کد خبر: ۲۴۶۲۹۴
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹

روایت مهمانپرست از همراهی خانواده احمدی‌نژاد در سفر نیویورک و دستگیری دیپلمات ایران در استخر برزیل

مهمانپرست به برخی اتفاقات سیاسی‌ دوران حضورش در وزارتخارجه به ویژه در دولت احمدی نژاد پرداخت. حاشیه هایی از جنس برکناری «منوچهر متکی» وزیر خارجه وقت ایران، حمله نیروهای خودسر به سفارت انگلیس، حمله اعضای گروهک منافقین به سخنگوی وزارت خارجه در خیابان‌های نیویورک و جنجال آفرینی های برخی سفرای دولت سابق در برزیل، آلمان و ...
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: محسن خانعلی-خدیجه غبیشاوی: «رامین مهمانپرست» که بسیاری او را نه به عنوان سفیر سابق ایران در تایلند که به عنوان سخنگوی دستگاه دیپلماسی دولت احمدی نژاد به خاطر دارند، در ظهری اردیبهشتی و در یکی از اتاق‌های ساختمان قدیمی و آجری وزارت خارجه در میدان «امام خمینی» میزبان ما شد. نشستی گرم و صمیمی با دیپلماتی که برایمان از دوران سیاست ورزی اش در تشکیلات وزارت خارجه گفت. 

مهمانپرست که برای حضور در رقابت های ریاست جمهوری سال 92 از سمتش استعفا داده و دورانی را در سکوت خبری گذرانده بود هفته گذشته برای نشستن بر صندلی ریاست سفارت ایران در لهستان راهی ورشو شد. 

مهمانپرست 54 ساله که از سال 88 با به دست گرفتن میکروفن سخنگویی وزارت خارجه دولت احمدی نژاد و روزهای سه شنبه هرهفته مواضع رسمی وزارت خارجه را در جمع خبرنگاران مطرح می کرد، با نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 92 وارد عرصه ای دیگر از سیاست شد، عرصه ای که برای او ماندگاری به دنبال نداشت و او با روی کار آمدن دولت یازدهم مجددا به عرصه دیپلماسی خارجی بازگشت.

مهمانپرست در گپ و گفتی صمیمانه با نامه نیوز، به برخی اتفاقات سیاسی‌ دوران حضورش در وزارتخارجه به ویژه در دولت احمدی نژاد پرداخت. حاشیه هایی از جنس برکناری «منوچهر متکی» وزیر خارجه وقت ایران، حمله نیروهای خودسر به سفارت انگلیس، حمله اعضای گروهک منافقین به سخنگوی وزارت خارجه در خیابان‌های نیویورک و جنجال آفرینی های برخی سفرای دولت سابق در برزیل، آلمان و ...

مهمانپرست با ادبیات خاص دیپلماتیکش با ما سخن گفت و کمتر از کسی نام برد یا از پشت پرده ماجراهایی که در دوران حضورش در دولت جنجالی دهم رخ داده بود، اظهار اطلاع می کرد اما بی شک وی با آرامش خاصی در گوشه وزارت خارجه دولت احمدی نژآد شاهد ماجراهای پرسروصدای بسیاری بود؛ ماجراهایی که در این گفت وگو به اختصار به برخی از از آنها اشاره کرده و جزئیات آن را بازگو کرد.

 اما «رامین مهمانپرست» در بخشی دیگر از گفتگوی خود با نامه نیوز، که در روزهای آینده خواهید خواند به روزها و سال های قبل از ورودش به عرصه سیاست و به طور ویژه به وزارت خارجه اشاره کرد، از خانواده اش و راه یافتنش به دانشگاه صنعتی شریف در 16 سالگی، انقلاب فرهنگی، راه انداختن مدرسه ای در میدان توجید و ماجرای ازدواجش با دختر یکی از شهدای جنگ تحمیلی و ... برایمان گفت. او گریزی نیز به دوران حضورش در سفارت تایلند زد و از ماجرای زندانی های ایرانی در آن کشور برایمان تعریف کرد.

بخش نخست گفتگوی نامه نیوز با سخنگوی سابق وزارت خارجه و سفیر لهستان در دولت روحانی را در ادامه مطالعه فرمایید؛


در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 به کدام نامزد رای دادید؟

به یکی از کاندیداها رای دادم.

انتخابات ریاست جمهوری سال 88 چطور؟

در آن انتخابات هم به یکی از کاندیداها رای دادم.

نام نامزد مورد نظر خود را نمی‌گویید؟

نه.

به آقای احمدی نژاد که رای ندادید؟

به یکی از نامزدها رای دادم.

چه شد که یک باره به عنوان سخنگوی وزارت خارجه انتخاب شدید؟

من یک دوره‌ معاون مدیر کل اطلاعات و مطبوعات وزرات خارجه بودم و با آقای آصفی، سخنگوی وقت وزارت خارجه همکاری می‌کردیم؛ با توجه به اینکه سوابق من در زمینه کارهای فرهنگی و مطبوعاتی بود و با آقای متکی هم از اوایل انقلاب آشنایی داشتیم مقدمات حضور بنده در این سمت فراهم شد.
 
آشنایی شما با آقای متکی به چه زمانی برمی‌گردد؟

ما هیچ وقت با هم از نزدیک آشنایی نداشتیم، آقای متکی در هند درس می‌خواندند و برخی از دوستان نزدیک من هم همینطور. آقای متکی یک انجمن داشتند به نام انجمن «فارع التحصیلان هند» که در آن انجمن تحصیلکرده‌های هند دور هم جمع می‌شدند و به بحث و بررسی مسائل سیاسی و اسلامی می‌پرداختند، از طریق این دوستان من نیز به این انجمن معرفی شدم تا عربی و قرآن تدریس کنم. یک روز که در حال درس دادن به بچه ها بودم و آقای متکی هم در آن زمان نماینده مجلس بودند وارد کلاس شدند و ما برای اولین بار از نزدیک همدیگر را برای اولین بار ملاقات کردیم و با هم آشنا شدیم. 

در آن زمان آقای متکی علاوه بر حضور در کمیسیون امنیت ملی مجلس، نماینده هیئت عالی گزینش در وزارت ارشاد نیز بودند. آقا متکی به من پیشنهاد دادند که برای سمت رایزنی فرهنگی به خارج از کشور بروم ولی من نپذیرفتم و گفتم که به دلیل مشغولیتم به تحصیل این امکان برای من وجود ندارد. پس از آن به پیشنهاد آقای متکی وارد بخش گزینش وزارت ارشاد شدم که به عنوان جزء هسته اصلی گزینش در وزارت ارشاد وقت حضور داشتم.

سال 66 بود که وارد وزارت خارجه شدم، در آن زمان آقای متکی معاون وزیر خارجه بودند. من و آقای متکی تا سال 84 که ایشان مجددا نماینده مجلس شدند دیگر همدیگر را ملاقات نکردیم. پس از آنکه آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شدند آقای متکی نیز به عنوان وزیر خارجه معرفی شدند، من به عنوان سفیر در قزاقستان مشغول به کار بودم و ارتباطم با آقای متکی دورادور بود.


چه شد که  آقای متکی پیشنهاد حضور شما در سمت سخنگویی وزارت خارجه را مطرح کردند؟

سال 88 ماموریت من در قزاقستان به عنوان سفیر به اتمام رسید. من به تهران برگشتم و در مرکز مطالعات همانند دیگر سفرا و دیپلمات‌ها مشغول به نگارش اسناد و ناگفته های دوران حضور در سفارت بودم. در تاریخ هشتم آبان ماه سال هشتاد و هشت در تاریخ ولادت امام رضا بود که آقای متکی در هنگام حضور هیئت دولت در مشهد با من تماس گرفتند و برای روز بعد از آن قرار ملاقات گذاشتیم. ظهر روز بعد ساعت ده دقیقه به یک ظهر بود که ما با یکدیگر ملاقات کردیم؛ آقای متکی گفتند که راجع به سخنگوی جدید وزارت خارجه بررسی هایی انجام دادند و من را برای حضور در این سمت انتخاب کرده اند.

آقای متکی نظر من را در این خصوص پرسیدند. من گفتم هرکاری که از عهده من بربیاد انجام می دهم، قول نمیدهم که نتیجه اش خوب باشد ولی قول میدهم تمام توان خود را در این زمینه قرار دهم.


آن زمان می گفتند که آقای متکی به زبان انگلیسی تسلط ندارند، چقدر صحت دارد؟

نه، آقای متکی فارغ التحصیل خارج از کشور بودند و مشکلی در این زمینه نداشتند.

برای حضور در سمت سخنگویی وزارت خارجه دو شرط گذاشتم

کار شما سخت بود، همه کسانی که در آن زمان در دستگاه دیپلماسی کشور حضور داشتند بر این باور بودند که آقای احمدی نژاد موازی کاری و در بعضی امور دخالت می کند، چقدر این موضوع در دوران حضور شما در سمت سخنگویی وزارت خارجه پیش آمد؟

عرصه سیاست خارجی تفاوت زیادی با دیگر بخش‌های عرصه مدیریتی در کشور دارد؛ محورهای اصلی سیاست خارجی از سوی مقام معظم رهبری تعیین می‌شود و چارجوب کلی آن با نظارت رهبری تطبیق داده می‌شود. وقتی به عنوان سخنگو انتخاب می‌شوید باید سیاست‌های کلی نظام را دنبال کنید. بنده هم زمانی که برای حضور در این سمت انتخاب شدم با آقای متکی صحبت کردم و دو خواسته خود را ایشان مطرح کردم که یکی جلسه با مقامات و دیگری همکاری با رسانه‌ها بود.

می‌خواستید با چه کسانی دیدار کنید؟

میخواستیم با مسئولین کشور مثل آقای رئیس جمهور، رئیس شورای عالی امنیت ملی، رئیس مجلس و برخی دیگر دیدار کنم و چارچوب های کلی فکری آنها را در خصوص موضوعات مختلف جویا شوم؛ همچنین به آقای متکی درباره درخواست دومم توضیح دادم و گفتم که کار سخنگویی بدون همکاری با رسانه‌ها امکان پذیر نیست و این شغل چپ و راست نمیشناسد، از سوی دیگر برای من همه رسانه ها یکسان هست و می‌خواهم با همه کار کنم.

با این دو شرط کار در وزارت خارجه به عنوان سخنگو را آغاز کردم و با برخی از مقامات از جمله آقای صالحی که به تازگی به سمت رئیس کل آژانس اتمی کشورمان انتخاب شده دیدار کردم.

با آقای احمدی نژاد هم دیدار کردید؟

با خودشان نه. با آقای ثمره هاشمی دیدار کردم، البته بنده نیز درخواستی برای دیدار با آقای رئیس جمهوری ارائه نکردم.

2بار از دفتر رهبری با من تماس گرفته شد و درباره مواضع وزارتخارجه سوال شد

هیچ وقت توصیه خاصی برای موضع گیری به شما نشد؟

در طول 42 ماه حضور در این سمت 3 بار با من تماس گرفته شد. 2 مرتبه یکی بار از دفتر رئیس جمهور و یک بار از دفتر مقام معظم رهبری با من تماس گرفته شد و سوالاتی درباره مواضع وزارت خارجه پرسیده شد و من هم توضیحاتی دادم.  

آقای احمدی نژاد شخصا با من برای موضع گیری در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای تماس گرفتند

یک بار هم خود آقای احمدی نژاد با من تماس گرفتند و نظری راجع به فعالیت‌های هسته‌ای در خصوص مواضع وزارت خارجه عنوان کردند؛ با هم صحبت کردیم و بنده هم راجع به مواضع وزارت خارجه به اقای رئیس جمهور توضیحاتی را ارائه کردم. بعد برای اینکه نظر آقای احمدی نژاد تامین بشه یک عبارت را به موضع وزارت خارجه اضافه کردم. ولی در مجموع در فضای اختلافات بین مسئولان در مقطع حضور من در وزارت خارجه اشکالی  به اعلام مواضع وزارت خارجه گرفته نمی‌شد بلکه بسیاری آن را تایید می‌کردند و فصل الخطاب میدانستند. 

اختلافات آقای احمدی نژاد و متکی از چه زمانی شروع شد؟

من اطلاعی از این اختلافات نداشتم و از پشت صحنه ماجرا هم بی‌خبرم.

متوجه دخالت‌های احمدی نژاد در امور وزارت خارجه شده بودم

آقای متکی هیچ‌وقت راجع به اختلافات با شما صحبت نمی‌کردند؟

نه؛ هیج وقت در این باره با من صحبتی نشد. البته من متوجه برخی از درگیری ها و اختلافات شده بودم.  به طور مثال آقای رئیس جمهور در بحث نماینده های ویژه وارد حوزه اختیارات وزیر خارجه می‌شدند. 

فکر می کنید چرا آقای احمدی نژاد شخصا وارد حوزه سیاست خارجه و اختیارات وزیر خارجه می‌شدند؟

فکر میکنم این موضوع بیانگر این است که شخص رئیس جمهور برای موضوعات مرتبط با سیاست خارجی اهمیت زیادی قائل بودند.

نگاه شما خیلی خوشبینانه است، تحلیل دیگری هم در این زمینه هست اینکه رئیس جمهور به وزارت خارجه اعتماد نداشت!

نه روابط بین مقامات نزدیک و همکاری ‌ها هم بالا بود اما خب اختلافاتی هم وجود داشت.

برکناری متکی در زمان سفر خارجی نشان دهنده ناهماهنگی بین احمدی نژاد و او بود


این هماهنگی وجود داشت یا نه؟ آخر رابطه آقای احمدی نژاد و متکی چیز دیگری می‌گفتند؟

بله؛ برکناری آقای متکی در سفر از سمت وزارت نشان داد که ناهماهنگی وجود دارد.

شب برکناری متکی تا صبح بیدار ماندم

زمانی که آقای متکی سنگال بودند؛ شما کجا بودید؟

من تهران بودم.

به شما گفتند که آقای احمدی نژاد قصد دارند آقای متکی را برکنار کنند؟

نه، من هم از تماس ها و اس ام اس ها متوجه این موضوع شدم؛ برای اینکه از صحت آن اطمینان پیدا کنم با دفتر ریاست جمهوری تماس گرفتم و مطمئن شدم که بله این اتفاق افتاده است. روزی که آقای متکی برکنار شدند دوشنبه بود و روز سه شنبه من باید در جمع خبرنگاران حاضر می شدم و مطمئن بودم که یکی از سوالاتی که در این کنفرانس خبری مطرح خواهد شد بحث برکناری اقای متکی خواهد بود، هیچ کس اما از اصل قضیه باخبر نبود و من سعی کردم از طرق مختلفی متوجه ماجرا شوم ا بتوانم به درستی در این باره موضع گیری کنم اما هیچ کس اطلاعات و پاسخ مشخصی در این باره نداشت تا به ما منتقل کند؛  خاطرم هست که تا صبح بیدار ماندم و در این باره فکر کردم که باید چه جوابی به خبرنگاران داده شود.

با آقای متکی تماس نگرفتید؟

سعی کردم با خود ایشان تماس بگیرم ولی جابه جایی آقای متکی در هواپیما برای سفر به ایران منجر به عدم برقراری ارتباط و مکالمه ما شد، صبح روز سه شنبه و نیم ساعت قبل از برگزاری کنفرانس خبری اما توانستم با ایشان صحبت کنم. پرسیدم تاچند دقیقه دیگر کنفرانس خبری برگزار می شود و قطعا یکی از سوالات خبرنگاران راجع به برکناری شما خواهد بود؛ آقای متکی گفتند خب چه جوابی دارید؟ گفتم که من یک جمله آماده کردم که به خبرنگاران بگویم و همان موقوع به اقای متکی گفتم که بسیار تشکر کردند و بنده رو دعا کردند.

 این جمله چه بود؟

این بود که «نفس جا به جایی در کارهای اجرایی امری طبیعی است؛ آقای متکی سابقه خوبی داشتن و در هر پستی باشند منشا خدمات خواهند بود؛ برای ایشون آرزوی موفقیت داریم.»

بعد از آقای متکی آقای صالحی به وزارت خارجه آمدند، آقای ملک زاده هم که همان زمان وارد مجموعه شدند، چه کسی اعمال فشار کرد که آقای ملک زاده وارد مجموعه شوند؟

اطلاعی ندارم، من سخنگو بودم. اصلا نمیدانم اعمال فشاری در این زمینه بود یا نه.

آقای صالحی همیشه تاکید داشتند که یک دانشگاهی هستند نه یک دیپلمات

شما سخنگو بودید، مگر می شود که اطلاعی نداشته باشید؟

بله خب من از این موضوعات به دور بودم و اطلاعی از آن نداشتم.

اغلب بر این باور بودند که آقای صالحی وصله جوری در وزارت خارجه نیستند؟

خب آقای صالحی اصلا تاکیدی هم نداشتند که شخصیت دیپلماتیکی دارند و همیشه می‌گفتند که استاد دانشگاه هستند. ایشان علاوه بر اینکه هم در داخل و خارج از کشور شخصیت محبوبی بودند بسیار هم شخصیت تاثیرگذاری داشتند.

فکر می‌کنید آقای متکی موفق‌تر بود یا آقای صالحی؟ شما با کدام راحت‌تر بودید؟

هردو.

نمیشود گفت که شما با هردو وزیر در یک سطح و به یک اندازه راحت بودید؟

من روز اول پس از آنکه آقای صالحی به وزارت خارجه منصوب شدند یک جلسه کوتاه با ایشان داشتم و به آقای صالحی گفتم که نه اصراری به ماندن در این سمت دارم و نه اصراری برای رفتن و می‌خواهم که دست ایشان برای آوردن نیروهای موردنظر خود به وزارت خارجه باز باشد. آقای صالحی البته همان موقع دست من را گرفتند و گفتند که تا وقتی من وزیر هستم شما هم سخنگو هستید.


برخی جریانات تندرو از بالا رفتن خودسرها از دیوار سفارت انگلیس نفع می‌بردند و از آن حمایت می کردند

زمانی که از دیوار سفارت بالا رفتند شما کجا بودید؟

اگر خاطرتان باشد قبل از این اتفاق مجلس تصمیم گیری هایی در خصوص کاهش روابط با لندن اتخاذ کرده بود و ما جلساتی را با نمایندگان مجلس داشتیم و نظرات کارشناسی خود درباره این موضوع را داده بودیم. قطعا سلسله اقدامات دولت انگلیس در امور داخلی ایران امر مناسبی نبود ولی خب سطح برخورد با این رفتار را باید وزارتخارجه تعیین می کرد. زمانی که قرار شد تجمع در مقابل سفارت برگزار شود از وزارت خارجه  استعلام کردند و وزارت خارجه نیز با تجمع آرام مقابل سفارت انگلیس موافقت کردند. اما وقتی بحث بالا رفتن از دیوار پیش امد داستان تغییر کرد. 


همان روز سالرزو شهادت شهید شهریاری بود و من می‌خواستم به توصیه آقای صالحی در این مراسم شرکت کنم، شهید شهریاری دانشجوی آقای صالحی بود و آقای صالحی تاکید کردند که بنده به دلیل اینکه چهره شناخته شده تری دارم با یک تاج گل در این مراسم شرکت کنم؛ ساعت 3 و نیم به سمت دانشگاه شهید بهشتی حرکت کردیم و من متوجه غیرطبیعی بودن خیابان های اطراف میدان فردوسی شدم و حتی اجازه تردد از میدان را نیز به ما ندادند و مسیر ما تغییر کرد.

وقتی وارد دانشگاه شدم خبرنگاران شروع به پرسیدن سوالاتی راجع به انگلیس کردند که من پاسخی نمیدادم و در خصوص شهید شهریاری صحبت می کردم. کمی از مراسم گذشت که خبرنگاران با پرسیدن این سوال که نظرتان راجع به بالا رفتن نیروهای تجمع کننده از دیوار سفارت انگلیس چیست؟ مواجه شدم و خبرنگاران هم با تعجب شدید من مواجه شدند، من به سرعت بلند شدم  و به سمت ماشین رفتم و به دوستان معاون در وزارت خارجه تماس گرفته و قرار بر تشکیل جلسه فوق العاده شد زیرا وزیر خارجه فکر میکنم در سفر به عربستان به سر می بردند و در تهران نبودند. ساعت 6 جلسه فوق العاده تشکیل شد و معاونین حاضر در جلسه به اتفاق تصمیم بر این شد که موضع صریح و روشنی در این زمینه اتخاذ شود. این در حالی بود که می دانستیم ممکن است بعضی از دوستان در بیرون نظرات متفاوتی داشته باشند و حدسمان هم بر این بود که یک سری از جریانات از این تنش به وجود آمده حمایت می‌کردند.

کدام گروه‌ها؟

احساسم این بود که برخی از حریانات تند از حوادث سفارت انتگلیس حمایت می کنند و از این ماجرا نفع می‌برند. به همین دلیل یک بیانیه تنظیم کردیم و در آن اشاره کردیم که جمهوری اسلامی ایران و وزارت خارجه به اصول دیپلماتیک پایبند است و حفظ جان دیپلمات‌های خارجی و اماکن دیپلماتیک نیز بر عهده‌ی ما است. من چون حدس می‌زدم که ممکن است این بیانیه با تاخیر منتشر شود از همکارانم در اداره کل مطبوعات خواستم که این بیانیه را برای تمام خبرگزاری‌‎های خارجی فکس کنند و در تمام طول دوران سخنگویی من برای یک بار این اتفاق افتاد.

با آقای صالحی هم در این باره صحبت کردید؟

بله صحبت کردیم و ایشان هم مخالف بودند.

کارمند سفارت ایران در برزیل در ماجرای استخر اخراج شد

ماجرای کارمند سفارت ایران در برزیل چه بود و چرا آن موضع‌گیری اتخاذ شد؟

من در آن زمان اصلا ایران نبودم و موضع‌گیری که در این باره صورت گرفت از طرف من نبود. و متن بیانیه در حالی از سوی برخی از معاونین تدوین و منتشر شد که  من اصلا آن را تایید نکرده بودم و وقتی دیدم که در این بیانیه از اقدام این فرد دفاع شده است و آن اتفاق انکار شده است بسیار ناراحت شدم و به معاونینی که این متن را تدوین کرده بودند هم اعتراض کردم و تهدید کردم شاید موضع گیری درست را اتخاذ کرده و بگویم که آن موضع از طرف من نبوده است که البته این کار را نکردم.

با آن کارمند در نهایت چه برخوردی صورت گرفت؟

اخراج شدند.

آخرین سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک با حواشی بسیار همراه بود و گفته می‌شد که افراد بسیاری هیئت دیپلماتیک را همراهی می‌کردند؟

من از اینکه چه کسانی هیئت ایرانی در سفر به نیویورک را همراهی می‌کردند خبر ندارم ولی عرف این هست که همسران دیپلمات ها در این سفرها هستند که برخی بودند و ما می‌دیدم. 

عروس، پسر و یا نوه آقای احمدی نژاد و یا دیگر وابستگان معاونین هم بودند؟

من ندیدم.

مگر با یک پرواز نرفتید؟

نه.

حتی نشنیدید که چه کسانی در این سفر بودند؟

خب چرا یک سری از معاونین با خانواده آمده بودند.

مثلا چه کسانی؟

اسمشان رو نمیدانستم.

مگر میشود که اسم معاونین رئیس جمهور را ندانید؟

خب بعضی از همراهان را نمیشناختم.

خب کسانی که میشناختید چه کسانی بودند؟

آقای ثمره با همسرشان بودند، آقای ملک زاده و صالحی هم همینطور. من فقط این آقایان را دیدم.

پلیس نیویورک در جریان حمله منافقین به من واکنشی نشان نمی داد


در زمان حضور شما در نیویورک، گروه منافقین به شما حمله کردند؛ چه اتفاقی افتاد؟

آن روز سخنرانی آقای احمدی نژاد بود که پس از پایان آن روسای هیئت های دیپلماتیک که رئیس جمهور بود یا وزیر خارجه با تیم های محافظت به هتل ها برده می شدند اما دیگر همراهان و معاونان و وزرا باید یک مسیری را به سمت هتل پیاده می رفتند. در حال پیاده روی به سمت هتل بودیم که منافقین که در جایگاه معترضین بودند چهره من را دیدند و شناختند و اول به صورت متفرقه به طرف من آمدند و سعی کردند حمله فیزیکی نکنند و تنها راه من را ببندند و من را عصبانی کنند پس از چند دقیقه دیدم که جمعیت 100 نفر شد و همه از محل تعیین شده خود خارج شده بودند و اطراف من را گرفته بودند و منتظر بودند تا من عکس العمل بدی را از خودم نشان دهم.

پلیس نیویورک هم شاهد این موضوع بود اما واکنشی نشان نمیداد تا اینکه تعداد خیلی زیاد شد. سعی کردم در خیابان های اصلی راه برم و وارد کوچه های فرعی نشوم تا با اتفاقی ناگواری مواجه نشم و سوء استفاده ای صورت نگیرد تا اینکه یکی از همکاران به پلیس های حاضر در محل گفتند که مسئولیت هر اتفاقی متوجه شما خواهد بود؛ پس از آن ما به سمت خودروهای پلیس هدایت شدیم.


یک سال قبل از انتخابات در جمع فرماندهان و علما سخنرانی داشتم

چه شد که به این نتیجه رسیدید که برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوید؟

یک تحلیل کلی از فضای خارج از کشور داشتم، برخی از کشورهای غربی افکار عمومی را آماده کرده بودند و میخواستند این موضوع را به همگان بقبولانند که نظام جمهوری اسلامی ایران مشروعیت ندارد؛ و انتخابات ریاست جمهوری سال 92 قطعا یکی از اهدافی بود که طرف‌های مخالف برای نظام طراحی کرده بودند؛ بنده از بیش از یک سال قبل از انتخابات سخنرانی‌هایی در جمع فرماندهان و علما داشتم و این موضوعات را برای آنها تشریح کرده بودم.سخنرانی‌هایی که هیچ گاه البته قرار بر خبری شدن آن نبود.

از مدت‌ها قبل پیش‌بینی می‌کردیم که غرب بر انتخابات سال 92 برنامه‌ریزی کرده است و فکر می‌کرد مثل سال 88 آن حوادث دوباره تکرار می‌شود، برای همین انتخابات سال 92 را هدف قرار داده بودند به حدی که این انتخابات به نقطه امید آنها برای ضربه زدن به نظام تبدیل شده بود و برای ما به نقطه امیدی برای پاک کردن مسائل سابق. در این بین البته مدیریت مقام معظم رهبری نیز بسیار هوشمندانه بود.

یک ماه قبل از انتخابات تصمیم به کاندیداتوری داشتم اما هیچ کس خبر نداشت

آقایان هاشمی، مشایی و روحانی وارد انتخابات شده بودند، چه شد که شما هم تصمیم گرفتید بیاید؟

من از یک ماه قبل تصمیم گرفته بودم که در این انتخابات اعلام کاندیداتوری کنم. هیچ کس حتی اصحاب رسانه هم انتظار این موضوع را نداشت. فقط شب قبل از آخرین روز مهل ثبت نام با آقای صالحی صحبت کردم و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم. ارتباط من با مردم خیلی وسیع بود و در میان مردم بودم به همین دلیل خودم را برای حضور در انتخابات مکلف میدانستم.

فعالیتی غیر از سخنگویی داشتید؟ چطور این ارتباط بین شما و مردم صورت گرفته بود؟

نه، فقط سخنگو بودم ولی من با مردم ارتباط داشتم و برای علما سخنرانی می‌کردم و رئیس مرکز دیپلماسی عمومی بودم. من در میان مردم، دانشجویان، علما و روحانیون حضور پیدا می کردم و علاوه بر توضیح بخش‌های مختلف سیاست خارجی کشور به سوالات نیز پاسخ می‌دادم.

پس چشم داشتی به ریاست جمهوری نداشتید؟

نه، برام اصلا مهم نبود بمانم یا برم  و یا تایید صلاحیت نشوم.

تیپ سیاسی خاصی از شما حمایت میکردند؟

نه.

احمدی نژاد از حضور من در انتخابات خبر نداشت، شاید ناراحت هم شده باشد

روز آخری که شما برای ریاست جمهوری ثبت‌نام کردید همه فکر می‌کردند وارد بازی احمدی نژاد شدید و شما مهره وی هستید؟

اصلا نه ارتباطی بین من و ایشان بود و نه آقای احمدی نژاد از حضور من در انتخابات با خبر بودند.شاید هم از حضور من ناراحت شده باشند. 

واکنش ها به کاندیداتوری شما چه بود؟ همان موقع هم از سخنگویی وزارت خارجه استعفا دادید؟

واکنش خاصی نبود؛ برای اینکه هیچ شبه‌های به وجود نیاید پیش از رفتن به ساختمان وزارت کشور به دفتر آقای صالحی زنگ زدم و گفتم که می‌خواهم پنج دقیقه از وقتشون رو بگیرم. از آقای صالحی خواستم که سخنگوی جدید را انتخاب کنند. ایشان اما قبول نکردند و بسیار ناراحت شدند و گفتند که موقت یک نفر را برای سخنگویی انتخاب میکنند تا وضعیت من در انتخابات روشن شود و در صورت توان بازگردم؛ من ولی قبول نکردم و با یک استدلال آقای صالجی را برای معرفی یک سخنگوی جدید راضی کردم. به ایشان گفتم برای جا انداختن و معرفی این سمت زحمات بسیاری انجام شده است و اکنون سخنگوی وزارت خارجه جایگاهی برای خود دارد و نباید با معرفی یک سخنگوی موقت به چهره این سمت ضربه وارد شود؛ از آقای صالحی خواستم که یک فرد مناسب و در حد معاون وزیر را برای حضور در این سمت معرفی کنند که آقای صالحی هم پذیرفتند.

عراقچی را من برای حضور در سخنگویی معرفی کردم

نظر شما را هم برای فرد جایگزین پرسیدند؟

بله از من پرسیدند که چه کسی را مناسب این سمت می دانید و من هم آقای عراقچی را معرفی کردم و وقتی ایشان دلیل این انتخاب را پرسیدند من نیز دلایلم را گفتم که با استقبال آقای صالحی مواجه و ایشان برای حضور در این سمت انتخاب شدند.

آقای عراقچی را گذاشتید سرکار و خودتان رفتید میدان فاطمی؟

بله برای من واقعا مهم نبود و می‌خواستم کاملا بی‌حاشیه باشم.

چه شد که از حضور در رقابت‌های ریاست جمهوری کناره‌گیری کردید؟

احساس کردم افرادی که در رقابت آخر باقی مانده‌اند کفایت می‌کند و تصمیم گرفته شده بود که این تعداد هم محدود باشند.

چه کسی تصمیم گرفته بود؟

نه، کسی تصمیم گیری نکرده بود منظورم این است که باید افراد باقی مانده در رقابت های پایانی محدود باشد.

کسی از شما خواست کناره گیری کند؟

نه ولی احساس کردم باید تعداد محدود در رقابت‌های پایانی باقی بمانند و برای همین کنار کشیدم.

ظریف از بی نظیر ترین و کاربلدترین دیپلمات‌های کشور است



اگر رئیس جمهور می‌شدید چه کسی را به عنوان وزیر خارجه خود انتخاب می‌کردید؟

دوستانی بودند که خب از آنها کمک می‌گرفتیم.

آقای ظریف را انتخاب می‌کردید؟

آقای ظریف یکی از بهترین دیپلمات‌های ما است.

اگر از ظریف استفاده نمی شد واقعا جفا بود

آقای ظریف کار بلد تر هستند یا آقای متکی؟

اقای ظریف یکی از کاربلد‌ترین و بی‌نظرترین دیپلمات‌های کشور هستند و اگر از ایشان استفاده نمی‌شد واقعا جفا بود. متاسفم که در گذشته از ایشان استفاده نشد.


پیش بینی شما از اینده مذاکرات هسته‌ای چیست؟

شما وقتی وارد مذاکره می‌شوید اصل مذاکره اشکالی ندارد، این که شما از موضع اقتدار و یا ضعف وارد شوید مهم است. اگر اقتدار باشد می‌شود به آینده مذاکرات امیدوار بود؛ این اقتدار زمانی به وجود می‌آید که شما از پشتوانه قوی برخوردار باشید. زمانی تیم ما می تواند از موقع قدرت وارد مذاکرات شود که در داخل کشور تفرقه وجود نداشته باشد. 

مذاکرات هسته ای هم زمانی آغاز شد که ما انتخابات رو خیلی خوب شروع کرده بودیم و همزمان با آن ما در منطقه نیز صاحب اقتدار شده بودیم و اقتدار ملی و منطقه ای ما در کنار یکدیگر باعث شد تا  مذاکرات را با قوت و قدرت شروع کنیم.

اگر بتوانیم این شرایط را نگه داریم میتوانیم در مذاکرات پیروز شویم؛ در غیر اینصورت نباید امیدوار باشیم و  باید بدانیم که این ترفند دشمن است که می‌خواهد ما به جان هم بیفتیم.

تعریف شما به عنوان یک دیپلمات از آقای احمدی نژاد چیست؟

باید یاد بگیریم که از همه نیروهای کشور و از همه ظرفیت‌ها برای پیشرفت کشور استفاده کنیم. احمدی نژاد یا هرکسی دیگهری که به انتخاب مردم وارد سمت های تصمیم گیری شده باشد نیروهای کشور هستند. باید یاد بگیریم از نیروهای کشور به خوبی استفاده کنیم.

یک عده مخالف مذاکرات هستند و یک عده خوش بین هستند که اگر بتوانیم از همه نیروهای مخالف و موافق خوب استفاده کنیم بهتر از آن است که این جریان را حذف کنیم و حذف جریان های سیاسی به این معنا است که ما به بلوغ سیاسی نرسیده‌ایم.

بخش هایی از سیاست و اقتصاد در دولت احمدی نژاد با ضعف مدیریتی روبرو بود

نقاط ضعف آقای احمدی نژاد چه بود؟

بخش های از سیاست و اقتصاد متحمل ضعف های مدیریتی بودند.

شما در دوارن حضور چند وزیر خارجه در وزارت خارجه حضور داشتید؛ کدام وزارت خارجه را ترجیح میدهید؟

به نظر من وزارت خارجه یک جایگاه ویژه ای دارد و شرایط در دوران وزرای مختلف متفاوت بود.

برخورد آقای ظریف با شما چطور بود؟

آقای ظریف از من تعریف کردند و گفتند که بنده مدیر موفقی هستم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین