آفتابنیوز : آفتاب: داشتن چهرهای شاد در میان جمعیتی که اخمهای خود را در هم کشیدهاند و با سرعت در خیابان راه میروند، بسیار سخت است. شاید برای اینکه توجه کمتری جلب کنی، شادی خود را در دل نگه داری و هم رنگ جماعت به سمت خانه یا محل کار پیش بروی. شاید از همین روست که با دیدن چهرههای آدم ها، نمیتوان فهمید که کدامیک درد و اندوهی عمیق در دل دارند و کدام یک به دلخواه خود چهرهای عبوس به خود گرفتهاند. ایران، کشوری که در آمار غمگینترین کشورهای جهان، مقام دومی را کسب کرده اما گذشتهای شاد دارد. با این وجود نه برای بالیدن به گذشته و فراموشی حال، بلکه برای بازگشت به زندگی، شادی برای این جامعه، امری حیاتی است.
شادمانی ترکیبیاست از عاطفه مثبت، رضایت از زندگی و نبود عواطف منفی مانند افسردگی و اضطراب. این عامل در جهان امروزی یکی از بخشهای مهم کیفیت زندگی را تشکیل میدهد. همچنین تحقیقات نشان میدهد احتمال افزایش میزان خطر مرگ در افرادی که از زندگی خود ناراضی هستند، بیشتر از دیگران است. برای رضایت از زندگی در طول روز علاوه بر انجام فعالیتهایی که موجب کسب درآمد میشود، انسان نیازمند تفریح است. بدون شک سطح درآمد و تناسب میان ساعات کار و زمان آزاد و اوقات فراغت از مهمترین عواملی است که بر زمان اختصاص یافته به تفریح تاثیر دارد.
در همین رابطه دکتر نسرین دانایی، جامعه شناس در گفتگو با نامه نیوز دلیل غمگین بودن جامعه ایران را استفاده نکردن از موقعیتهای شادی بخش دانست و گفت: "چند سالی است که فقدان شادی در بین ایرانیها مورد اهمیت قرارگرفتهاست. حتی خیلی از مواقع بسیاری از روزنامه نگاران و نویسندهها به این موضوع اشاره کردهاند زیرا این مساله تبدیل به یک معضل اجتماعی خیلی حاد شدهاست. معمولاً وقتی دقت کنیم میبینیم حتی در مراسمی که باید جشن و سرور باشد (مثل چهارشنبه سوری ) جوانان و مردم حالت خشونت آمیز دارند. در جایی که باید از مراسم لذت ببرند و شادی کنند، کارهایی که میتواند از لحاظ اجتماعی رعبآور باشد انجام میدهند. این رفتار معمولاً هم ناشی از یک سری مسائلی در ذهن جوانان ماست."
وی افزود: "اگر دقت کنیم، بسیاری از افراد در جامعه حالت غمگین دارند یا دچار استرس هستند. فعالیتهای خود را همراه با نگرانی انجام میدهند. میتوان گفت تعداد افرادی که انرژی مثبت دارند در جامعه بسیار کم است. این حاکی از این است که ما در جامعه مردم شادی نداریم. میتوانیم یکی از نشانههای این پدیده را بدبینی بدانیم. مردم شاد نیستند، نسبت به یکدیگر بدبین هستند و اعتمادی به هم ندارند که همگی در این مساله موثر است."
این جامعه شناس با اشاره به اینکه بدبینی تنها یکی از عوامل جلوگیری از ایجاد شادی در جامعه است، افزود:" بسیاری از مسائل میتواند عدم شادی و زمینههای غمگینی را در مردم به وجود آورد. میتوان یکی از عوامل را افزایش روزافزون بیکاری دانست. وقتی که فرد بیکار است، انگیزهای برای ادامه زندگی ندارد. تمامی نقشههایی که برای آینده دارد پوچ میشوند مثل اینکه شخص بتواند برای 5 سال آینده برنامه ریزی کند تا برای مثال بتواند خانهای بخرد یا اقدامی در مورد زندگی خود انجام دهد؛ از سوی دیگر، عدم وجود امنیت برای شخص میتواند زمینه ساز غم باشد."
وی در ادامه گفت: "در حال حاظر متاسفانه شاهد آن هستیم که به علت افزایش قیمتها تمامی برنامه ریزیهایی که فرد برای آینده خود داشته، از بین خواهد رفت. یکی دیگر از عوامل که میتواند در عدم وجود شادی در مردم تاثیرگذار باشد سرد شدن روابط خانوادگی و فامیلی است. در قدیم خیلی از مردم با یکدیگر رفت و آمد میکردند، بسیار ساده زیست بودند و تشریفات بسیار کم بو،. شوخی و خنده و حالتهای شادی بسیار بیشتر بود. این امر اثبات شده است که صله رحم برای زندگی انسانی بسیار تاثیرگذار است. متاسفانه به دلیل افزایش تجملات و مصرفگرایی خانواده ها با هم بسیار کم رفت و آمد میکنند."
این جامعه شناس عامل دیگر غمگین بودن مردم ایران را از بین رفتن روحیه نوع دوستی دانست و گفت: "نوع دوستی سالیان دراز در بین مردم ارزش بوده است. در فرهنگ ما روحیه نوع دوستی به دلیل کمرنگ شدن ارزشهای اجتماعی و اخلاقی کم رنگ شدهاست. بسیاری از افراد بر اثر استرس به سمت غم میروند و در اثر غمگین بودن دچار استرس مضاعف می شوند. از سوی دیگر گرایش به فرهنگ بیگانه یکی از عواقب غمگینی است. در صورتی که ما فرهنگ شادی داریم. اعتیاد و خشونت میتوانند سنگینترین پیامدهای غمگینی در جامعه باشند. "
وی افزود :"یکی از عواملی که در مردم ایجاد بدبینی میکند، دروغ است که خود ناشی از ترس است. چون در بعضی از خانوادهها، والدین به دلیل آگاهی کم نسبت به رفتار با کودکان خود، با بیان حقیقتی از جانب کودک که باعث رنجش آنها شده او را تنبیه میکنند. در حالی که میتوان برای راست گویی حتی در صورتی که کودک مرتکب اشتباهی شده باشد، برایش امتیاز مثبت در نظر گرفت. این چیزی است که در فرهنگ ما به وجود آمده و از دوران کودکی در فرد ایجاد ترس میکند. این ترس تبدیل به دروغ و دروغ تبدیل به بی اعتمادی و بدبینی خواهدشد. در حالی که اگر کشورهای پیشرفته تر را بررسی کنیم، میبینیم که دروغ در بین مردم بسیار کم است."
دکتر دانایی با اشاره به عواقب بی اعتمادی در جامعه، خاطر نشان کرد:"وقتی که نسبت به هم بی اعتماد و بدبین باشیم، خودمان دچار افسردگی خواهیم شد، به دلیل اینکه احساس میکنیم نمیتوانیم به کسی اعتماد کنیم، تنها میشوی،. انزوا و گوشهگیری یکی از عواملی است که ایجاد افسرگی و بیماریهای روانی میکنند. تا جایی که ممکن است به خود کشی و ... هم منجرشود. یکی دیگر از پیامدهای بی اعتمادی این است که افراد میترسند با یکدیگر رفت و آمد کنند. اعتمادی که سلب شدهباشد، افراد را بیشتر به سمت مشکلات روانی خواهد برد."
این استاد دانشگاه دلیل تضاد رفتاری بین افرادی که در حقیقت غمگین هستند ولی با ظاهری شاد در فضای مجازی فعالیت میکنند را این گونه بیان کرد: چون در فضای مجازی افراد یکدیگر را نمیبینند و فقط با نوشته و عکس ارتباط برقرار میکنند، احساس آزادی بیشتری میکنند. انسانها وقتی حس کنند عوامل محدود کننده کمتری برایشان وجود دارد و در نتیجه آزادی بیشتری دارند، شادترند. از نظر روانشناسی هرچه انسان احساس کند که در محدودیت نیست و کسی به او امر و نهی نمیکند به سمت آزادی و شادی بیشتری پیش خواهد رفت. البته فضای مجازی هم محدودیتهای خاص خود را دارد ولی مردم این محدویت را احساس نمیکنند. به همین خاطر راحتتر هستند."
این جامعه شناس در پایان راهکارهای کنترل و کاهش غم را اینگونه بیان کرد:" میتوان برای افزایش شادی در سطح اجتماعی ،مراسمهایی که موجب شادی مردم میشوند را بیشتر کنیم. مثل ترویج روحیه ورزشی در بین مردم، چون با ورزش در بدن و مغز انسان کراتینین و اندورفین ترشح میشود، این خود باعث شادی و نشاط خواهد شد. کم تحرکی یکی از عوامل غمگینی است. راهکار دیگر زنده کردن روحیه اعتماد و همبستگی در بین مردم است. راهکار مهم دیگر مبارزه با بیکاری است. وقتی مردم و جوانان مشغول به کار باشند مسلماً روحیه غمگینی آنها کاهش پیدا خواهدکرد. میتوان به ایجاد انگیزه در مردم اشاره کرد، افزایش آزادی و مشارکت اجتماعی برای این مهم لازم است. مردمی که احساس کنند نقش بیشتری در آینده سیاسی و اجتماعی خود دارند، به صورت موثرتری فعالیت خواهند کرد. این مساله در ارتباط با مطالبات و قوانین مطرح در جامعه لزومی است ."