اعتراف به قتل مادر و فرزند پس از دو سال
مردی که دوسال قبل زنی را همراه پسر چهارساله او به قتل رسانده بود، سرانجام به جرمش اعتراف کرد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: شرق نوشت: یکی از باغداران اطراف اصفهان چندروز قبل با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تماس گرفت و گفت مشغول کندن زمین بوده که اجساد یک زن و یک کودک را پیدا کرده است. ماموران بعد از دریافت این خبر به باغ موردنظر رفتند اما فقط جسد کودک را که از خاک بیرون زده بود مشاهده کردند. صاحب باغ وقتی مورد تحقیق قرار گرفت گفت جنازه زن نیز زیر جسد کودک و یک‌متر پایین‌تر است. اطلاع‌داشتن صاحب باغ از محل دفن جسد دوم سبب شد پلیس به وی ظنین شود. با این حال در مرحله اول مدرکی علیه مرد میانسال وجود نداشت.
سرانجام اسکلت زن و کودک به پزشکی‌قانونی منتقل شد و کارآگاهان برای رازگشایی از این معما به بررسی پرونده افراد مفقودشده پرداختند تا بلکه از این طریق به هویت متوفیان پی ببرند. آنان متوجه شدند زنی 30ساله به‌نام مهرانه و پسر چهارساله‌اش نادر، دوسال قبل گم شده‌اند و اعضای خانواده او موضوع را به پلیس گزارش داده‌اند. مطابق محتویات پرونده در آن زمان جست‌وجوی وسیعی برای یافتن ردی از مادر و کودک انجام شده اما سرنخی به‌دست نیامده بود.
ماموران از خانواده مهرانه خواستند برای شناسایی اجساد به پزشکی‌قانونی بروند. آنها تایید کردند جنازه‌ها متعلق به مهرانه و نادر است اما از آنجا که اجساد تقریبا از بین رفته بود و نمی‌شد به گفته‌های این خانواده به‌صورت مطلق اعتماد کرد، آزمایش دی.ان.ای نیز انجام و بالاخره هویت مقتولان تایید شد.
افسران جنایی در گام بعدی پی بردند مهرانه در همان باغی کار می‌کرده که جسدش در آنجا پیدا شده بود. اعضای خانواده وی گفتند: «بعد از گم‌شدن مهرانه و نادر سراغ صاحب باغ رفتیم اما او گفت از آن دو خبری ندارد صاحب باغ به ما گفت مهرانه بعد از اینکه کارهایش را انجام داده همراه پسرش آنجا را ترک کرده است.»این‌بار صاحب 40ساله باغ بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او که ابتدا سعی داشت خودش را بی‌گناه معرفی کند در نهایت به قتل مادر و فرزند اعتراف کرد و گفت: «مهرانه روابط صمیمانه‌ای با من داشت و همین موضوع باعث شده بود با خانواده خودم دچار مشکل شوم و همسرم با من اختلاف پیدا کرده بود. از طرفی مهرانه با اطلاع از این شرایط از من سوء‌استفاده می‌کرد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.»
متهم به قتل ادامه داد: «مهرانه روز حادثه سرگرم کار در باغ بود که به سمتش رفتم و او را هل دادم. وقتی روی زمین افتاد دستم را دور گلویش گذاشتم و فشار دادم. در این هنگام نادر جلو آمد تا از مادرش دفاع کند من دست دیگرم را هم دور گلوی او انداختم و در نهایت مادر و پسر را خفه کردم و برای اینکه کسی متوجه این قتل‌ها نشود اجساد را دفن کردم اما در دوسال گذشته نتوانستم این اتفاق را فراموش کنم تا اینکه به دلیل عذاب وجدان تصمیم گرفتم کاری کنم که جسدها به خانواده مهرانه برسد به همین دلیل ادعا کردم آنها را حین کار در باغ پیدا کرده‌ام.» بنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیق از وی ادامه دارد.
سرانجام اسکلت زن و کودک به پزشکی‌قانونی منتقل شد و کارآگاهان برای رازگشایی از این معما به بررسی پرونده افراد مفقودشده پرداختند تا بلکه از این طریق به هویت متوفیان پی ببرند. آنان متوجه شدند زنی 30ساله به‌نام مهرانه و پسر چهارساله‌اش نادر، دوسال قبل گم شده‌اند و اعضای خانواده او موضوع را به پلیس گزارش داده‌اند. مطابق محتویات پرونده در آن زمان جست‌وجوی وسیعی برای یافتن ردی از مادر و کودک انجام شده اما سرنخی به‌دست نیامده بود.
ماموران از خانواده مهرانه خواستند برای شناسایی اجساد به پزشکی‌قانونی بروند. آنها تایید کردند جنازه‌ها متعلق به مهرانه و نادر است اما از آنجا که اجساد تقریبا از بین رفته بود و نمی‌شد به گفته‌های این خانواده به‌صورت مطلق اعتماد کرد، آزمایش دی.ان.ای نیز انجام و بالاخره هویت مقتولان تایید شد.
افسران جنایی در گام بعدی پی بردند مهرانه در همان باغی کار می‌کرده که جسدش در آنجا پیدا شده بود. اعضای خانواده وی گفتند: «بعد از گم‌شدن مهرانه و نادر سراغ صاحب باغ رفتیم اما او گفت از آن دو خبری ندارد صاحب باغ به ما گفت مهرانه بعد از اینکه کارهایش را انجام داده همراه پسرش آنجا را ترک کرده است.»این‌بار صاحب 40ساله باغ بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او که ابتدا سعی داشت خودش را بی‌گناه معرفی کند در نهایت به قتل مادر و فرزند اعتراف کرد و گفت: «مهرانه روابط صمیمانه‌ای با من داشت و همین موضوع باعث شده بود با خانواده خودم دچار مشکل شوم و همسرم با من اختلاف پیدا کرده بود. از طرفی مهرانه با اطلاع از این شرایط از من سوء‌استفاده می‌کرد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.»
متهم به قتل ادامه داد: «مهرانه روز حادثه سرگرم کار در باغ بود که به سمتش رفتم و او را هل دادم. وقتی روی زمین افتاد دستم را دور گلویش گذاشتم و فشار دادم. در این هنگام نادر جلو آمد تا از مادرش دفاع کند من دست دیگرم را هم دور گلوی او انداختم و در نهایت مادر و پسر را خفه کردم و برای اینکه کسی متوجه این قتل‌ها نشود اجساد را دفن کردم اما در دوسال گذشته نتوانستم این اتفاق را فراموش کنم تا اینکه به دلیل عذاب وجدان تصمیم گرفتم کاری کنم که جسدها به خانواده مهرانه برسد به همین دلیل ادعا کردم آنها را حین کار در باغ پیدا کرده‌ام.» بنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیق از وی ادامه دارد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید