آفتابنیوز : آفتاب: وقتی مدت و دورههای اجرای آثار نمایشی در کشور خودمان را با جوامعی که تئاتر به شکل حرفهای در آنها دنبال میشود، مقایسه کنیم متوجه تفاوت زیادی میشویم.
مدت اجرا معمولا در تئاتر ما 30 اجرا است و یک نمایش موفق در ایدهآلترین شکل ممکن نمیتواند بیش از 2 ماه به صحنه برود، در حالی که در جوامعی که دارای تئاتر حرفهای هستند این مدت به چند ماه یا حتی چند سال میرسد به عنوان مثال نمایش «تلهموش» نوشته "آگاتا کریستی" بیش از 50 سال است که در شهر لندن به صحنه میرود و میتوان اجرای این نمایش را به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری لندن تلقی کرد.
اما در هر صورت این سوال در ذهن یک علاقهمند به تئاتر وجود خواهد داشت، «آیا یک تئاتر خوب میتواند به پایان نرسد؟»
اگر ماندگاری آثار نمایشی برای تمام زمانها و دوران آرزوی دست نیافتنی باشد اما اجرای مجدد یا همان بازتولید نمایشهای موفق گذشته راهی ممکن به نظر میرسد. اتفاقی که در ماههای اخیر بیش از گذشته در تئاتر خودمان به چشم آمده است.
البته مساله کمبود سالن و امکانات سختافزاری، حجم بالای متقاضی برای اجراها و معلق بودن نظام تئاتری ما بین تئاتر خصوصی و تئاتر دولتی و عدم استقرار گروهها، میتواند دلایلی برای مخالفت با چنین ایدهای باشد.
در عین حال افراد و حتی هنرمندانی هستند که در مقطعی از زندگیشان به تئاتر علاقه پیدا میکنند و به سمت آن جذب میشوند، آنها باید همواره این حسرت را با خود داشته باشند که نتوانستهاند شاهکارهای گذشته را ببینند. اتفاقی که اساسا با تغییر نسلها هم رخ خواهد داد. آیا اصولا آثار برتر و موفق در تاریخ تئاتر ما باید صرفا متعلق به کسانیباشند که یک دورهای تاریخی خاص را زیسته و تجربه کردهاند؟
در سالیان اخیر در تئاتر ما اجراهای چندین و چندباره از نمایشنامههای کلاسیک مثل هملت،مکبث،شاه لیر،دایی وانیا، خانه برنارد آلبا، نه نه دلاور، و ... با برداشتها و شکلهای مختلف اجرا شدهاند که اتفاقا اجراهای مجدد چنین آثاری نه تنها با انتقاد رو به رو نمیشود بلکه همواره به عنوان یک ضرورت درتئاتر ما دانسته میشود اما از طرفی بازتولید نمایشنامههای ایرانی معمولا با انتقادات و مخالفتهای مواجه میشود.
به هر حال در شرایط پیچیده تئاتر ما که متغیرهای متعدد و مختلفی بر اجرای نمایشها تأثیرگذار است. هنرمندانی هستند که آثار قبلیشان را که با استقبال قابل توجه تماشاگران روبرو شده بود، بار دیگر به صحنه بردند اما هنرمندان درباره بازتولید آثار نمایشی دیدگاههای متفاوتی دارد که در اینجا به بیان برخی از آنها میپردازیم.
باید در بازتولید تحولی نسبت به اجرای قبل اتفاق بیافتدمسعود دلخواه، کارگردان، بازیگر و مدرس تئاتر به ایسنا گفت: اگر یک اثر نمایشی قرار است توسط کارگردانی مجددا اجرا شود، نباید عینا تکرار شود. هر چقدر هم که اثری موفق بوده باشد. مسائل جدید در زندگی پیش میآید و کارگردان میتواند با رویکردی نو، تغییرات در کارگردانی و بازنویسی در متن در جهت تکمیل اجرای اول حرکت کند.
وی افزود: نباید صرفا به این دلیل که یک اثر، اجرای موفق و تماشاگران زیادی داشته است بازتولید شود، بدون شک باید تحولی در اجرا به وجود بیاید.
این کارگردان، نمایش «فاوست» کار حمیدرضا نعیمی را که قرار است مجددا از اوایل تیرماه اجرا شود را اثری موفق در حوزه آثار بازتولید دانست و ادامه داد: نمایش «فاوست» که پیش از این در تئاتر شهر اجرا شد، برای اجرای دوباره تغییرات زیادی در متن و اجرا دارد به گونهای که کسانی که اجرای قبلی «فاوست» را دیدهاند تفاوت زیادی را در اجرای جدید خواهند دید.
اگر بازتولید جریان شود، خطرناک استاما حمید پورآذری، کارگردان و سرپرست گروه تئاتر «پاپتیها» درباره بازتولید آثار نمایشی معتقد است: بازتولید نمایشها میتواند اتفاق خوبی باشد اما از طرفی هم میتواند به شدت بازدارنده و ناامیدکننده باشد.
وی ادامه داد: نمایشی در یک دورهای اجرای خوبی داشته و اشکالی ندارد که دوباره اجرا شود و مخاطبان دیگری آن را ببینند اما باید این موضوع را در نظر گرفت که کیفیت یک کار بازتولید باید از اجرای اولش قویتر باشد نه اینکه چهره ناقصی از اجرای خوب قبلی ارائه کند.
پورآذری با بیان اینکه نباید به بازتولید به عنوان کاری آماده نگاه کنیم،یادآور شد: ما در دهه 80 با کارهای بسیار خوبی روبرو بودیم اما وقتی الان با آنها مواجه میشویم کمی رنگ آن خاطره خوب گذشته برایمان عوض میشود، اگر صرفا به بازتولید به عنوان کاری نگاه کنیم که آماده است و بخواهیم پولی از آن دربیاوریم اتفاق خوبی نیست چون در این صورت در جریانی میافتیم که شایسته تئاتر ما نیست.
او با اشاره به اینکه اگر در جریان بازتولید بیافتیم دیگر از تولید جدید غافل میشویم، گفت: در حال حاضر حدود 50 درصد نمایشهای ما بازتولید است و این باعث میشود که تولید کارهای جدید که اندیشه جدید با خود میآورد در خطر بیافتد.
این کارگردان تصریح کرد: ما باید بازتولید را به مثابه یک کار جدید نگاه کنیم، چون آن اجرایی که قبلا اتفاق افتاده نمیتواند ملاک درستی برای اجرای مجدد باشد چون تفکر رشد کرده و نیازها هم تغییر کرده است، اگر باز تولید در تئاتر به یک جریان تبدیل شود، خطرناک خواهد بود.
اشکال در تصمیمگیری مدیران است که هنرمند را به ورطه تکرار میاندازدحسین کیانی کارگردان و مدرس تئاتر شرایط اقتصادی موجود تئاتر مورد تاکید قرار داد و عنوان کرد: در این وضعیت هیچ خردهای به هنرمندانی که به بازتولید آثار موفق گذشته خود میپردازند، نمیگیرم، چرا که هنرمند از تنها وسیله موجود خود برای درآمدزایی استفاده میکند و حرجی بر او نیست چرا که مسئولان فرهنگی هیچ بستری برای درآمدزایی هنرمندان فراهم نکردهاند.
وی ادامه داد: آیا هنرمندان از بیمههای لازم و کافی برخوردارند؟ آیا با توجه به نداشتن شغل ثابت، فکری برای رفع نگرانیهای متعدد اقتصادی آنها شده است؟ آیا هنرمندی که گاها برای اجرای یک اثر دو سه سال زحمت میکشد از جنبه شرایط اقتصادی تامین شده است؟ آنچه در تمام این سالها از کمترین میزان اهمیت برخوردار بوده ، سامان دهی وضعیت معیشت هنرمندان مخصوصا هنرمندان تئاتر بوده است تا جاییکه تئاتر در کنار سادهترین و پیش پا افتاده ترین مشاغل جامعه هم قرار نگرفته و به عنوان یک شغل محسوب نمیشود.
این مدرس تئاتر با تأکید بر نقش مهم اقتصاد در جامعه و زندگی مدرن افزود: اقتصاد اساس جامعه و زندگی مدرن است. اقتصاد سالم است که میتواند دیگر پدیدههای جامعه را هم سامان دهی کند اما نمیتوان از هنرمندی که در بدترین شرایط اقتصادی زندگی میکند، انتظار خلق آثار درخشان را داشت.پس اشکال در کار تصمیمگیری و برنامه ریزی مسئولان است که هنرمند را به ورطه تکرار و درامدزایی صرف میاندازند.
بازتولید راهیست برای ارجنهادن به آثار ارزشمند نمایشنامهنویسانمحمد یعقوبی نمایشنامهنویس،کارگردان و مدرس تئاتر که در عرصه بازتولید سابقه قابل توجهی دارد حدود 3 سال پیش در یادداشتی در پاسخ به منتقدان بازتولید آثار نمایشی عنوان کرد:« بهراستی مگر چخوف چند نمایشنامه در زندگی خود نوشته است؟ یا پینتر، یاسمینا رضا، آرتور میلر، تنسی ویلیامز و ...؟ بیتوجهای به بازتولید در ایران نتیجهاش این شده که نمایشنامهنویسان ما اگر بخواهند در این حرفه بمانند ناگزیرند هر سال نمایشنامه بنویسند.
در ایران بسیارند کسانی که ده سال از نمایشنامهنویسیشان گذشته اما دو برابر سن حرفهایشان نمایشنامه نوشتهاند. اگر نویسندهای برای نوشتن ارزش قائل باشد میداند که پُرنوشتن افتخار نیست و ملاک و معیار نویسندهبودن بیشمارنمایشنامهنوشتن نیست که اگر چنین بود اوژن اسکریب بیش از چخوف سرشناس میشد. پس چرا نمایشنامهنویسان ما ناگزیرند تراکتورانه بنویسند؟ چون فرصت بازتولید نمایشنامههایشان هرگز فراهم نبودهاست. اگر نمایشنامهنویس بداند هر نمایشنامهای که مینویسد اگر کار ارزشمندی باشد ممکن است بارها و سالها اجرا شود دیگر تن به پرکاری زیانبار نخواهد داد و بهجای نوشتنِ دو نمایشنامه حتا بیشتر در سال ترجیح خواهدداد هر دو سال یک نمایشنامه بنویسد و خاطرش آسوده باشد همان نمایشنامهاش که دو سال برای نوشتنش وقت گذاشته ممکن است بارها و سالها حتا با کارگردانی هنرمندان گوناگون روی صحنه باشد. هر سال در سرزمین این نویسندهگان و کشورهای دیگر اجراهای گوناگونی از نمایشنامههای آنان بهروی صحنه میرود.
البته هنوز شاید دور است روزی که نمایشنامههای ایرانی در سرتاسر جهان به روی صحنه روند اما راه رسیدن به آن روز ایجاد فرصت برای نمایشنامههای موفق ایرانی به منظور اجراهای مکرر در داخل کشور است و البته اجرای مکرر این نمایشنامههای موفق در مراکز اصلی تئاتر کشور و نه حواله دادن بازتولید به سالنهای ناشناخته. پس بازتولید راهیست برای ارجنهادن به آثار ارزشمندِ نمایشنامهنویسانی که کمبود سالن مانع از حضور بیشتر آثارشان بر صحنه بودهاست. اگر تئاتری پرتماشاگر است ولی به دلیل دادن فرصت به دیگری سالن را از آن گروه موفق میگیرند آن گروه باید این حق را داشتهباشد چند سال بعد حتا یک سال بعد آن نمایش را دوباره به روی صحنه ببرد.
این احترام به آن گروه است که کارشان هنوز خواهان دارد و احترام به تماشاگرانیست که آن نمایش را ندیدهاند یا میخواهند پس از گذشت یک یا چند سال آن نمایش را دوباره ببینند. و راستش همینجا اعتراف کنم که اگر تنها تصمیمگیرندهی این ماجرا من بودم یک سالن را به بازتولید نمایشنامههای ایرانی موفق اختصاص میدادم. چه برخی خوششان بیاید چه خوششان نیاید واقعیت این است که حالا دیگر میتوان از تعداد قابلتوجهای نمایشنامهی ایرانی نام برد که گنجینهی ادبیات نمایشی ایران به شمار میروند. دیگر زمان خودبارویست. وقت آن است که باور کنیم ما هم نمایشنامههای ارزشمندی برای بارها اجراشدن داریم.»
به گزارش ایسنا، نمایشهایی که در چند وقت اخیر دوباره بازتولید شدهاند،عبارتند از:
کوروش نریمانی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر که در حوزه تئاتر کمدی فعالیت میکند و طی سالهای اخیر نمایشهای پرمخاطبی را به صحنه برده است، در سال جدید نمایش «دن کامیلو» را که 8 سال پیش در تالار «چهارسو» تئاتر شهر اجرا شده بود، اخیرا بار دیگر با تغییراتی در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه برد.
مهرداد کوروشنیا که حدود دو سال پیش نمایش «آخرین نامه» را در خانه نمایش اداره تئاتر در اجرایی محدود به صحنه برد، بار دیگر اردیبهشت و خرداد امسال این اثر نمایشی را در تالار سایه تئاتر شهر روی صحنه آورد.
نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و کار کیومرث مرادی بعد از اجرای 10 سال پیش خود اواخر سال 92 در تالار شمس موسسه فارسی زبانان اجرا شد، که به دلیل استقبال خوب علاقهمندان در ایام تعطیلات نوروز هم تمدید شد.
نمایش «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی محمد یعقوبی بعد از اجرای عمومی در تئاتر شهر و تماشاخانه ایرانشهر در سال 88 و 90 و چندین اجرا در خارج از کشور این بار در فرهنگسرای نیاوران به صحنه رفت.
نمایش «نویسنده مرده است» به کارگردانی آرش عباسی که سال 91 در مجموعه تئاتر شهر اجرا شد از اول تیرماه اجرای دوبارهاش را در تالار شمس فارسیزبان آغاز میکند.
نمایش «دو لیتر در دولیتر صلح» به نویسندگی و کارگردانی حمید رضا آذرنگ که سال 91 در تالار چهار سو مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته بود، بهار امسال در سازمان فارسی زبانان (تالار شمس) بار دیگر به اجرا درآمد.
نمایش «نان» کار نصیر ملکیجو بعد از اجرا در تالار انتظامی و تئاتر شهر، سال گذشته در تالار مولوی هم اجرا شد.
نمایش «بیچاره مکبث» کار پیام عزیزی پاییز سال گذشته بعد از اجرا در مجموعه تئاتر شهر با فاصلهای کم در تماشاخانه ایرانشهر هم به صحنه رفت. نمایش «مجردها» به کارگردانی پوران مرادی بعد از اجرای موفقاش در تئاتر شهر بلافاصله فروردین امسال به فرهنگسرای ارسباران رفت.
نمایش «مجردها» به کارگردانی پوران مرادی بعد از اجرای موفق در تئاتر شهر از اواخر فروردین ماه امسال بلافاصله در اجرای مجددش در فرهنگسرای ارسبارن اجرا شد.
نمایش «فاوست» کار حمیدرضا نعیمی بعد از اجرا در مجموعه تئاتر شهر در سال 90 از اوایل تیر ماه اجرای دوبارهاش را تالار وحدت آغاز میکند.