آفتابنیوز : آفتاب: ایسنا - طنز روز
فرزین پورمحبی
معمولا کسی که بیکار میشه یا دنبال کار میگرده یا سعی میکنه مردمو به زور بفرسته یهشت، دلیلش هم مشخصه؛ برای رفتن به بهشت قبل از هر چیزی باید مرد! مرده هم که دستش از این دنیا و کار و بارش کوتاهه، پس وقتی یه عده ریق رحمت رو سر میکشن، یه سری دیگه به همین خاطر میتونن پاشنههاشونو ور بکشن و تو بازار کار یه نفس راحت بکشن!
اینطور قضایا هم معمولا با این شعار شروع می شه:
ما براتون کلی دلواپسیم .... تا مبادا به جایی نرسید؛ پس باید فکر عاقبت کارو .... از همین ابتدا تا انتها بکنیم!
بعدشم با پرتاب ماهواره ادامه پیدا می کنه؛ البته منظورمون پرتاب ماهواره از پشت بوم به پایینه نه اون پرتابی که «امیدمون» باهاش رفت فضا ... در ادامه هم به حساب کلیه دلبرهای دنیوی و کاذبی که دلها رو به شکل مشکوکی اسیر و ابیر خودشون کردن، رسیده میشه! مثلا دیوار کوتاه مانتو کوتاهان و یا دیوار حاشای حاشیهسازان قر و قمبیل و ماچ و دسته بیل و ... خلاصه با این احوالات و تدارکات، بالاخره توشه سفر آخرت برای مسافران مهیا میشه.
اما همیشه یه جای کار فیتیلهپیچه و اونطور که آدم دلش میخواد اموراتش پیش نمیره! یکیش اینکه: معمولا کسی نمیخواد به این راحتیها بمیره!! و اینجوری میشه که به در بسته خورده میشه و همه چیز باید از اول شروع بشه و دوباره روز از نو و روزی از نو! حالا برای یه بار هم که شده میشه یه خرده هم بدون عصبانیت تو این موردها عمل کرد، مثلا میشه یه فضای خوشگلی ساخت که توش همه عاشق بشن؛ آدم عاشق هم هر کاری میکنه، هم میتونه واسه خودش کار کنه و هم میتونه با کله بره بهشت!
اونوقت به این میگن: یه امر به معروف شیک و تمیز و بدون درد و خونریزی. امتحانش ضرر نداره به خدا هیچ کسی - حتی ناکسی- از امورات خاک بر سری خوشش نمیاد ... مگه اینکه چیزهایی رو ببینه که نباید ببینه! وقتی هم که دید برای اینکه عقب نمونه، دست می زنه به چیزایی که حرومه! با حرف و حرص خوردن و ضرب و زور هم تو تاریخ هیچی درست نشده ...
باید دوباره قبله خود را عوض کنیم ... با خشت عشق کعبهای از نو بنا کنیم.