کد خبر: ۲۴۸۷۵۱
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۳
روحانی دنبال ایجاد مکتب نیست

حق شناس:اگر دوباره انتخابات 92 برگزار شود روحانی 25 میلیون رای دارد

حق شناس، معترض رفتارهای منتقدان دولت است و می گوید کسانی باید کسانی پاسخگو باشند که امروز نقش اپوزسیون دولت را بازی می کنند.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: محمود عزیزی:محمد جواد حق شناس از جمله اصلاح طلبان میانه شناخته می شود که به دولت روحانی تفکرات نزدیکی دارد؛ او از جمله اصلاح طلبانی است که رای روحانی را محصول پارامترهای مختلف در فضای انتخابات سال 92 می بیند. او نقش رهبر انقلاب را در مشارکت بالای سیاسی مردم موثر می بیند.

از مقدورات دولت می گوید. معترض رفتارهای منتقدان دولت است و می گوید کسانی که امروز باید در خصوص وضعیت فرهنگی پاسخگو باشند، نه این دولت که دولت سابق و نهادهایی هستند که از این دولت بودجه می گیرند، اما نقش اپوزسیون دولت را بازی می کنند. مشروح این گفت وگو به شرح زیر است.

***

درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نظرهای مختلفی مطرح شده است. عده ای انتخاب آقای روحانی در سال 92 را محصول اجماع اصلاح طلبان می دانند و برخی نتیجه نارضایتی مردم از عملکرد دولت گذشته، به نظر شما تلفیقی از این دو است یا پارامترهای دیگری هم وجود دارد؟

به نظرم انتخاب آقای روحانی ناشی از رسیدن کشور به یک تقاطع تاریخی بود که تنها راه خروجی اش بیرون آمدن روحانی از صندوق های رای بود.این انتخاب حاصل تعامل مردم و حاکمیت بود. به این معنی که مجموعه اتفاقهای که در سال 88 رخ داد و موجب شد تقریبا تمام عناصر ملی که در این ماجرا نقش داشتند، ضرر کنند. شاید تنها گروهی که از  ماجرای اتفاق های سال 88 سود بردند، حلقه آقای احمدی نژاد و یاران ایشان بود.

 مشخصا منظورتان از سود کردن جریان احمدی نژاد چیست؟

ببینید! در این رخدادها یک جریان بدون سابقه در حوزه انقلاب و حتی در مواردی با سوابق متعارض با انقلاب، به یک باره در جایگاهی قرار گرفتند که مدعی اداره انقلاب، مردم و جهان شدند، در حالی که نه سابقه ای در این زمینه داشتند و نه عملکردشان نشان از تخصص آنها می داد. امروز هم به شدت طلبکار و پر سروصدا هستند بدون اینکه این طلبکاری شان نسبتی با وضعیت جامعه داشته باشد. انتخابات 92 بزنگاهی بود که از نظر زمانی بسیار با اهمیت است.خروجی این همراهی و روبرو شدن این دو جریان اصلی و حتی روند نظام بین الملل موجب شد حسن روحانی نامزدی باشد که از  صندوق رای بیرون بیاید.

یعنی معتقدید جز روحانی کسی نمی توانست از صندوق رای در بیاید؟

در آن زمان، آقای عارف قطعا نمی توانست رای داشته باشد.

بعد از انتخابات در اظهارنظرهای برخی از اصولگرایان از آقای روحانی رئیس جمهور به عنوان خیرالموجودین یاد شد؛ چقدر با این تعبیر موافق هستید؟

 من 100 درصد موافقم. اتفاقی که انتخابات 92 رخ داد این بود که کنار رفتن آقای عارف همان قدر موثر بود که باقی ماندن آقای ولایتی در صحنه انتخابات؛ بالاخره ما اصلاح طلبان خیلی راحت با آقای عارف حرف می زنیم، اما در آن سو، در میان اصولگرایان شاید آنها دستشان خیلی باز نبود که درباره باقی نماندن آقای ولایتی سخنی بگویند. ماندن آقای ولایتی در صحنه خیلی در  بیرون آمدن آقای روحانی از صندوق رای تاثیر گذار بود. به تعبیری آقای ولایتی نقش یک مهاجم کاذب را بازی کرد و این رفتار را هوشمندانه انجام داد و این همه در شرایطی بود که فشارهای زیادی به ایشان برای کنار رفتن وجود داشت.

در فضای  مناظره ها دیدید که آقای ولایتی به عنوان مشاور رهبر انقلاب در امور بین الملل منتقد آقای جلیلی و نحوه رفتار در پرونده مذاکرات هسته ای بود و آن را نقد می کرد. اینکه کسی که 16 سال وزیر امور خارجه کشور بوده، معنای مذاکره را می فهمد  و سابقه مذاکرات ایران و عراق را دارد، تاکید می کند:« این کاری که  شما  انجام دادید، مذاکره نیست!» این صحبت ها خیلی معنادار است. ایشان از گفتمان اصولگرایی انتقادهایی را به دیگری وارد می کند. این اظهار نظر با اینکه آقای عارف یا روحانی به نقد دیپلماسی هسته ای دولت سابق بپردازد، تفاوت دارد. از این جهت عرض کردم که ایشان نقش خودش را در انتخابات هوشمندانه بازی کرد.

بعد از انتخابات مشخص شد بخش زیادی از رای آقای روحانی در روستاها به صندوق ها ریخته شد. این گزاره موجب شد این تحلیل شکل بگیرد که اصولا رای روحانی بیش از اینکه محصول اجماع اصلاح طلبان یا حمایت هاشمی باشد، محصول وضعیت بد مردم در دو سال پایانی دولت دهم و تلاش آنها برای خروج از وضعیتی بود که موجب فشار و گرانی بر آنها شده بود. چقدر این گزاره را قبول دارید؟

من به جمله نخستی که در این گفت وگو عرض کردم باز می گردم. شما تقاطع تاریخی را در نظر بگیرید. بله، بخشی از آراء انتخابات 92 در سبد آقای روحانی رای شهری بود، بخشی محصول رای روستا. میزانی از آن رای  احزاب و جریان های اصلاح طلب. بخشی رای جریان محافظه کار و بخشی هم رای طبقه متوسط شهری. سویه دیگر این جریان مربوط به کسانی بود که در گذشته در انتخابات شرکت نمی کردند، اما به دعوت هاشمی، خاتمی و اعتمادی که رهبر معظم انقلاب ایجاد می کنند، وارد عرصه انتخابات شدند.

 من مایلم کمی بیشتر روی این مساله تمرکز کنم. ببینید! رهبری انقلاب  قبل از روز انتخابات اظهار نظری دارند که من معتقدم بی سابقه بود. ایشان تاکید کردند:«حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند، اما به ایران علاقمند هستند در انتخابات ورود پیدا کنند. » این حرف را رسانه ها متاسفانه به خوبی ابعادش را تشریح نکردند. این حرف خیلی بلندی است. به این معنا که کسی می تواند ایرانی باشد ساختار جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد، اما در عین حال حق رای داشته باشد.

ایشان  قبل از انتخابات سال گذشته بر روی «انتخابات حداکثری  و با حضور تمام سلایق» تاکید می کنند. این تاکید ایشان در دوره های گذشته هم بود. نکته جدیدی که رهبری در سال 92 مطرح کردند این بود که «هیچ کس از رای من خبر ندارد، حتی خانواده من.» خوب این اظهار نظر خطابش به کیست؟

 این اظهار نظر ایشان مخاطب خاص خود را دارد و به کسانی که قبلا از موضع بالا دستی وارد انتخابات می شدند و  می خواستند  این فضا را مدیریت کنند و به نادرستی از رهبری هزینه می کردند باز می گشت،اما ایشان به صراحت قبل از انتخابات فرمودند: هیچ کس از رای من خبر ندارد. و از این طریق، جلوی تمام کسانی را که این احتمال وجود داشت که بخواهند با این شگرد یک سری از آراء را به نفع خود مصادره کنند گرفتند.

نکته سومی که ایشان در روز انتخابات طرح می کنند بحث «حق الناس بودن رای مردم» است. این سخن مخاطبش کیست؟ آیا مخاطب این حرف کسی است که در انتخابات شرکت کرده است؟ خوب از جانب او که خطری انتخابات را تهدید نمی کند. آیا کسی است که نامزد انتخابات شده است؟ از نظر من مخاطب این فرمایش رهبری انقلاب، مجری و ناظر انتخابات است که مراقب رای مردم باشید! به همین جهت بود که رای به آقای روحانی از همه طیف ها بود حتی اصولگرایانی که من آنها را اصولگریان میانه رو و خردگرا می دانم. سال 92 می بینید که حجت الاسلام ناطق نوری پشت سر آقای روحانی است. به هر حال وزن و جایگاه آقای ناطق نوری در جریان اصولگرا مشخص است. از آن طرف، آقای خاتمی پای کار آقای روحانی می آید و از عارف درخواست می کند که از انتخابات کنار بکشد. در سوی دیگر، آقای ولایتی علی رغم همه فشارها در صحنه باقی می ماند.

امروز طیفی از حامیان دولت، در اصلاح طلبان منتقد دولت در حوزه سیاست داخلی هستند؛ حرف آنها این است که دولت توجه زیادی به حوزه دیپلماسی و اقتصاد داشته و از حوزه  سیاست داخلی دور شده است. بر این اساس آنها می گویند محبوبیت رئیس جمهور کاهش یافته است.

اجازه دهید با شما مخالفت کنم. معتقدم اگر دوباره انتخابات شود و شرایط مشابه انتخابات سال 92 باشد آقای روحانی نه 18 میلیون  که 25 میلیون رای می آورد.این طور نیست که اگر امروز نقدی به دولت یا رئیس جمهور است جامعه قرار است به آقای جلیلی برسد.حرف این است که آقای روحانی اگر امروز از حمایت بیشتری برخودار باشد، بهتر می تواند عمل کند و موفق تر باشد. نگرانی این است که فضا محافظت نشود و همانند دوران آقای خاتمی ما به وضعیتی برسیم که منجر به رای کار آمدن کسی مانند احمدی نژاد شود. نگرانی آن است که این دوران تکرار نشود.

من فکر می کنم که رسانه ها  و گروه های مرجع باید نقش مطالبات افکار عمومی از دولت را مدیریت کنند.بالاخره بپذیرید که هر دولتی هم سر کار باشد، توانش محدود در چارچوب های قانونی است. از آن سو هم مخالفان آدرس اشتباهی می دهند و مطالبات فرهنگی که خودشان باید پاسخگو باشند، از دولت جدید مطالبه می کنند. در حالی که  این پاسخگویی باید از سوی همان کسانی باشد که تا دیروز در قدرت بودند و بخش زیادی از بودجه فرهنگی را در اختیار داشتند. به نظرم این بحث نیاز به صراحت بیشتری دارد و باید همکاران آقای روحانی با ایشان بیشتر همراهی کنند و اجازه ندهند که ایشان در این حوزه ها هزینه شود و خودشان بتوانند زمینه اجرایی شدن دیدگاه های آقای روحانی را فراهم کنند تا دولت به سر منزل برساند.

در آستانه سالگرد انتخابات بحث هایی درباره مکتب نیاوران مطرح شد که موافقان و مخالفینی داشت. شما در کدام سو هستید؟

من فکر می کنم آقای روحانی خیلی دنبال ایجاد مکتب نیست. ایشان از موضع اعتدال همکاران، روشی را دنبال می کند که در نحله های  متفاوت فکری در آن تعریف می شود.کابینه  ائتلافی که ایشان به آن باور دارد و معتقد است می تواند با نیروهای متفاوت کار کند، این طور نیست که دیدگاهی در مقابل گفتمان اصلاح طلبی یا اصولگرایی باشد.

با این نگاه که اعتدال یک جریان سوم در کشور است موافق نیستید؟

 از نظر اجرا، این معنی را می تواند داشته باشد؛ ما همیشه جریانهای سومی را داشتیم، اما در ذات و روش ظرفیت برای یک گفتمان جدید نیست.

 در مورد رفتار با منتقدان اخیرا یکی از چهره های اصلاح طلب گفته بود که اظهارنظرهای منتقدان دولت به نفع دولت تمام می شود. فکر می کنید دولت در قبال منتقدان چگونه رفتاری را باید در پیش بگیرد.

گام اول این است که باید در این زمینه دسته بندی کنیم که ما از چه نوع منتقدی سخن می گوییم. به هر حال همیشه جریانهایی ممکن است منتقد دولت موجود باشند و نمی شود جلوی انتقاد را گرفت.

 امروز هم کسانی که انتقاد می کنند هم تریبون دارند و هم توان و قدرت مالی دارند. شما مجلس را ببینید. بیشترین تذکر را در مقایسه با مدت مشابه در دولت قبل این دولت گرفته است. بیشترین سوال از این دولت شده است. در زمان رای اعتماد برخی از چهره های معرفی شده رای نیاوردند.

البته این رویه در دولتهای نهم و دهم سابقه داشت و امر عجیبی نیست.

بله، اما طرف مقابل در قبال دولت از تمام ابزارهایی که داشته استفاده کرده است. در حالی که جریان مخالف دولت بی خود و بی جهت سر و صدا  می کند. این سر و صداهای مخالفان دولت بیشتر شبیه طبلی است که در فضای سیاسی جایگاهی ندارد. چیزی که مهم است این است که جامعه بداند نقد واقعی  چیست. آیا این نقد به دنبال اصلاح ساختار اجرایی کشور است یا تخریب صرف؟ اگر نقدی در جهت اصلاح رفتار دولت باشد نه تنها نباید جلویش را گرفت بلکه باید کمک کرد این نقد بیان شود. یکی از راههایش هم این است که افراد و گروه ها شناسنامه دار شوند. آقای روحانی هم در کنفرانس خبری اخیر خود به طور مشخص از وزارت ارشاد خواست که به احزاب اجازه بدهد که بتواند نگاه خود را در جامعه بیان کنند. اما نمی شود که حوزه علمیه که از دولت پول می گیرد، منتقد سیاست های فرهنگی دولت شود.

 یا اینکه برخی بودجه های کلان کشور که در اختیار برخی از دستگاه ها است ابزار نقد دولت باشد.یا اینکه تریبون های نماز جمعه یا صداو سیما وارد حوزه نقد شود. من فکر می کنم این به عهده احزاب است. البته پیش شرط این وضعیت این است که احزاب احیا شوند و ابزار به آنها داده شود که نقد کنند. اشکال هم ندارد که بی رحمانه دولت را نقد کنند. چه معنایی دارد که لانه جاسوسی که در اختیار بخشی از نیروهای مسلح است مامن و جایگاه منتقدان دولت شود؟ اشکالی ندارد که دلواپسان در قالب یک گروه شناسنامه دار  نقد بکنند، اما اینکه از تریبون های عمومی برای اهداف گروهی استفاده شود، پذیرفتنی نیست.

در چند ماه گذشته یکی از مباحث فضای سیاسی شباهت های دولت یازدهم با دولتهای اصلاحات یا سازندگی بوده است. این تطبیق ها را درست می بینید یا فکر می کنید باید هویت مستقلی برای کابینه یازدهم قائل باشیم؟

آقای روحانی خودش می گوید همه گروه ها در این کابینه نماینده دارند. در این دولت شما نزدیکان آقای ناطق نوری، آقای هاشمی ، بخشی از جریان اصلاح طلب و اصولگرایان می بینید. برخی از شخصیت های دیگر هم به خود آقای روحانی نزدیکی دارند.قطعا انتخاب آقای روحانی از همان همه جریانهایی است که ایشان در طی این سالها با آنها اعتماد داشته است.اگر  اگر بخواهیم به سوال شما پاسخ بدهم معتقدم این دولت به دولت اول آقای هاشمی نزدیک تر است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین