آفتابنیوز : آفتاب: موسوي بجنوردي گلايه دارد از هجمههايي كه بعضا از سوي عده قليلي به بيت امام و به ويژه سيدحسن خميني ميشود اما تاكيد دارد كه آنها انگشت شمار هستند و هدفشان نه بيت امام بلكه آرمانهاي بنيانگذار انقلاب اسلامي است كه مانع بهرهبرداريهاي جناحي آنها شده است.
روزنامه آرمان در آستانه سالگرد رحلت امام(ره) گفتوگویي با موسوی بجنوردی انجام داده است که آن را در ادامه ميخوانيد.
انديشهها و ديدگاه سياسي امام خميني(ره) را چگونه براي نسل امروز تعريف ميكنيد؟
امام(ره) همواره يك ايده و موضع داشت و آن هم در اين راستا بود كه هيچگاه نبايد سياست را از دين جدا كرد. اگر ما وارد فقه شويم، كثيري از مباحث فقهي جزو سياست محسوب ميشوند، يعني اكنون در تاليفاتي كه فقها دارند، شايد به حدود 15، 16 كتاب فقهي با ابواب مختلفش در سياست مواجه ميشويم كه همين امر لزوم همراهي سياست با ديانت را نشان ميدهد. سياست حسن اداره امور است، اين حسن اداره امور در ابعاد مختلفي بايد باشد تا جامعه به يك شكوفايي و پيشرفت برسد كه هدف حضرت امام(ره) هم موضوعي غير از سربلندي ملت و كشور نبود. نظر امام در سياست هم این بود كه بايد عدالت اجتماعي در راس امور سياسي باشد و عدم تبعيض در راس مسائل سياسي قرار گيرد؛ يعني طبق قانون امتيازات به اشخاص، مقامات و افرادي كه داراي پست و مقام هستند، به نحو صحيح تعلق گيرد و موجب نشود كه شائبه براي مسئولان كشور اسلامي پديد آيد. اگر خوب دقت كنيم، ميبينيم همين سياست را اميرالمومنين(ع) داشت، يعني هيچگونه تمايزي ميان بزرگترين شخصيت با يك فرد عادي قائل نميشد. مكتب ما، مكتب شخص اول جهان اسلام است، وقتي چنين شخصيتي در حالي که در راس نظام است، در بعد معنوي و سياسي طوري معامله ميكند كه خودش را با پايينترين فرد جامعه يكي ميبيند، بايد درسهاي زيادي از آن آموخت. امام خميني هم همين سياست را داشت، عقيدهاش اين بود كه امام مسلمين بايد خودش را با پايينترين فرد جامعه يكي بداند. ميبينيد وقتي وارد بهشت زهرا شد، گفت: من خادم ملت هستم. ايشان از كلمه خادم استفاده كرد و هيچوقت براي خودش اصالت قائل نشد. امام خميني(ره) گفت: «من به پشتوانه اين مردم دولت تعيين ميكنم، من به پشتوانه اين ملت در دهن دولت قبل ميزنم.» اين موارد نشان ميدهد براي امام خميني، مردم در صدر هر موضوع ديگري بود. ايشان مردم را اساس جامعه ميدانستند و براي خودشان به تنهايي اصالتي قائل نبود. امام(ره) در حالي خودش را به عنوان نماينده ملت ميدانست كه مردم از او تقليد ميكردند. ايشان مرجع تقليد بودند و مردم او را مقتداي خودشان ميدانستند، مردم او را رهبر خودشان ميدانستند، اما در مقام عمل مثل يك شهروند عادي رفتار ميكرد.
خاطره ناگفتهاي از توجه امام(ره) به مردم و خواست آنها داريد؟
خاطرات در اين موضوع زياد است كه من به یكي از آنها اشاره ميكنم. اوايل سال61 بود كه من در شوراي عالي قضايي فعاليت ميكردم. مرحوم حاج احمدآقا با ما تماس گرفت كه احضاريهاي از دادگستري براي امام آمده و در انتهاي آن هم نوشته شده «اگر نياييد، دستگيرتان ميكنيم»، من براي چند لحظه شوكه شدم كه اين احضاريه چيست؟ به جلسه آمدم و گفتم جريان چيست؟ آقاي موسويارديبلي گفت زنگ بزنيم دادستان تهران را احضار كنيم كه سريعا بيايد، آن زمان آقاي دادگر دادستاني عمومي تهران بود، از او پرسيديم موضوع چيست كه گفت نميدانم، بايد كار يكي از بازپرسها باشد. او زنگ زد و بازپرس را پيدا كرد؛ به بازپرس گفتيم سريعا به اينجا بيايد، بازپرس آمد و گفتيم اين چه كاري است كه انجام داديد و براي امام احضاريه فرستاديد؟ پاسخ داد كه يك نفر از خرمشهر كه صدام خانهاش را خراب كرده، 700هزار تومان پول از امام(ره) ميخواهد، گفتم آيا به واقع اين شكايت قابل طرح است كه صدام آنجا را بمباران كرده و اين فرد هم از امام شكايت كرده و پول ميخواهد؟ تصميم بر اين شد تا بازپرس را بركنار كنند كه من مخالفت كردم، به حاج احمد آقا زنگ زدم و گفتم ميخواهيم بازپرس را بركنار كنيم، چون آنجا طبق قانون اساسي اگر يك قاضي را ميخواستند اخراج كنند بايد به اتفاق آرا باشد يعني بايد هر 5نفر براي اخراجش راي دهند تا اخراج شود.
چرا؟
بگذاريد كامل تعريف كنم تا مشخص شود. موضوع را به حاج احمدآقا گفتم كه گفت گوشي را نگه داريد. ايشان موضوع را به اطلاع امام رساند و دو يا سه دقيقه بعد گفت: امام ميگويند: «يك پولي به فردي بدهيد كه شكايت كرده و راضياش كنيد اما به او بگوييد به مردم نگويد چون اگر بگويد، همه مردم خرمشهر ميآيند. حاج احمد آقا اين را هم گفت كه امام فرمودند حق نداريد آن قاضي را بركنار كنيد و او بايد باشد. آمدم به جلسه و گفتم كه امام(ره) گفتند كه يك پولي به شاكي بدهيد تا از شكايتش منصرف شود و به كسي هم نگويد وگرنه تمام مردم خرمشهر راه ميافتد و پول ميخواهند. 700 هزار تومان به آن مرد خرمشهري داديم، قاضي هم سرجايش ماند.
مصلحتسنجي امام در امور حكومتداري به چه نحوي بود. خاطرهاي از آن هم به ياد داريد؟
يك مورد بود كه هيچگاه فراموش نميكنم. آيتا... صانعي دادستان كل كشور بود كه استعفا داد و حضرت امام(ره)، آيتا... موسويخوئيني را براي اين منصب تاييد كردند. شوراي عالي قضايي اينطور بود كه دو نفر را امام(ره) تعيين ميكرد، سه نفر را قاضي كل كشور تعيين ميكرد. دو نفري كه امام(ره) تعيين ميكند از سوي ديوان قضات عالي كشور معرفي ميشدند و امام يكي از آنها را قبول ميكرد و حكمش را ميزد. معمولا قضات ديوان عالي كشور خدمت امام ميرفتند و ميگفتند ما اين افراد را معرفي ميكنيم، امام بدون اينكه با قضات مشورت كند، آقاي موسويخوئينيها را به عنوان دادستان كل معرفي كرد. در طبقه چهارم دادگستري تالار بزرگي وجود دارد كه در آنجا، آقاي موسوي اردبيلي پشت تريبون رفت تا آقاي موسويخوئينيها را به عنوان دادستان كل معرفي كند اما ناگهان يك قاضي بلند شد و گفت كه ايشان غيرقانوني است چون امام با قضات عالي كل كشور مشورت نكرده است. جلسه به هم خورد و سر و صدا بلند شد كه بعد متوجه شدم ميخواهند اين قاضي معترض را بركنار كنند. از امام در اين باره سوال كرديم و ايشان پاسخ داد «براي مشورت با قضات ديوان عالي كشور من طريقيت قائل هستم نه موضوعيت يعني اگر كسي را ميشناسيم، براي چه بايد با قضات مشورت كنيم، من از آقاي موسويخوئينيها شناخت دارم پس مشورت نميكنم.» ما همين موضوع را به قضات گفتيم، همان كسي كه اشكال گرفته بود، قبول كرد و گفت وقتي كه مشورت با قضات ديوان عالي كشور جنبه طريقيت دارد نه موضوعيت بنابراين اين دست خود امام است و ميتواند مشورت كند يا مشورت نكند.
دو خاطره تعريف كرديد كه يكي نشان از توجه ويژه امام به مردم داشت و ديگري به لحاظ كردن راي مسئولان در تصميمگيريها مربوط بود. این رفتارها چه درسي براي امروز كشور و مسئولان دارد؟
اين دو موضوعي كه عنوان كردم پايبندي امام به قانون، آزادي و احترام به مقام قضات، آزادي در انديشه قضات و آراي قضات را ميرساند كه در همه دورهها بايد لحاظ و در دستور كار مسئولان قرار بگيرد.
آسیبهایی که به انديشه امام(ره) در شرایط فعلی میرسد را چه ميدانيد؟
مردمسالاري انديشه امام بود، انديشه امام عدالت اجتماعي بود، انديشه امام دينسالاري بود، انديشه امام، آزادي و حرمت به مردم بود و انقلابش هم بر اساس اسلام بود بنابراين ما انقلاب را ميگوييم «جمهوري اسلامي ايران»، جمهوريت به اعتبار راي ملت، اتفاق آراي ملت، اسلامي يعني با احكام و قوانين نظام جمهوري اسلامي بايد براساس كتاب سنت و براساس اسلام باشد، مردم هم بايد در انديشههايشان در حدود قانوني كه تعيين كرده است، آزاد باشند. اين واقعيت خواسته امام بود و لذا وقتي مردم شعار ميدادند استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي؛ يعني تمام راهپيماييهايي كه قبل از پيروزي انقلاب انجام ميشد و تمام شعارهايي كه داده ميشد، در همين «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» خلاصه ميشد؛ انديشه امام هم همين بود، بنابراين نظام ما بر اين سه اصل استوار است.
نظر امام(ره) درباره آزادی چه بود؟
بايد به ملت در حدودي كه قانون مشخص كرده، آزادي داده شود، آزادي معنياش اين نيست كه بياييم عليه مقدسات اسلام چيزهايي بنويسم، سخنراني كنيم، اهانت و آبروي كسي را ببريم. اين آزادي كه ميگوييم در حدود چارچوبي كه عقلاي جامعه ميگويند است ولي اگر بنا باشد در هر جامعهاي آزادي مُخلِ جامعه شود يعني شروع كنيم آبروي افراد را بريزيم، يا عليه اسلام و عليه نظام اسلامي حرف بزنيم، برخلاف آزادي است، آزادي در عمل، آزادي در انديشه، آزادي در انتخاب مدنظر امام و شعار انقلاب است.
جمهوري اسلامي در نگاه امام به چه معنا بود؟
جمهوري اسلامي هم يعني جمهوريت همان راي ملت، اسلامي هم يعني براساس احكام اسلام و قوانين اسلام باشد، اين ايده امام بود و براي هميشه تا ابد انشاءا... اين ايده در نظام ما وجود خواهد داشت. سعدي يك بيت زيبايي دارد که: سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل/ بيرون نمیتوان كرد الا به روزگاران؛ قبلا در ايران، نظامهاي ديكتاتوري و تكفردي حاكم بود، نظامهايي كه پادشاهان حكومت ميكردند و پادشاهي مثل ارث به بچههايشان ميرسيد، حالا وقتي يك مرتبه نظام عوض ميشود و مردمسالاري در جامعه حاكم ميشود، اوضاع ديگر نمیتواند مانند قبل باشد. الان براي هر نهادي انتخابات برگزار ميشود، از اول پيروزي انقلاب تا الان چند انتخابات برگزار شده است؟ براي هر موضوعي، مردم راي ميدهند، در هر مسالهاي بايد ملت راي دهد، اين يك واقعيتي است نظام ما بر آن استوار است بنابراين ما از حيث آزادي و مشاركت مردم در نظام سياسي خودمان نمونه و الگو هستيم و اين واقعيت را بايد قبول بكنيم.
بعضا شاهد گلايههايي درباره فعالیتهای سياسي هستیم كه با تعريف شما از آزادی در جامعه همراستا نیست.
منكر برخي اشكالات نميشوم چون در هر جا ممكن است اشتباهاتي رخ دهد اما اصل سيستم ما اين نيست، سيستم نظام مبتني بر استقلال و آزادي است، حالا اگر يك جايي تخلفي صورت گيرد يا برخي بازيهايي كنند، آن را نبايد پاي نظام بگذاريم بلكه پاي آن دستهجاتي است كه اين كار را ميكنند. باز هم تاكيد ميكنم سيستم نظام ما بر استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي ايران استقرار داد و قدمي از اين اصل عقب نخواهيم گذاشت.
با توجه به اينكه تقريبا يك سال از عمر دولت يازدهم ميگذرد، عملكرد آن را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
عملكرد دولت تاحدودي بد نبود، شما نبايد توقع داشته باشيد تمام وعدههايي كه دكتر حسن روحاني در تبليغات انتخاباتياش داد به سرعت عملی شود. انشاءا... 50درصد آن وعدهها عملي شود كه در آن صورت ما باز خوشحال ميشويم. هنوز عملكرد دولت قبلي در ذهنها هست. اكنون وضعيت متفاوت و فعاليت روزنامهها بهتر شده است، بويژه با آمدن وزير ارشاد جديد انتظار ميرود اوضاع بهتر شود. آقاي جنتي را از 45سال قبل ميشناسم او يك انقلابي اصيل و صددرصد در خط امام است. ایشان، عمرش را در كشورهاي پاكستان، افغانستان و لبنان گذراند و هميشه در كارهاي انقلابي سهيم بود و اكنون شاهد هستيم شرایط مطبوعات، شرایط فرهنگ و... خيلي با قبل فرق كرده است. قبول دارم همه آن وعدههايي كه در تبليغات انتخاباتي داده ميشد، تحقق پيدا نكرده، اما مقدار زيادي تحقق پيدا كرده است.
تغييراتی كه اشاره كرديد در فضاي سياسي كشور هم ملموس است؟
مسلما فضاي سياسي نیز بهبود یافته؛ روزنامهها حرفهايشان را ميزنند، در ادارات شرایطی که كارمندان دولت داشتند، الان نيست يا حتي در حوزه روابط بينالملل، يك عده در اين فكر بودند كه با همه دنيا قطع رابطه كنيم و... اينها براي ما ضرر داشت، الان ميبينيم مذاكرات به جاهاي خوبي رسيده و يكسري تحريمها برداشته شده است. در آينده هم اميد داريم وضعيت بهتر شده و تحريمها کلا برداشته شود. اين اميدواري در بسياري از مردم و دلسوزان انقلاب وجود دارد كه اوضاع بهبود پيدا كند. من وزير خارجه را خوب ميشناسم، آدم بسيار مثبت و يك سياستمدار به تمام معناست.
وزراي دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
كثيري از وزرا را ميشناسم، مثلا وزير آموزش عالي بسيار انسان باارزش و باسوادي است، واقعا فرهنگدوستي است كه به علم علاقه خاصي دارد و براي شخصيتهاي علمي ارزش قائل است، شرایطی كه قبلا در دانشگاهها بود، خيلي كم شده است، وزير ارشاد، وزير آموزش عالي، وزير خارجه، وزير اقتصاد بسيار خوب هستند، وزير نفت بسيار بسيار خوب است. اينها وزراي كليدي كشور هستند، الحمدلله اينها را خوب ميشناسم، افراد باارزش و قدرتمند و دلسوز ملت هستند، وقتي اينها دلسوز هستند، انسان اميدوار ميشود كه يك افرادي در مصدر امور هستند كه دلسوز ملت و ايران و اسلام هستند و الحمدلله كه اينها آمدند سركار. با حضور اين افراد بسيار به آينده اميدواريم.
پس شما دلواپس نيستيد؟
من دلواپسِ دلواپسان هستم. دعا ميكنم خدا ايمان كاملي به آنها بدهند، يك مسئوليت به آنها بدهند تا كاري نكنند كه كشور دچار مشكل شود، ما بايد در فكر باشيم كه براي ملت آسايش درست كنيم، اين ملت شريفي كه اينقدر وفادار است، چقدر مردم شهيد دادند در اين جنگ تحميلي، اين ملت ايران در دنيا نظير ندارد، ملت صبور، مقاوم، باشرف، وطنخواه و مسلمان، اين ملت ارزش دارد، واقعا امروز عبادت، خدمت به ملت است. وزرا بدانند كه بايد بيشتر به مردم خدمت كنند، اين را بايد امروز عبادت فرض كنند، چون به خدا قسم ملتي به شرافت ملت ايران نيست كه اينقدر باشرف، باغيرت و غيور هستند. ما بايد اين ملت را روي سرمان بگذاريم. هر فرد هر مقدار توان دارد بايد به اين ملت خدمت كند و اين را عبادت فرض كنند، بايد قصد قربت كنند، اين وزرا بايد بدانند، خدمتشان به ملت شريف ايران عبادت است.
اخيرا شاهد برخي هجمهها به يادگار امام هستیم كه نمونه آن حادثه بروجرد است. اين رفتارها از كجا نشات ميگيرد؟
حاج حسنآقا يك فرد مجتهد، فقيه، اصولي و فيلسوف است، ایشان براي عدهاي به مثابه خار در چشم است، چون حسن آقا يكي از افرادي است كه مايه آبروي بيت امام و چراغ بيت امام است. اينها با خود امام مشكل دارند، اين عده بازيچه دست يك عده ديگري هستند، بازيچه عده ناداني كه با خود امام مشكل دارند. امروز ملت ايران به سيدحسن خميني عشق ميورزد، شما نبينيد يك عده قليلي كه اينها جزو عقلاي جامعه هم حساب نميشوند با حاج آقا حسن آقا يا بيت امام بد هستند، روي اين افراد كه سرانگشتي هم هستند نبايد حساب كرد والا ملت عاشق امام است، عاشق بيت امام و عاشق حاج حسنآقا خميني است.