آفتابنیوز : آفتاب: شرق نوشت: ماموران پلیس تهران اسفندماه سال90 باخبر شدند جسد زنی جوان به نام فرزانه به بیمارستان منتقل شده است. آنها متوجه شدند وقتی این زن به بیمارستان منتقل شد، علایم حیاتیاش بسیار ضعیف بود. پلیس مردی را که متهم به قتل فرزانه بود در بیمارستان بازداشت کرد و در بازجوییهای اولیه مشخص شد این مرد هرمز نام دارد و از مدتها قبل با فرزانه رابطه عاطفی داشته و آنها با هم قرار ازدواج گذاشته بودند. هرمز در بازجوییها ابتدا مدعی شد فرزانه تشنج کرده و فوت شده است. او گفت: «من و فرزانه شیشه کشیدیم او حالت تشنج داشت بلافاصله به اورژانس خبر دادم، تکنسینها گفتند او تقریبا مرده و علایم حیاتی ندارد با این حال، وی را برای اطمینان به بیمارستان منتقل کردند.»
گفتههای هرمز درحالی بود که پزشکیقانونی اعلام کرد علت مرگ این زن خفگی بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن است و تشنجی اتفاق نیفتاده است. وقتی هرمز دید دیگر نمیتواند واقعیت را پنهان کند لب به اعتراف گشود. او گفت: «چند سال قبل با فرزانه آشنا شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم اما خانواده فرزانه مخالف بودند به همین دلیل مانعتراشی میکردند. فرزانه خیلی من را دوست داشت؛ گفت برای ازدواج با من نیازی به اجازه پدرش ندارد و همهچیز را به جان میخرد تا با من ازدواج کند. برای اینکه خانوادهاش مزاحمتی برایمان ایجاد نکنند فرزانه خانهاش را تغییر داده و آدرسش را به مادرش نداد و من هم خبری از پدر و مادرش ندارم.»
متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز مقداری مادهمخدر شیشه خریده بودم. با فرزانه آن را مصرف کردیم در توهم شدید بودیم. هر دو متوهم شده بودیم. فرزانه گفت بیا خودکشی کنیم چاقو را برداشت و رگ دستش را زد اما عمیق نبرید و به همینخاطر اتفاق خاصی نیفتاد، درحالت توهم به او گفتم بیا خفهات کنم بعد که تو مردی خودکشی میکنم. قبول کرد. شالش را آورد و من آن را دور گردنش پیچیدم و خفهاش کردم یکدفعه پاهایش سفید شد با خودم گفتم حالا نوبت خودکشی است. چند ضربه با چاقو به خودم زدم فرزانه را صدا کردم و گفتم ببین خودکشی کردم جواب نداد هرچه صدایش کردم جواب نداد؛ خیلی ترسیدم آنقدر که دیگر نتوانستم تحمل کنم و با اورژانس تماس گرفتم. وقتی امدادگران آمدند، فرزانه و من را به بیمارستان منتقل کردند و بعد هم دستگیر شدم.»
چندماه طول کشید تا ماموران بتوانند پدر و مادر فرزانه را شناسایی کنند. آنها برای هرمز درخواست قصاص کردند. مادر فرزانه به پلیس گفت: «دخترم نوجوان بود که ازدواج کرد و دو، سهسال بعد شوهرش را از دست داد. او یک پسر داشت چون خیلی جوان بود بچه را من بزرگ میکردم. مدتی بعد دخترم برای گرفتن مهریه از خانواده شوهرش اقدام کرد و در این مدت وکیل هم گرفتیم؛ او با مردی آشنا شد و با او به صورت موقت ازدواج کرد. زمان صیغه که تمام شد شوهرش گفت دیگر نمیخواهد آن را تمدید کند و آنها یک پسر داشتند که پدرش او را با خودش برد. دخترم هم درگیر ماجرای دادگاه بود تا اینکه یک روز گفت میخواهد جوانی را وکیل خودش کند گفتیم تو وکیل قانونی داری و ماجرا را باید از همین طریق پیگیری کنی، قبول نکرد، متوجه شدم به هرمز وکالت داده تا مهریهاش را بگیرد، گفتم دخترم این مرد برای پولهای تو نقشه کشیده، گفت شما هرمز را نمیشناسید. من میدانستم عاقبت خوبی در انتظار فرزندم نیست با اینحال قبول نمیکرد. هرمز چند سال از دخترم کوچکتر بود به او گفته بود مهریهات را که گرفتی، پولدار میشویم و میتوانیم با هم ازدواج کنیم. دخترم را گول زده بود. وقتی ما خیلی مخالفت کردیم دخترم یک روز بدون اینکه حتی تماسی با ما بگیرد یا آدرسی بدهد خانهاش را تغییر داد، از آن به بعد دیگر از او خبر نداشتیم تا اینکه متوجه شدیم کشته شده است.»
این زن گفت: «من از طرف خودم و نوهام درخواست قصاص دارم؛ هرمز دخترم را گول زده، او دختر خوبی بود، هرمز در مورد او دروغ میگوید.»
با توجه به شکایت این زن و سایر مدارک موجود کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای
رسیدگی به شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.