوع دختران در خطر مرگ هستند، از فردای فرزند نگران است. و حال که به درخواست فرزند، که بیش از 10بار نمایش «آنتی‌گون» را دیده به همراه او به دیدن نمایش آمده، و به دنبال درخواست مکرر دختر به پشت صحنه راه پیدا کرده‌اند و در برخورد با بازیگر نقش «آنتی‌گون» ، درام آغاز می‌گردد.

دختران میهن ما می‌خواهند آنتی‌گون باشند و نافرمان. خواسته‌ایی مقدس دارند و در تامین این خواست حتی ممکن است با پدر هم سر دوستی نداشته باشند. «من، آنتی‌گون و دیگران» هدفی والا را پی می‌گیرد و حاضر نیست در بوته‌ی تئاتر بی‌ریشه و بی‌هدف بعضی نمایش‌های امروز که با بودجه‌های کلان به صحنه می‌روند به حساب بیاید. و این نوع نگاه می‌تواند همان نمایش رئالیستی ما باشد؛ نمایشی که به انسان امروز نگاهی مسئول دارد و خود را از جرگه‌ی تئاتر معنی گریز دور می‌کند.

سوسن رحیمی درست است که کم کار می‌کند، ولی سلیقه‌ای زیبا و زنانه دارد که با دلشوره به سرنوشت نسل خود و پس از خود می‌نگرد و سعی دارد نه پز فروشی داشته‌هایش را به تماشاگر حقنه کند و نه به پند و اندرزش بنشیند. سادگی و سلامت نمایش او در صداقت و صافی دل و نگاهش می‌باشد. متاسفم که مرکز هنرهای نمایشی‌، حتی پول چای گروهش را تامین نکرده است. سوسن که مرا به یاد خانم گوشه‌گیر درام‌نویس خوب ایران می‌اندازد - به طبع نگاه و منش سالم خویش بازیگرانش را ازمیان دل سوختگان توانای تئاتر برگزیده.

سیاوش چراغی‌پور، هنرمندی که انسان را به یاد منزه نگران میدان بازیگری میهنمان می‌اندازد و عمرش دراز که همه‌ی منش و متانت تئاتر را دارد، و به عنوان یک معلم، دختر زیبایش را در کنار خود به میدان بازی آورده است و این دختر زیبای صادق گاه بی‌توجه به 30 سال تجربه‌ی والای پدر، با او بر صحنه می‌درخشد و به فرمان خاله‌اش، که حرف اول و آخر را می‌زند با پدر هماوردی می‌کند.

نسرین صالح و آویشن بیکایی (آنتی‌گون و ایسمن) روی صحنه به روشنی نمایشگر شخصیت‌هایی هستند که فریاد می‌کنند، چند سال دیگر نمایش این ملک می‌خواهد توانایی و شور و شیفتگی ما را فدای ندانم‌کاری و به توجهی به زنان فراوان و متخصص بازیگر کند؟ این گروه چهار نفری به کمک کارگردان، نویسنده و طراح اثر یک ساعت نمایش روان و صادق بر صحنه تدارک می‌بینند که مرا به یاد تئاتر (اوویت) فرانسه انداخت. نمایشی که به مسائل ساده و روزمره مردم می‌پردازد و به قول زنده‌یاد چخوف "مردمان بر دور یک میز می‌نشینند، شام می‌خورند و می‌گویند و می‌خندند و تراژدی در حال اتفاق افتادن است".

تئاتر سوسن رحیمی و یارانش هم راستگو هم مهربان و هم تازه و با طراوت است. و همانقدر که از آلودگی مبتلایی امروز نمایش که بر اصول خنداندن تماشاگر به هر قیمت، پورنوگرافی وقیح و بی‌اخلاقی دوری جسته خود بیانگر یک نمایش خوب و دلپذیر است. و انسان را به این جرات و شهامت می‌رساند که از همه‌ی نسل جوان دعوت کنیم به تماشای آن بیایند.

و تنها بدانند که سوسن رحیمی نه قول می‌دهد شما را به خنده‌های الکی و لوس و لوث دعوت کند و نه براین قرار است که عقده‌های سکسولوژیک خود را در مقابل تماشاگر کالبدشکافی کند.

او تنها دلبسته‌ی تئاتر سالم میهنش است و برگ سبز او تحفه‌ایی بی‌شیله پیله است.»

به گزارش ایسنا، نمایش«من، آنتیگون و دیگران» نوشته و کار سوسن رحیمی هر روز در کارگاه نمایش تئاتر شهر به صحنه می‌رود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین