آفتابنیوز : آفتاب: مهدی نصیری مدیر مسئول و سردبیر روزنامه کیهان در سالهای67تا74 که بعدها هفته نامه"صبح" را منتشر کرد،در مصاحبه با اعتماد گفت:
* در زمان آقاي احمدينژاد با فضاي ما ميتوانيم عالم و آدم را عوض كنيم رو به رو شديم. من ديگر با چنين رويكردهاي سهلگيرانه يا به تعبيري ديگر با بلندپروازيهاي غيرواقعبينانه در امر سياست و كشورداري موافق نيستم.
*من اخيرا در حال تحقيق و فيشبرداري پيرامون موضوع امكان يا عدم امكان تحقق تمدن تراز اسلام در عصر غيبت هستم. در اين تحقيقات كه با مراجعه به بخشهاي مغفول قرآن و عترت در اسلامشناسي معاصر است، به اين جمعبندي رسيدهام كه اساسا تحقق تمدن تراز اسلامي در عصر غيبت ممكن نيست و خداوند و اهل بيت عليهمالسلام همچنين تكليفي را بر دوش شيعه در عصر غيبت نگذاشتهاند.
* بر سركار آمدن دولت آقاي روحاني را يك فرصت كه برخي تهديدها را از بين برد و از انفجارهاي محتمل جلوگيري كرد، می دانم و آن را تقدير خوب خداوند براي جمهوري اسلامي می دانم و البته اساسا اين چرخش قدرت بين دو جناح كشور را از عوامل ثبات جمهوري اسلامي ميدانم.
*اينكه ما با رد صلاحيت آقاي هاشمي ميخواستيم امكان به قدرت رسيدن يك جناح را سلب كنيم به مصلحت نميدانستم كه البته با تاييد صلاحيت آقاي روحاني و راي آوردن ايشان اين خطر به نحو بهتري رفع شد.
*ارزيابي من از عملكرد يكساله دولت آقاي روحاني مثبت است و دولت ايشان منشا ثبات و آرامش روحي و رواني براي جامعه ما ـ كه سخت بدان نياز دارد ـ بوده است اگرچه ممكن است انتقادهايي به ايشان وارد باشد.
*واقعا دلم ميخواهد آقاي روحاني همين پختگي و سنجيدگي كه تا الان در مجموع داشتهاند را ادامه بدهند چراكه معتقدم ميتواند به الگوي جديدي از دولت و قوه مجريه تبديل شود.
* من هم مثل خيليها ماجراي سال 88 را كه از آن تعبير به فتنه ميشود و تعبير درستي هم هست، حادثهيي بسيار خطرناك براي كشور و نظام ميدانم كه به لطف خداوند و تدبير و مديريت مقام معظم رهبري مهار شد. حركت آقايان بسيار ناپخته و غلط و خطرناك بود. اگر آنان به قانون تمكين ميكردند، اي بسا شانس راي آوردن در دور بعدي انتخابات را داشتند. اين را هم قبول دارم كه كساني كه در آن قضايا نقش داشتند و احيانا روغني بر آن آتش ريختند بايد براي اصلاح موضعشان تلاش ميكردند و اين كار را بايد انجام بدهند.
* به هيچوجه با سبك مناظره آقاي احمدينژاد موافق نبودم و آن را بيش از آنكه عليه آقاي هاشمي يا موسوي بدانم، عليه كليت نظام ميدانستم.
*من خودم از منتقدان جدي و اساسي آقاي هاشمي هم در دوران «كيهان» و هم در دوران «صبح» بودم. اما انتقاد و مخالفت، حد و مرز دارد. به هر حال هر چيزي حساب و كتابي دارد و اينطور نيست كه كه حالا چون من منتقد هستم هر نوع حرفي را ميتوانم بگويم و هر نوع برخوردي ميتوانم داشته باشم. ما همان موقع كه منتقد آقاي هاشمي بوديم سعي ميكرديم حد و مرزها را حفظ كنيم. يعني بنده در انتقاداتي كه داشتم هيچگاه آقاي هاشمي را خارج از نظام ندانستم كه ميتوان هر گونه برخوردي با ايشان داشت. تازه با فرد خارج از نظام هم نبايد از مرز انصاف و راستي و اخلاق خارج شد. جالب است بدانيد كه در همان موقع چندين بار از سوي مقام معظم رهبري به خاطر برخي انتقادات از آقاي هاشمي مورد ايراد و تذكر قرار گرفتم و از تذكر ايشان استنباطم اين بود كه ايشان به حفظ آقاي هاشمي براي نظام اهتمام دارند.
* آقاي خاتمي را هم همچنان درون نظام ميدانم و دلم ميخواهد خود ايشان به گونهيي عمل كند كه پيوندش را با نظام قطع نكند. راندن افراد از زير چتر نظام به خصوص كساني را كه پشتوانهيي از افكار عمومي را دارند، به مصلحت كشور نميدانم و فكر ميكنم سياست ما بايد به سمت التيام بخشي از جراحتي كه در سال 88 به وجود آمد حركت كند و نه تحريك و تشديد بيشتر آن. البته دو طرف ماجرا بايد براي اين مساله تلاش كنند.
* دور اول رياستجمهوري آقاي احمدينژاد كه من به ايشان راي دادم به عنوان نمره 12 يا 13 راي دادم و نه نمره 20 يا 17 و 16. همان سال 84 كه آقاي احمدينژاد ميگفت ما ميتوانيم و همه امور را اصلاح ميكنيم و عدالت را مستقر ميكنيم و اين حرفها را تكرار ميكرد، من به برخي از دوستان ميگفتم كه اصلا اين رويكرد را درست نميدانم. اينكه آنقدر مشكلات و مسائل اساسي كشور پيش پا افتاده جلوه داده شود كه حل و فصلشان هم هيچ كاري ندارد، اصلا نگاه درستي نيست.
* بين چهار سال اول آقاي احمدينژاد با چهار سال دوم ايشان تفاوت قايل هستم. خيلي از قصهها و مسائل در چهار سال دوم اتفاق افتاد.
*(دلیل جدا شدن از کیهان پس از ورود شریعتمداری)هم از كار روزنامه خسته شده بودم و به دنبال مفري ميگشتم و هم احساس كردم انطباق سليقه لازم با آقاي شريعتمداري را براي ادامه همكاري ندارم.از اواخر دوره حضور آقاي خاتمي به عنوان نماينده ولي فقيه در موسسه كيهان، مديرمسوول روزنامه شدم و زمان آقاي اصغري هم همچنان مديرمسوول بودم.
*بعد از استعفاي آقاي اصغري آقاي شريعتمداري به عنوان نماينده مقام معظم رهبري به كيهان آمد. نظر رهبري هم اين بود كه بنده همچنان مديرمسوول روزنامه بمانم اما اصرار من بر اين بود كه اين مكانيسم به اختلاف منجر خواهد شد و بهتر اين است كه خود نماينده ولي فقيه در عين حال مديرمسوول هم باشد. بعد هم اصرار شد كه من سردبير بمانم. من هم گفتم ايرادي ندارد اما بعيد ميدانم در موقعيت سردبيري هم بتوانم در وضعيت جديد دوام بياورم.
* با آقاي شريعتمداري اختلاف سليقه داشتيم. خب همانطور كه ميدانيد در كار مطبوعات به خصوص بين سردبير و مديرمسوول بايد يك توافق و تفاهم بالايي حتي در سليقه و تاكتيكها وجود داشته باشد و صرف در كليات توافق داشتن كافي نيست.
*وقتي ايشان آمدند نوع مواجهه ما با شهرداري تهران و آقاي كرباسچي را تندروي ميدانستند. البته در سالهاي بعد مواضع كيهان از زمان ما هم شديدتر شد.