آفتابنیوز : آفتاب: حضرت آیت الله شیخ محمد هادی معرفت (ره) طی سخنانی در سال 1383 ضمن بیان نکاتی درباره نگاه قرآنی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ،فرمودند:" آنچه اساساً جاودانگی قرآن را ضمانت کرده، همین لایه های درونی آیات است. نه سطح ظاهری آنها، چون سطح آیات مقید به وقت، تاریخ و اشخاص است و مفسر باید لایه های درونی را از آیات استخراج کند و آنها را به خوانندگان عرضه دارد".
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده سخنان آیت الله معرفت(ره) در سال 1383 بدین شرح است:
یک سوال این است که آیا قرآن نیازمند تفسیر است؟ دیگر این که مفسر قرآن باید چه کسی باشد؟ قرآن به هر دوی این پرسش ها پاسخ داده است. درجایی می فرماید:«و اَنزلنآ اِلَیکَ اَلذکرَ لتُبَیِنَ لِلناسِ مَا نُزِلَ اِلَیهِم وَ لَعَلَهُم یَتَفَکَرُونَ»، یعنی ما بر تو قرآن را که ذکر است فروفرستادیم تا آن را تبیین کنی و محتوای آن را روشن سازی.در آیه اولا: نیاز آیات قرآنی را پیامبر اکرم (ص) قرارداده است. پس قرآن، تبیین کننده می خواهد و آن نیز شخصیتی مانند پیامبر اکرم (ص) است. در این آیه به این نکته نیز اشاره شده است که قرآن جدا از پیامبر مفهومی ندارد، چنانکه آن حضرت در حدیث ثقلین برای تثبیت همین تقارن میان مفسر و قرآن، عترت خود را تبیین کنندگان پس از خود معرفی کرده است به این معنا که پس از من، این اشخاص هستند که باید در کنار قرآن باشند و آیات آن را تفسیر کنند.
عبید سلمانی مرادی و مره همدانی و علقمه بن قیس از شخصیت های بارز تابعین، خدمت امیرمومنان علی بیان کردند که ما در حل آیه های مشکل قرآن چه کنیم و به چه کسی مراجعه نماییم؟ آن حضرت فرمود:«علیکم بالعتره، برشماست که به عترت رسول الله(ص) مراجعه نمایید.»
ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه در شرح و تبیین حدیث می نویسد: این حدیث با 22 طریق صحیح نقل شده و بر عبارت «کتاب الله و عترتی» تاکید دارد. البته او تصریح دارد که در بعضی ازروایات ضعیف و سست و به جای «عترتی»،«سنتی» است. وی تاکید می کند که این سنت نیز باید از طریق همین اهل بیت و عترت باشد. سپس به شرح حدیث می پردازد و میگوید حضرت می فرماید:«انهما لن یفترقا، کتاب و عترت هرگز از هم جدا نشوند».
ابن حجر می گوید: «از این حدیث تقریبا بیست فایده پیام و آموزه به دست می آید و سپس به نقل فواید می پردازد و در پایان میگوید)لن یفترقا) معنایش این است که قرآن به تنهایی هدایت گرنیست.پس ایده(کفانا کتاب الله)» سخن نادرستی است.
از این بیانات روشن شد که قرآن نیاز به مبین دارد و مبین آن نیز رسول الله و عترت طاهره اوهستند که از مکتب او بهره گرفتهاند.
عبدالکریم شهرستانی می گوید:مدتی بود که می خواستم تفسیر بنویسم. در جستجوی مفسر بودم و در پی استاد و شخصیتی علمی از خاندان پیامبر می گشتم، چون پیامبر(ص) تاکید کرده که باید از اینها پیروی کنید. مدت ها صبر کردم تا استاد عالی قدری از عترت طاهره یافتم و در خدمت وی تلمذ کردم. وی پس از مدتی شاگردی، تفسیر معروفش را نوشت.
این مطلب نشان می دهد که تکیه بر عترت مورد توافق همه محققان و فرهیختگان جامعه اسلامی اعم از شیعه و سنی است.
مطلب دیگری که باید به عنوان مقدمه بیان کنم این است که قرآن کریم طبق روایات متعددی که از پیامبر (ص) نقل شده، دارای ظهر و بطن است. سر این که قرآن ظهر و بطن دارد، این نکته است که قرآن به عنوان یک کتاب مدون از آسمان نازل نشد، بلکه مجموعه آیاتی است که گاه و بیگاه در مناسبت های مختلف و بر اثر پیش آمدها و رخدادها و مقتضیات گوناگون برای ارائه دستورالعمل و علاج مردم نازل می شد. از این لحاظ، شبیه خطبه ها و کلمات امیر المومنان است که آن حضرت به مناسبتهای مختلف بیان می کرد، که پس از آن به صورت کتاب نهج البلاغه تدوین و تنظیم شد. از این رو برای فهمیدن کلمات حضرت باید مناسب و فضای سخن یا نامه را به درستی فهم کرد. از این جا نقش «اسباب نزول»به خوبی روشن می شود. البته شان نزول از این جهت ارزش و اعتبار دارد که جهت آیه و مسئله پیرامونی آن را روشن می کند که این آیه درباره چه کسی، چه پرسشی، چه حادثه ای و ناظر به کدام شان است. معنای این حرف آن است که آیا یا آیاتی که یکجا نازل شده ، مانند نسخه بزرگی است که برای یک بیمار در حالتی ویژه نوشته شده است. این درمان و علاج، زمانمند و مربوط به حالت خاص از بیمار است.
وقتی آیات قرآن این گونه با حوادث و رخدادهای زمانش گره خورد، قید تاریخ می شود و دیگر جنبه رسالت جهانی اش نمود ندارد. در این حالت است که حضرت رسول اکرم (ص) سخنی ماندگار می گوید فرهیختگان امت خویش را به نکته ای بس مهم توجه می دهد، چون آن حضرت بیشتر این آیات را در مراسم مختلف بیان نموده و مخاطبش نیز عموم مسلمانان از معاصران و غیر معاصران است اما آن سخن و نکته اساسی این است که در مواجهه با آیات قرآن سطحی نگر نباشید و به ظاهر آن اکتفا نکنید، زیرا سطح آیات بالاتر از مطالبی است که در الفاظ و عبارت های آن آمده و در مورد خاص نازل شده است در درون این ظاهر و الفاظ، مطالبی است که پیام های اصلی قرآن را تشکیل می دهد و فراتر از حادثه و رخداد را می نگرد.
این که می گوییم «بطن»، یعنی در درون آیات پیام هایی است که سراسری و عمومی است، یعنی اگر به سراغ آیه ای رفتی و دیدی اشاره به موضوع، واقعه، شخص یا زمان خاصی دارد، دقیقا طبق این شان نزول که مورد تنزیل آیه است، آیه را شرح و بسط ندهیم، بلکه باید این روحیه را داشته باشیم که این آیه را کنار بزنیم و به لایه های زیرین و پیام آیات برسیم، پیامی که عام است و اساساً آن چه جاودانگی قرآن را ضمانت کرده است ، همین لایه های درونی آیات است. نه سطح ظاهری آنها، چون سطح آیات مقید به وقت، تاریخ و اشخاص است و مفسر باید لایه های درونی را از آیات استخراج کند و آنها را به خوانندگان عرضه دارد. اصولاً قرآن بودن این کتاب عظیم به همین سطوح درونی و باطنی است و نه به سطح ظاهری، زیرا در سطح ظاهری، پیامی نیست. پیام های قرآن در سطوح باطنی آن نهفته است و آن مفاهیم باطنی باید استخراج و عرضه شود. پیامبر و دیگر پیشوایان معصوم(ع) به این امر تاکید داشتند. فخمی بن یسار از یاران امام محمد باقر (ع) از ایشان می پرسد: مراد پیامبر در این حدیث شریف که فرموده است: «ان للقرآن ظهراً و بطناً» چیست؟ آن حضرت پاسخ می دهد: «ظهره تنزیله وباطنه تاویله، یعنی ظهر قرآن و سطح آن همین هست که طبق شان نزول ها است و بطن قرآن همان تاویل آیات است»، به بیان دیگر آن چیزی که در درون آیه نهفته است و نیاز به تعلیق و ارجاع است و باید مفسر آن اندازه قدرت و توانایی داشته باشد که بتواند آن را از درون آیات بیرون بکشد، همان پیام قرآنی و تاویل آن است. باز همان حضرت در ادامه می فرماید:«ولو ان القرآن نزل فی قوم ثم مات اولئک القوم اذاً لمات القرآن بموتهم»، یعنی قرآن اگر در قید وقت و تاریخ می بود، امروز مرده بود. پس زنده و جاوید بودن آن به همین پیام های درونی اش است.
کلمه «بطن» اشاره به همین پیام های درون آیات دارد. استخراج این پیام ها از درون آیات، بسیارسخت و دشوار است، چون قرن بطنهای بسیار دقیق و ظریفی دارد.خود مفهوم «بطن» به درستی روشن نشده است و کاری به طور شایسته درباره آن صورت نپذیرفته و ضوابط و اصول آن تبیین نشده است. همین تفسیر که الان انجام میشود، آیا این تبیین ظاهر و سطوح آشکار قرآن ضابطهمند است یا نه؟ قطعاً ضابطهمند است. پس تأویل که مشکلتر از تفسیر است، چگونه میشود ضابطهمند نباشد؟ وقتی پی بردن به سطوح قانون دارد، چگونه میتوان پذیرفت که پی بردن به این بطن و تأویل قانون ندارد. وقتی از کسی معنای آیهای را میپرسیم، آن چه به ذهنش میرسد مطرح میکند. آیا بطن و تأویل قانونمند است؟ ما میگوییم ضابطهمند است و هر معنایی را نمیتوان مدلول باطنی آیه بیان دانست. ما میگوییم مدلول باطنی که به عنوان تأویل قرآن مطرح شده، جزو مدلولهای التزامی الفاظ آیه است، هر چند که از نوع «لازم غیر بیّن» هم باشد. ظاهر آن یا مطابقی یا تضمینی یا التزامی است. التزامی آن نیز یا بیّن است یا غیر بیّن. میرشریف در کتاب منطق کبری تصریح دارد که حتی مدلولهای التزامی غیر بیّن نزد علمای بیان و اصول معتبر است.علمای اصول چیزی را که جزو ظاهر لفظ نباشد، قبول ندارد. باید جزو مدلولها قرار گیرد تا بپذیرند.
این مدلولها همگی جزو ظاهر قرآن است و فقها بدان استناد میکنند و به مضامین استنباطی آن استدلال میورزند، در حالی که از بطون آیات به شمار میآید. اصولیها میگویند: ظاهر آیات حجت است و اگر چیزی از ظاهر آیات به شمار نیاید حجت نیست.
مثالی معروف را مطرح میکنم. قرآن میفرمایند: « وَ مَآ أَرسَلنَا مِن قَبلِکَ اِلَّا رِجَالًا نُّوحِی...» مخاطب این آیه مشرکان و نیز کسانیاند که در رسالت شک داشتند و میگفتند که آیا بشر میتواند رسول و پیامبر از سوی خداوند باشد؟ به نظر آنان رسول باید ملک و فرشته باشد. قرآن دو پاسخ به آنها میدهد که یکی از آن پاسخها این است که میگوید از یهودیان –که همسایه شما هستند- بپرسید که پیامبران آنها چه کسانی بودند.
حال آیا معنا و پیام آیه فقط همین است؟ به عبارت دیگر، طبق مجرمان، ظالمان و ستمگران قرار دهید. شما در تفسیر معمولی این پیام را نمیبینید، بلکه به ظاهر آیه بسنده میکنند و از سطح به عمق نمیروند. مفسران به همان سطح ظاهری اکتفا کرده و به خلوص موسی و ادب و تواضع او اشاره دارند و از این سطح تجاوز نمیکنند.
پیامهای قرآن که در درون آیات نهفته است، مسئله اصلی قرآن است. اندیش وران باید پیامها را از درون آیات بیرون بکشند و این نکتهای است که از آن غفلت شده است. با آن که پیامبر(ص) تأکید داشت که به سطح اکتفا نشود، ولی در تفاسیر به همان سطح اکتفا شده است. کار ارزشمندی که آیتالله علیاکبر هاشمیرفسنجانی در تفسیر راهنما انجام داده، توجه به بطون آیات قرآن و بیان پیام های آن است یعنی کاری که از روز اول پیامبر(ص) و ائمه اطهار بر آن اصرار داشتند، با این تفسیر، عملی شد. مفسران ما باید شیوه تفسیری خود را عوض کنند و به پیامهای قرآن توجه کنند و آنها را روشن کنند. این شیوهای که دروننگری و استخراج پیام های درونی قرآن است، همان موجب جاودانگی قرآن است. این بعد را باید آشکار سازیم و به منصه ظهور برسانیم.امیدواریم این کار خجستهای که ایشان و همراهانشان و همکارانشان انجام دادهاند، به گونهای احسن و متقنتر ادامه یابد و تکمیل شود.
منبع : کتاب بازخوانی روشی نو در تفسیر قرآن ( گزارش همایش بزرگداشت نفسیر راهنما)