آفتابنیوز : آفتاب: مدیر مدرسهای که ششسال قبل مرتکب قتل شده بود موفق به کسب رضایت اولیایدم و رهایی از قصاص شد.
به نقل از شرق، پدر مردی 37ساله هجدهم آذرسال 87 با مراجعه به پلیس آگاهی از مفقود شدن فرزندش به نام جواد خبر داد و گفت: «چند روز است که پسرم مفقود شده اما با این تصور که خودمان میتوانیم او را پیدا کنیم شکایت نکردیم اما الان که ناامید شدهایم موضوع را به پلیس اطلاع دادیم.» با طرح شکایت توسط پدر جواد تحقیقات شروع شد و ماموران پی بردند موتوسیکلت او در اتوبان صدر پیدا شده است. در ادامه تحقیقات شماره موبایل جواد مورد ردیابی قرار گرفت و 43 روز پس از مفقود شدن وی مشخص شد او آخرین بار با یک مدرسه تماس گرفته است. به این ترتیب تحقیقات از مدرسه آغاز و مشخص شد مدیر مدرسه نیمه شب روز حادثه با سرایدار مدرسه تماس داشته است.
در ادامه تحقیقات، تماس مدیر با سرایدار مدرسه در ساعتی غیرمعمول شک ماموران را دوچندان کرد. به این ترتیب حسن - سرایدار مدرسه - مورد بازجویی قرار گرفت و گفت مدیر مدرسه که فرشید نام دارد در روز مورد نظر زودتر از موعد مقرر به مدرسه رفته بود. فرشید در بازجوییهای اولیه هر گونه ارتباط با مفقود شدن جواد را انکار کرد و گفت: «جواد حدود دوسالی بود که امور مالی مدرسه ما را انجام میداد. من هم به او مبلغی پول داده بودم؛ البته پول برای برادر بیمارم است که با دریافت سود آن از جواد، هزینه زندگی و درمانش را تامین میکرد. با مفقود شدن جواد برادرم هم در تامین هزینههایش ناتوان شده است.» ماموران در ادامه سرنخهایی به دست آوردند و مدیر و سرایدار مدرسه را با این احتمال که جنایتی رخ داده است بازداشت کردند و تحقیق از آنها را بهطور تخصصی در دستور کار قرار دادند.
حسن و فرشید هرگونه ارتباط و اطلاع از سرنوشت جواد را منکر شدند اما سرانجام سرایدار مدرسه لب به اعتراف گشود و گفت: «من از ماجرای قتل خبر نداشتم و فقط زمانی که فرشید از من کمک خواست تا جسد را جابهجا کند به او کمک کردم.» مدیر مدرسه بعد از اعتراف سرایدار، از راز قتل پرده برداشت و گفت: «برادرم واقعا به سودی که جواد به او میداد نیازمند بود و علاوه بر این من هم مبلغی از وی طلبکار بودم اما هرچه به او میگفتم پول را پرداخت نمیکرد به همین دلیل سه هفته قبل از اینکه او را بکشم سلاحی تهیه کردم و در روز قتل هم خودش باعث این اتفاق شد. او وقتی به مدرسه آمد به من فحاشی کرد و گفت اصلا پولت را نمیدهم و سعی در ایجاد درگیری داشت. من هم عصبانی شدم، سلاح را روی شقیقهاش گذاشتم و شلیک کردم.»
فرشید خودش را تنها عامل این قتل معرفی کرد و گفت: جسد را در صندوق عقب خودرو سرایدار گذاشتند، به بیابانهای اطراف قزوین بردند و دفن کردند. سرایدار مدرسه نیز اعتراف کرد: «لباسهای مقتول را به محل دیگری بردم و پس از ریختن اسید آتش زدم و موتور جواد را نیز در بزرگراه صدر رها کردم.» پرونده بعد از اعتراف متهمان با صدور کیفرخواست به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. اولیایدم مقتول در دادگاه اعلام کردند خواستار قصاص متهم هستند به این ترتیب حکم مرگ فرشید صادر شد. این رای در شعبه 15 دیوانعالی کشور مورد بررسی مجدد قرار گرفت و تایید شد. پس از آن همه چیز برای اجرای حکم مدیر مدرسه مهیا بود تا اینکه اولیایدم مقتول اعلام کردند حاضر به گذشت هستند به این ترتیب مذاکرات ادامه پیدا کرد و متهم بعد از پرداخت پول توانست رضایت قطعی آنها را جلب کند. بنابر این گزارش آخرین برگه رضایت صبح دیروز به پرونده اضافه شد.