آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش ایرنا، همزمان با پیروزی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، جهانیان نیز سراپا چشم و گوش شدند تا بیننده و شنونده طرحی نو از دولت جدید منتخب مردم ایران باشند که خود را دولت تدبیر و امید نامیده بود.
اکنون نزدیک به یک سال از آن روز میگذرد. در این مدت رئیسجمهوری و تیم سیاست خارجی آن اقداماتی را در راستای بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان به انجام رساندهاند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به مناسبت این حماسه بزرگ سیاسی در 24 خردادماه 1392 گفتوگویی را با حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهوری درباره دستاوردهای سیاست خارجی دولت تدبیر و امید انجام داده است.
ابوطالبی در این گفتوگو به تبیین گفتمان حجتالاسلام و المسلمین روحانی پرداخت و تاکید کرد که امروز کشورها در برابر تمایل به نزدیک شدن به ایران نمیتوانند مقاومت کنند.
وی همچنین گفت: دولت همه حیات و ممات خود در سیاست خارجی را به موضوع هستهای گره نزده است و اجماع ملی تنها راه موفقیت در مساله هستهای است.
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: برای رئیسجمهوری هم دین و هم دنیای مردم مهم است.
مشروح این گفتوگو را در پی میخوانید:
س: در آستانه 24 خرداد و اولین سالگرد پیروزی دکتر روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم. یکی از اصلیترین وعدههای آقای روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی بهبود سیاست خارجی و روابط کشورمان با سایر کشورهای جهان و از جمله همسایگان بوده است. ایشان پس از پیروزی در انتخابات و در موقعیتهای مختلف نیز بارها و بارها بر تقویت و گسترش روابط و بهبود سیاست خارجی کشورمان تاکید داشتهاند. جنابعالی به عنوان معاون سیاسی دفتر رئیسجمهوری شاید بهتر از هر کس دیگری بتوانید برای ما تبیین کنید که وعدههای آقای روحانی تا چه اندازه محقق شده است و آیا دستاوردهای موجود شخص شما را راضی کرده است؟
ج: سیاست خارجی یکی از اصلیترین محورها در برنامههای آقای دکتر روحانی، چه در ایام تبلیغات انتخاباتی و چه پس از آن و از آغاز به کار دولت تدبیر و امید بوده است؛ با این ویژگی که سیاست خارجی چه در آن ایام و چه پس از پیروزی در انتخابات همیشه یکی از مباحث پررنگ به حساب میآمده است. به همین جهت آقای روحانی در همان روزهای نخستین پیروزی در انتخابات، اقدامات لازم برای محقق کردن اهداف خود در سیاست خارجی را آغاز کرد. بدین معنی که اگرچه آقای روحانی عملا کار خود را در مردادماه و پس از مراسم تنفیذ و تحلیف و تحویل گرفتن دولت شروع کرد اما این اقدامات نیز در مسیر وعدههای ارائهشده در خصوص بهبود و ایجاد تغییرات در سیاست خارجی - که در اولین مصاحبه مطبوعاتی مطرح شده بود - محسوب میشد. از این لحاظ میتوان گفت از نخستین مصاحبه مطبوعاتی دکتر روحانی پس از پیروزی در انتخابات در سال 92 تا مصاحبهای که احتمالا در سالگرد این پیروزی در روز 24 خردادماه خواهند داشت - یعنی در حدود یک سال - به عقیده من در کنار سایر موفقیتهای عمده، سیاست خارجی رئیسجمهوری به طور چشمگیری قرین پیروزی بوده است. به دیگر تعبیر، سیاست خارجی ایشان در دستیابی به اهداف کلان مدنظر، تحقیقا به نتیجه رسیده و به بار نشسته است. واقعا زمانی که مطالب امروز ایشان را با آنچه در آن روزهای سخت سال گذشته و به خصوص در همان ایام اولین مصاحبه در گفتوگوهایمان مطرح میشد در ذهنم مرور میکنم درمییابم که چه تحول بزرگی در حوزه سیاست خارجی رخ داده و چگونه نگرانیها به امید تبدیل شده است. فقط کافی است امروز را با همان روزها مقایسه کنیم. جالب است بگویم که امید در دولت تدبیر و امید فقط مختص مردم نیست بلکه این دولت است که حیات ملی را در امید میبیند، در امید تنفس میکند، با امید میزید و امیدوارانه برای سعادت این ملت تلاش میکند. به یاد میآورم که بسیاری از مقامات عالیرتبه کشورها در سخنانشان در دیدار با دکتر روحانی تاکید میکردند که با انتخابات ایران روح امیدی در منطقه دمیده شد و به همین جهت کشورها نمیتوانند خود را از این امید امنیتآفرین دور نگاه دارند. روزی با ایشان بحث بود و دکترروحانی براین باور بود که این امید، همان حماسهای است که ملت آفرید و ما قبل از هر چیز آن را در استقبال وسیع مقامات کشورها در مراسم تحلیف دیدیم. البته دورنمای سیاست خارجی آقای دکتر روحانی افقهای بلند و گستردهتری را شامل میشود لیکن با توجه به این مدتزمان کوتاه و با توجه به حجم گسترده نابسامانیهایی که در سیاست خارجی کشور پدید آمده بود و با توجه به شرایط سنگین و پیچیده جهانی و منطقهای باید اذعان کرد که موفقیتهای افتخارآمیز بسیاری به دست آمده است.
س: آقای ابوطالبی اجازه دهید کلام شما را مرور کنم. شما میگویید با توجه به جمیع شرایطی که بر سیاست داخلی و خارجی ما و شرایطی که بر منطقه و جهان حاکم بوده دستاوردهای دکتر روحانی در خلال این مدت زمان کمتر از یک سال بسیار قابل قبول و قابل توجه بوده است. آیا ممکن است فهرستوار برخی از مهمترین موفقیتهای دولت در سیاست خارجی را برای ما نام ببرید؟
ج: این دستاوردهای حدودا یکساله در سه حیطه جهانی، منطقهای و داخلی حاصل شده است که البته مجال تشریح آن در این فرصت کوتاه نیست و من صرفا با اشارهای گذرا از آنها عبور میکنم. اگرچه حقیقت این است که هر کدام از این موفقیتها، به صورت مستقل، ارزش کنکاش و بررسی و بحث را دارا هستند اما این تحولات و آغاز موفقیتها در حوزه سیاست خارجی با مصاحبه نخستین دکتر روحانی و تبیین تعامل سازنده در دولت اعتدال و سپس با حضور وسیع مقامات عالیرتبه کشورها در مراسم تحلیف ایشان کلید خورد. آنگاه در سفر به بیشکک شکل منطقهای به خود گرفت و بهویژه نویدبخش تعاملی نوین با روسیه و چین شد؛ سپس در مذاکرات نیویورک و در سازمان ملل با تصویب قطعنامه مبارزه با خشونت و افراطگری - که به WAVE شهرت یافت - جهانی شد؛ در داووس با ورود به حوزه تئوریک، سیاست و اقتصاد پیوند خورد و در اجلاس سیکا در شانگهای تلفیق سیاست و امنیت به اوج خود رسید. البته من در زمان مناسب در رابطه با ابعاد مثلث "سیاست، توسعه، و امنیت" در اندیشه سیاسی آقای دکتر روحانی سخن خواهم گفت.
در همین زمان در حوزه Realpolitic تعامل با همسایگان و کنشهای منطقهای نیز به صورتی ویژه مدنظر بود و تلاش میشد گامهایی اساسی در رابطه با آنان برداشته شود. اگرچه در حوزه فرامنطقهای و منطقهای هم میتوانم بگویم که موفقیتها بیش از حد انتظار بود زیرا در این یک سال ترتیبات سیاسی امنیتی در ابعاد مختلف به نفع ایران تغییر شکل داد که برخی از آنها را میشود در مقایسهای کلی با سال قبل به صورت بسیار کلی برشمرد:
* فضای به شدت امنیتی شده تا آن زمان، اینک به فضایی تعاملی و مصالحهجویانه تبدیل شده است.
* ایرانهراسی و اسلامهراسی در حوزه فرامنطقهای و منطقهای به ایرانگرایی و حتی نزدیکی به ایران تغییر یافته است.
* ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران با کشورهای دیگر در حال توسعه یافتن است و رفت و آمدهای خارجی در همه زمینهها آنقدر گسترش یافته که به واقع دکتر روحانی به علت تراکم کار، زمان کافی برای دیدار با همه آنها را ندارد.
* در حوزه تکریم و تعظیم و حرمت نهی به ملت بزرگ ایران، احترام به ایران و ایرانی و تکریم و تعظیم ملت بزرگوار ایران به شکل قابل توجه و وسیعی افزایش یافته و بیش از این هم گسترش خواهد یافت زیرا در یک نگاه کلی معادله احترام و تکریم به اینگونه است که هر چقدر ایرانهراسی کاهش یابد تعظیم و تکریم ملت ایران بهواسطه فرهنگ و تمدن والای آن افزون خواهد شد و این واقعیت اتفاق افتاده است.
اما حیطه سوم - یعنی حیطه داخلی - از دو حیطه قبلی به نظر من مهمتر است و آن توانایی دکتر روحانی در ایجاد یک اجماع ملی در حوزه سیاست خارجی است. اینکه مقام معظم رهبری در حوزه هستهای به لحاظ دیپلماسی از «نرمش قهرمانانه» سخن میگویند و از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنند، نشان میدهد که این اجماع به چه میزان باارزش است. من از آن منظر که یک جامعهشناس هستم و میکوشم تا ارتباطات اجتماعیام را حفظ کنم در جامعه با اقشار مختلف مردم در تماس هستم و در محیطهای اجتماعی گوناگون حضور دارم، لذا برایم جالب است که به چه میزان پشتیبانی از سیاستهای دکتر روحانی بالاست. در واقع میبینم که مردم به درایت و هوشمندی ایشان باور دارند و این باور برای من بسیار حائز اهمیت است زیرا سرمایه اجتماعی را به امید پیوند میزند و این امید همان چیزی است که ایشان نام آن را بر دولت خود گذاشته است. در واقع میخواهم بگویم که اجماع ملی، از حمایتهای مقام معظم رهبری تا یاری جامعه سیاسی و ملت شریف ایران، بزرگترین سرمایهای است که ایشان توانسته است در این یک سال به دست آورد و من وظیفه سنگینی احساس میکنم که بتوانیم این اجماع و این حمایت و یاری را پاس بداریم و در سایه آن سیاست خارجی را به پیش ببریم.
س: هفته گذشته شاهد سفر رسمی امیر کویت پس از چهاردهه به ایران بودیم. سفری که در نوع خود کمنظیر و حائز اهمیت زیادی بود، آن هم در برههای که همه نگاهها به روابط ایران و عربستان دوخته شده است و برخی معتقد هستند مادام که روابط تهران و ریاض بهبود پیدا نکرده ایران نمیتواند مناسبات خود با همسایگانش را تنظیم کرده و بهبود ببخشد. شما در توئیتر این سفر را به گونه خاصی تعبیر کردید و اینکه این سفر نشان داد سیاست صرفا از کانال برادران بزرگ نمیگذرد. آیا منظورتان این بود که کشورهای منطقه دیگر برای نزدیکی به ایران منتظر اجازه این و آن نمیمانند؟ منظورتان از برادر بزرگها چه کسانی بودند؟
ج: ببینید این سخن که تعاملات برادران بزرگ چیست را به حوزه دیپلماسی وانهیدواجازه دهید ضمیر، مرجع خود را یافته و اثرات خود را داشته باشد اما جان کلام این است که جمهوری اسلامی ایران در خلال همین مدت کوتاه شرایطی را در سیاست خارجی پدید آورده که کشورها نمیتوانند در برابر تمایل به نزدیک شدن و امید به بهبود روابط با آن مقاومت کنند. سفر امیرکویت که پس از چهاردهه به صورت دوجانبه و با ریاستهای ایشان بر شوراهای مختلف منطقهای بعد از سفر سلطان عمان به ایران صورت میگیرد و یا سایر تحولات در همسایگی ایران در یکی دو ماه آینده که کشورهای دیگر خلیج فارس نیز به این روند خواهند پیوست به خودی خود حاوی پیامهای روشنی است. در همین مدت زمان میبینیم که رابطه ایران و عمان نیز از شکل سنتی آن خارج شده و پس از سفر سلطان عمان به تهران ضرورت مییابد که دکتر روحانی با فاصله کوتاهی با سلطان قابوس در مسقط در چارچوب نخستین سفر دوجانبه منطقهای دیدار کند و نشان دهد که نزدیکی راهبردی این دو کشور چقدر بر امنیت منطقهای تاثیرگذار خواهد بود. از سوی دیگر روابط ایران و امارات رو به رشد است و به نظر میرسد که ابتدا باید در حوزه اقتصاد شاهد تحرکاتی بود و سپس سیاست را حامی آن تحرکات قرار داد و در واقع سمت و سوی توسعه همکاریهای ایران و امارات از اقتصاد به سمت سیاست است. تعاملات اقتصادی با قطر هم به زودی به بارخواهد نشست و سیاست از درون آن سر بر خواهد کشید.
در مجموع با توجه به جمیع این تحولات، امیدوارم این سخن که در میان استراتژیهای موجود برای ایران در خلیج فارس سیاست، صرفا از کانال تعاملات برادر بزرگها عبور نمیکند، در روند توسعه روابط و همکاریها و رفت و آمدهای مقامات عالیرتبه تمامی کشورهای خلیج فارس نقشآفرین باشد.
این دستاوردها البته منحصر به کشورهای خلیج فارس نیست و نگاه رئیسجمهوری به تقویت همکاریها و بهبود روابط با کلیه همسایگان هماکنون تاثیر مطلوب خود را بر جای گذاشته است. مثلا در سفر رسمی رئیسجمهور آذربایجان به تهران، ایران و آذربایجان تصمیم گرفتند تا با اهتمام کامل از گذشته عبور کرده و با نگاه به آینده روابط فیمابین را در اسرع وقت به حد مناسب شأن دو کشور ارتقا دهند یا آنکه ایران و افغانستان در روابط خود به جایگاهی رسیدهاند که در سفر رئیسجمهوری آن کشور به تهران طرفین پذیرفتند توافق جامع همکاریها میان دو کشور را به امضاء برسانند یا مثلا دیدار نخستوزیر عراق از تهران و ارتقای همکاریهای فیمابین و تحولات ارزشمندی که در راه است نشان میدهد که دو کشور چه پتانسیلهای بالایی برای همکاری دارند و امیدوارم این تحولات بتواند زمینه را برای سفر دکتر روحانی به بغداد آماده سازد. در همین راستا سفر نخستوزیر پاکستان به تهران و مذاکرات بسیار خوب مقامات دو کشور و تفاهمات ویژه در خصوص مبارزه با تروریسم، خشونت و افراطیگری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
اما در این میان، سفر نخستوزیر ترکیه به ایران برای من فقط مفهومی عملی نداشت بلکه آغازگر تعاملی مدرن در روابط منطقهای ایران بود؛ چراکه نشان داد که کشورها میتوانند با یکدیگر اختلافاتی داشته باشند - مثلا در خصوص سوریه - ولی در عین حال مناسبات راهبردی خود را نیز توسعه دهند. این یک تحول واقعی در روابط خارجی ایران با همسایگان و در واقع یک رویکرد تمدنی مدرن برای روابط دو کشور است و در همین جهت سفر هفته آینده دکتر روحانی به آنکارا و تشکیل نخستین شورای عالی همکاریهای ایران و ترکیه که در آن حدود نیمی از وزرای کابینههای دو کشور برای اولین بار پس از انقلاب شرکت خواهند داشت نیز نشان میدهد که این رویکرد تعاملی به چه میزان کارساز و مفید خواهد بود. این موفقیت بزرگ دکتر روحانی که توانست حتی در حوزه رویکردهای تئوریک هم در منطقه فصلی نوین ایجاد کند از بزرگترین دستاوردهای ایشان پس از داووس است.
س: با این تعبیر، میتوان گفت که آینده بهتری در انتظار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
ج: قطعا اینگونه است. این روند، تازه آغاز شده و در تابستان و پاییز امسال هم در دیگر حوزههای منطقهای به اوج خواهد رسید. در واقع، سیاست منطقهای و فرامنطقهای رئیسجمهور به بار نشسته است و این تحولات شگرف، شاهدی بر این امر است.
س: جایگاه مساله هستهای در سیاست خارجی کشورما بسیار حائز اهمیت است، همانگونه که خود مساله هستهای برای نظام و مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است. دکتر روحانی نیز در برنامههای خود توجه ویژهای به آن دارد به گونهای که الان یک سوال خیلی مهم در این خصوص پدید آمده است که آیا اصل، در سیاست خارجی ما مسئله هستهای است یعنی مسئله هستهای اصل است و سیاست خارجی ما جزئی از آن شده است و اگر اینگونه نیست چرا اینقدر که روی مسئله هستهای تاکید میشود روی سیاست خارجی و ابعاد مختلف آن تاکید نمیشود؟
ج: ورود به مسئله هستهای یک فرصت مبسوط و یک مصاحبه مفصل دیگر میطلبد اما به اجمال عرض میکنم که مساله هستهای از سال 1382 که وارد سیاست خارجی ما شد ابتدا به هسته مرکزی سیاست خارجی تبدیل و سپس با تحولات پس از دولت اصلاحات به هسته سیاست خارجی ما تبدیل شد. دکتر روحانی بر این واقعیت اشراف کامل دارد که مساله هستهای، هسته سیاست خارجی شده است ولی تمام هستی سیاست خارجی، مساله هستهای نیست. این رویکرد، دقیقترین نگاه ایشان به این موضوع است و لذا تعامل با کشورهای حاضر در گفتوگوها جایگاه ویژهای مییابد. اما اینگونه نیست که دولت همه حیات و ممات خود در سیاست خارجی را به موضوع هستهای گره زده باشد. در واقع میخواهم بگویم دکتر روحانی شخصا سیاست خارجی کشور را اداره میکند و بر تمامی ابعاد آن - هسته ای و غیر هسته ای - اشراف و نظارت دارد. ایشان برای سیاست خارجی تئوری دارد و اینطور نیست که ما در مسیر مواجهه با تحولات با سیاست هر چه پیش آید خوش آید حرکت کنیم. اگر منظور شما این است که دولت همه تخم مرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای گذاشته و از سایر ابعاد سیاست خارجی غافل شده است باید بگویم که به هیچوجه اینگونه نیست. اگرچه مسئله هستهای، هسته سیاست خارجی است اما سیاست خارجی دولت، فقط مسئله هستهای نیست. به دلیل همین ویژگی است که باید در موضوع هستهای، ملی بیندیشیم و باور کنیم که اجماع ملی تنها راه موفقیت در این امر است و اینکه دولت نماینده ملت است که تحت اشراف رهبری گام برمیدارد. ما باید سخن بگوییم، نقد کنیم، راه نشان دهیم، امیدوار باشیم، با هم مهربان باشیم و همدیگر و کشور و ملت را دوست داشته باشیم.
س: دستاوردهای دولت در بخش سیاست داخلی را در این مدت چگونه ارزیابی میکنید؟
ج: اجازه دهید قدری وسیعتر به موضوع نگاه کنیم و آن اینکه دکتر روحانی چه میخواهد و چه برنامههایی دارد. به نظر من برای ایشان، مفاهیم حوزه کلان تصویری روشن در حوزه اجرا پدید آورده است. این نکته مهمی است. دکتر روحانی جهان را یکپارچه مینگرد. ایشان یک روحانی در مفهوم واقعی روحانیت شیعه و یک دانشگاهی در مفهوم مدرن آن است؛ تلفیقی از آرمان و واقعیت و لذا همانقدر که دین مردم و جامعه برای ایشان مهم و اساسی است، دنیای مردم هم در مفهوم مزرعه آخرت برایشان با اهمیت است. این یکپارچگی و این اهمیت دین و دنیا در رویکرد اعتدالی و گفتمان ایشان از اعتدال متبلور شد و لذا با همان دقت و ظرافتی که ازدین سخن میگوید برای مردم و دنیای آنان هم تلاش میکند. گفتمان ایشان نیز تبلور این نوع نگاه است؛ یعنی توازن آرمان و واقعیت. من برای توازن در مفهوم ˈEquilibriumˈ توجه ویژهای در این بحث قائلم زیرا برای ما آرمانها و مفاهیم آرمانی از ابعاد کاملا روشنی برخوردار هستند؛ در شناخت واقعیتها هم در مفهوم علمی آن بسیار دقیق و پیشرفته عمل میکنیم. لذا اگر از چالشهای فلسفی این حوزهها بگذریم، آنچه پس از انقلاب در ایران توسط تمامی دولتها با گفتمانهای مختلف رخ داد، در همین حوزه توازن در مفهوم علمی آن بوده است که گهی پشت به زین و گهی زین به پشت بودهایم و در این تلاش، به قول سعدی: خلق از پی ما دوان و خندان، و انگشت تعجب جهانی از گفت و شنود ما به دندان. بنابراین رویکرد دکتر روحانی و اهمیت و چگونگی توازن در میان آرمانها و واقعیتهاست که میتواند ایشان را از اسلاف خود در حوزه ریاست جمهوری متفاوت سازد. در گفتمان دکتر روحانی میان آرمان و واقعیت نزاعی وجود ندارد و یکی برای از میدان به در کردن دیگری به صحنه نیامده است. بلکه این هنر آدمیان است که متکی بر دانش و اندیشه، بهترین توازن را برای رشد اجتماعی مردم و جامعه خود برگزینند، از افراط و تفریط دوری کنند و اعتدال را بر اندیشه و عمل حاکم نمایند. از این منظر است که سیاست، هنر است و آن هم هنر بهترین را برگزیدن.
این بحث را اگر بعدا فرصتی دست داد، بیشتر خواهم شکافت و خواهم گفت که در این حوزهها بر ما چه رفته است و هنرمندیهای ما به چه سان سامان گرفته است اما اگر بخواهیم اندکی هم به سیاست داخلی بپردازیم، فقط میتوانم بگویم از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تغییرات بسیار مطلوبی در این بخش در کشور پدید آمده است. در این حوزه، تلاشهای ایشان معطوف به ارتقای سرمایه اجتماعی، اتحاد و انسجام و یکپارچگی ملی، تقویت ارتباطات میان ارکان نظام، مردم و رهبری، بازگرداندن امید ملی به جامعه، ارتقای جایگاه دولت در میان مردم، تعامل با Polity یا طرز اداره کشور و ایجاد انگیزه و افزایش اعتماد مردم به قدرت دولت بوده است. به نظر من در این مدت موفقیتهای به دست آمده در این زمینهها بسیار قابل توجه بوده است.