کد خبر: ۲۵۶۰۲۸
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۱

به نام فرهنگ از دغدغه سیاسی خود می‌گویند

رویکرد دولتها در دوره‌های مختلف نسبت به فرهنگ متفاوت بوده است و مسائل فرهنگی پاشنه آشیل انتقاد از دولت‌هایی با رویه اصلاح طلبی بوده است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- سعید شریعتی: با توجه به برنامه‌های دکتر روحانی و صحبت های ایشان در ایام انتخاب که گفته بودند ما فرهنگ دولتی نمی خواهیم بلکه میخواهیم دولت فرهنگی داشته باشیم، این مساله نشان دهنده رویکرد بلند نگرانه ایشان و دولت یازدهم به مقوله فرهنگ و هنر است.  دکترروحانی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایشان، آقای جنتی خود را مدیران فرهنگی می دانند و می خواهند مدیریت فرهنگی کنند نه اینکه تولید فرهنگ دولتی کنند.

هر جا دولت خود را متولی امر فرهنگ و فرهنگ سازی بداند با واکنش جامعه مواجه  می شود و محصولات آنها پس زده می شود. در واقع وقتی دولتها خود را کارگزار و تولیدکننده اصلی فرهنگ می داند با واکنش مردم و اهالی فرهنگ مواجه می شود و هر جا بخواهد راه تولید محصولات فرهنگی را تسهیل کند و منابع بیشتری در اختیار تولید کنندگان محصولات فرهنگی بگذارد، شرایط بهتری خواهد داشت.

به عنوان مثال آقای خاتمی به واسطه دوران مسئولیت ایشان در وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز شخصیت متنفذی در میان اهالی فرهنگ، هنر، نویسندگان و تولیدکنندگان فرهنگی هستند. چرا؟ من فکر می کنم دلیلش این است که آقای خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد،سیاست سپردن امر فرهنگ به صاحبان هنر و به خدمت گرفتن توانایی دولت و استعداد آن در تسهیل و روان ساختن امر تولید فرهنگی را دنبال می کردند و برای همین اعتماد سینماگران، هنرمندان، اهالی موسیقی و سایر حوزه های هنر از قشرهای مختلف فکری را دارند.

من درباره دولت یازدهم هم فکر می کنم که با مجموعه سخنان و کارنامه یک ساله دولت درباره فرهنگ، در این رویکرد عمل می کند و خوشبختانه با وجود کمبودها و نواقص و آوارهایی که از دولت قبلی به امروز رسیده و بر اهالی فرهنگ بسیاری از مسائل تحمیل شده، من حیص المجموع عملکرد دولت خوب بوده و رضایت بخش است. البته توقعات و مطالبات انباشته شده زیادی وجود دارد و یک سال فرصت کمی است که همه مسائل حوزه فرهنگ حل شود.

از طرفی در حوزه فرهنگ نهادها و سازمان های زیادی دخیل هستند و همه این نواقص را نباید به دولت ها ارتباط داد. این نهادها 80 درصد بودجه مربوط به حوزه فرهنگ را در اختیار دارند اما همیشه وزارت فرهنگ و ارشاد مقصر 80درصدی مسائل و مشکلات فرهنگی قلمداد می شود و سایز نهادها و ارگان ها هیچ وقت خود را پاسخگوی مسئولیتی که در اختیار دارند، نمی دانند.

به هر حال من فکرمی کنم که ما در این دولت تغییر رویکر جدی از فرهنگ دولتی به دولت فرهنگی و سپردن امر فرهنگ به اهالی فرهنگ را داشتیم و این نشان از موفقیت جدی دولت در این حوزه است.

اما گفتیم که همیشه فرهنگ پاشنه آشیل انتقادهای اصولگرایان و افراطیون به دولت روحانی و قبلا به دولت آقای خاتمی و تا حدی به دولت آقای هاشمی بود. من فکر می کنم که این مسئله دو مبنا دارد. مبنای بنیادی تر اینکه به هر حال عده ای هستند که فرهنگ و رسیدگی به مسائل فرهنگی را در اختیار انحصاری خود می دانند. اینها معتقدند که در حوزه فرهنگ ما یک نوع تفکر و اندیشه و فکر در کشور داریم و به تکثر صدا و تنوع فرهنگی و آزادی در زمینه فرهنگ بهائی نمی دهند. من بارها این را عنوان کرده اینکه در حوزه فرهنگ عده ای دشمن آزادی هستند. در واقع این گروه با یک دیدگاه بسته تلقی و دیدگاه خود را بیانمی کنند و خود را متولی منحصر به فرد حوزه فرهنگ می دانند. هر کس غیر از خود را دشمن اعتقادات اصیل می دانند. اینها با هژمونی فرهنگی می خواهند قدرت سیاسی خود را حفظ کنند. واقعیت این است تنوع اندیشه، تفکر و جهان بینی مختلف در میان صاحبان فکر در کشور یک مسئله عادی است اما این افراد تکثر فرهنگی را تحمل نمی کنند و همیشه می خواهند تفکر جریان همسو با خود اینها در میان مردم قالب باشد و غیر از این را دشمن تلقی می کنند. امادر جمعه ایرانی همه سلایق فکری می توانند بر مبنای اصل مدارا و وفق و تساهل و با آزادی در کنار هم به ترویج و گسترش فرهنگ کشور کمک کنند.

مسئله دیگر این است که مخالفان سیاسی دولت روحانی و خاتمی چرا پیکان حملات را از طریق فرهنگ به دولت وارد می کنند، خوب واضح است. اولا اینها فکر می کنند که هواداران آنها از پایگاه اجتماعی هستند که طرز باور آنها را در حوزه فرهنگ قبول دارد و می خواهند که از طریق فرهنگ حمایت پایگاه رای خود را داشته باشند. اما مسئله مهمتر این است که اینها در حوزه های دیگر حرفی برای گفتن ودفاع از خود و باورهای خود ندارند و برای همین از طریق فرهنگ وارد می شوند. اینها نمی توانند از نظارت استصوابی، از مسیر سیاست داخلی، تحزب، بسته بودن مسیر انتخابات و غیره با حامیان خود حرف بزنند برای همین نگاه متشرعانه را دستاویز سیاسی خود قرار می دهند. در واقع این طیف برای فشار به دولت از شرع و اعتقادات و فرهنگ به طور به عنوان ابزار استفاده می کند. برای همین انتقاد به دولت هایی که به مردم و باورهای آنها احترام می گذارند یک مسیر تکراری را طی می کند. مخالفان همیشه از راه فرهنگ، غیرت دینی و دستاویز قرار دادن احساسات مردم از پایگاه سیاسی خود دفاع می کنند و دفاع آنها دفاع از فرهنگ با دغدغه فرهنگی نیست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین