آفتابنیوز : آفتاب: صادق زیباکلام در شرق نوشت:
اگر کسی در ایران زندگی نمیکرد و اخبار و گزارشهای ایران را از طریق رسانهها و برخی چهرهها و شخصیتهای اصولگرا رصد میکرد، یقینا به این نتیجه میرسید که هر روز و هر شب در محیطهای دانشجویی و در دانشگاههای ایران درگیری، اعتصاب، اعتراض و اغتشاش برپاست. روزها در دانشگاههای کشور چه خبرها که نیست و شبها هم تا پاسی از شب دانشجویان در خوابگاهها سرگرم پیکار و زدوخورد با نیروهای حراست هستند.
آنقدر برخی اصولگرایان تندرو و مخالف دولت و مخالف وزیر علوم بر طبل بازگشت فضای سیاسی پرتنش در دانشگاهها؛ سیاسیشدن فضای دانشگاهها و رخت بر بستن درس و بحث علمی و جایگزینشدن آن با جدال و درگیری سیاسی و مسایلی از این دست میکوبند که اگر کسی در ایران زندگی نمیکرد واقعا فکر میکرد در دانشگاههای کشور چه خبرها و چه بساطی به راه افتاده و صد البته تصور میکرد مسوولیت این وضعیت بر عهده دکتر فرجیدانا، وزیر علوم و همکاران ایشان است. اگر به آن مشاهدهگر میگفتیم که اصلا دانشگاههای ایران نزدیک به دوماه است تعطیل هستند و طی این دوماه، تنها اتفاقی که در دانشگاهها میافتاده آن بوده که دانشجویان میآمدهاند امتحانات خود را میدادند و بعد هم بازمیگشتند به خوابگاهها یا شهرستانهای محل زندگیشان؛ یقینا باور نمیکرد.
امسال به واسطه بازیهای جامجهانی، امتحانات به جای اوایل تیرماه از نیمهدوم خردادماه آغاز شدند. در واقع بسیاری از دانشجویان از اوایل تیرماه امتحاناتشان تمام شده بود و به شهرستانها و محل زندگی خود بازگشته بودند. اگر به آن مشاهدهگر میگفتیم پیش از آن هم- یعنی در فاصله مهرماه92 تا نیمه دوم خرداد 93 که دانشگاهها باز بودند- آب هم از آب تکان نخورد و خبری نبود در آن صورت حتما حیران میماند که پس اینها که اینچنین سراسیمه، مشوش و با عجله به دنبال کشاندن وزیر علوم به مجلس و استیضاح وی هستند، مشکلشان و ناراحتی و نگرانیشان چیست؟
نکته ظریف اینجاست که هرقدر آن مشاهدهگر درصدد تحقیق و تفحص بر میآمد که دریابد مگر در دانشگاهها چه شده و یا چه دارد میشود و چه خبر شده که این همه عدهای درون و بیرون مجلس به تکاپو افتادهاند که فرجی دانا را به صلابه بکشند، کمتر دلایل و اسباب و عللی پیدا میکرد. مشاهدهگر ما لاعلاج نزد اصولگرایان منتقد وزارت علوم میرفت و از آنان میپرسید که این دانشگاهها که نزدیک به دو ماه است تعطیل هستند و در آن هشتماهی که تعطیل نبودند، خبری در آنها نبود پس شما کجا را میگویید که فتنهگران و... بازگشتهاند و بساط سیاسیکاری و ناآرامی راه انداختهاند و کدام دانشگاه را میگویید که شده پاتوق احزاب و جریانات سیاسی؟ کدام دانشجویان را میگویید که درس و بحث را رها کردهاند و کشیده شدهاند به مرافعهها و جنجالهای حزبی و جناحی؟ البته اگر مشاهدهگر ما، اطلاعات ابتدایی و اولیهای در مورد سوابق جنبش دانشجویی در ایران داشت، به برخی از منتقدان وزیر علوم میتوانست بگوید که برادران! عمر مبارزات جنبش دانشجویی در ایران از عمر خیلی از شماها بیشتر است.
چگونه جنبش دانشجویی که از یک قدمت 60 ،70ساله در این مملکت برخوردار است ممکن است که باوجود شما آلتدست و بازیچه احزاب و گروههای سیاسی بیرون از دانشگاهها قرار گیرد؟ و به صورت مصداقی در حال حاضر در کدام دانشگاه و در میان کدام دانشجویان کشور کدام حزب و گروه سیاسی از بیرون دانشگاه آمدهاند و دانشجویان آن مرکز آموزش عالی را به سمت و سوی خود جذب کردهاند؟ در کدام دانشگاه و در میان کدام دانشجویان، کدام حزب، از بیرون دانشگاه آمده و دانشجویان را حسب آنچه شما میگویید توانسته به صورت پیادهنظام خود درآورد؟
به بیان سادهتر، نه در دانشگاهها از جار و جنجالها و تنشها و درگیریهای سیاسی آنگونه که استیضاحکنندگان فرجیدانا میگویند خبری هست و نه اساسا دانشگاهها ستاد و پایگاه و مرکز فعالیت احزاب و جریانات سیاسی شدهاند؛ نه دانشجویان یک توده بیهویت و بیاراده مثل موم هستند که احزاب بتوانند آنها را در اختیار خود درآورند و بالاخره نه ما اساسا احزاب و تشکلهای نیرومند و سازمانیافتهای داریم که بتوانند به دانشگاهها آمده و دانشجویان را به صورت نیروهای کادر خود درآورند.
دانشگاهها همانطور که گفته شده نزدیک به دو ماه است که تعطیل هستند و قبل از آن هم کمابیش از نظر سیاسی تعطیل بودهاند. میماند اینکه پس این همه جاروجنجال تندروها برای مخالفت و اصرار بر استیضاح دکتر فرجیدانا به واسطه چیست؟ آن گناهان و خبط و خطاهای کرده و ناکرده فرجیدانا کدام بوده که تندروها به چیزی کمتر از برکناری وی رضایت نمیدهند؟
فرجیدانا نه دانشگاهها را مرکز برخوردها و کانونهای جریانات سیاسی ساخته، نه روسای ارزشی و مومن دانشگاهها را یکی پس از دیگری کنار گذارده و به جای آنها ژان ژاک روسو و جان استوارت میل را آورده است! آنچه او انجام داده آن است که سایه ناامنی ایجادشده توسط کمیتههای انضباطی را تا حدی از سر دانشجویان برداشته، فضای سنگینی را که در دولت قبلی بر سر دانشگاه سایه افکنده بود کنار زده، شماری از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل را که تازه آنها هم بر خلاف قانون از حق تحصیل محروم شده بودند به دانشگاه بازگردانیده، تعدادی از استادان را که به دلیل انتقاد از سیاستهای دولت اصولگرایان بازنشسته، ممنوعالتدریس و بعضا از دانشگاهها اخراج شده بودند به دانشگاهها بازگردانده، استقلال دانشگاهها را تا حدودی احیا کرده؛ برای تعیین روسا و سرپرستان دانشگاهها، از استادان همان دانشگاه استعلام کرده و سیاستهایی از این دست که البته به نظر میرسد از دید تندروها، این سیاستها گناهی نابخشودنی به حساب میآیند و ظاهرا آنان به چیزی کمتر از برکناری فرجیدانا رضایت نمیدهند.