آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ سردار اسماعیل احمدی مقدم در گفتگویی تفصیلی با پایگاه خبری پلیس، به موضوعات مختلفی پرداخته است.
او درباره حضور پلیس در فضای مجازی گفته است: دست کم گرفتن ماهواره، اينترنت و ديگر تکنولوژي هاي جديد که مي تواند بستري براي ورود دشمنان باشد و نگاه خوشبينانه به اين فناوري ها باعث بروز برخي از مشکلات در کشورهاي پيراموني ما شده است.
فرمانده نیروی انتظامی همچنین درباره رویکرد اجتماعی پلیس هم گفت:ما نبايد در تشخيص تبهکار و مردم اشتباه کنيم و وقتي مجرم وارد اجتماعي از مردم شد، از افراد بي گناه تا گناهکار را به رگبار ببنديم بلکه بايد توان حرفه اي خود را تا حدي بالا ببريم که مجرم را با دقت و با يک تير متوقف کرده و آرامش را به مردم بازگردانيم.
احمدي مقدم گفت: حضور پليس بايد موجب آرامش مردم باشد، مردم پليس را به عنوان پناهگاه بدانند نه نيرويي که تر و خشک را با هم مي سوزاند و براي مقابله با جرم به اعمال خشن و غير منطقي دست مي زند.
بخش هایی از این گفتگوی تفصیلی را در زیر می خوانید؛
- اگر مي خواستيم با امکانات و مقدورات 20 سال گذشته به ايفاي نقش اجتماعي امروز خود بپردازيم به هيچ وجه امکان پذير نبود، چراکه راهبردهاي مدون نداشتيم، با مهارت ها آشنا نبوديم و ادوات و ملزومات آن در اختيار ما نبود.
- پس از انقلاب اسلامي، زمينه هاي فرهنگي موجود، بستر پذيرش قوانين از سوي مردم را فراهم کرده بطوري که رابطه مردم با حاکميت در سطح بالايي قرار دارد گرچه موضوعاتي نيز باعث اعتراض و انتقاد به دولت مي شود اما در حوزه امنيت، مجموعه نظام و جامعه صرف نظر از گروه هاي اجتماعي، اقتصادي، جناحي و سياسي داراي وفاق عمومي هستند و مناقشه اي در اين خصوص وجود ندارد.
- فقدان آمادگي و استعداد در درون نيروي انتظامي مهم ترين دليل براي تاخير پليس در اتخاذ رويکرد اجتماعي براي برخورد با جرايم و معضلات است. معاونت اجتماعي ناجا پيش از سال 79 با نام " معاونت مبارزه با مفاسد اجتماعي" فعاليت مي کرد و داراي نقشي سلبي بود، در آن زمان اين معاونت و پليس نه با نويسندگان و نه با فيلمسازان و هنرمندان در ارتباط بود و نه حتي با محققان تعامل داشت. در آن سال ها نه تنها همراهي رسانه ها را نداشتيم بلکه جريان رسانه اي عليه نيروي انتظامي بود و در واقع پليس شأن و منزلتي در ميان مردم نداشت، اما از اواخر سال 78 و اوايل سال 79 که معاونت اجتماعي با ترکيب کنوني شروع به فعاليت کرد و نقشي ايجابي را برعهده گرفت، ناجا وارد مسير اصلاح و بهبود ساختارها و در نتيجه مقبوليت اجتماعي شد.
- هم اکنون نيروي انتظامي در حال تکوين و بلوغ براي ايفاي نقش مصلح اجتماعي است و خوشبختانه اين مهم مورد پذيرش مردم و جامعه نيز قرار گرفته است.
- نيروي انتظامي متأثر از انتخابات و تغييرات سياسي کشور نيست و داراي ثبات مديريتي و برنامه مدون است، اين در حالي است که در دولت به دليل انتخابات و سلايق و ديدگاه هاي مختلف که با هر تغيير دولت همراه است، معمولا براي به روز کردن اطلاعات و در دست گرفتن عنان فعاليت ها، زمان لازم است؛ ممکن است ديدگاه دولت پيشين مورد پذيرش دولت جديد نباشد و اين امر باعث متوقف شدن برخي از پروژه ها و تغيير در اولويت ها و در نهايت تغيير در سرعت انجام امور شود.
- تغيير در سرعت انجام فعاليت هاي نيروي انتظامي براساس ميزان همراهي و اولويت بندي برنامه هاي دولت است که تا چه ميزان اولويت ها و برنامه ها همسو با اهداف و برنامه هاي نيروي انتظامي باشد. گرچه طبع مردم سالاري و انتخابات در کشور ممکن است باعث بروز مشکلاتي شود اما اصل انتخابات و تعيين سرنوشت مردم توسط خود آن ها، بيشتر از ثبات مديريت ها مصالح ما را در بلند مدت تأمين مي کند.
- مردم هرچه بگويند ما بايد تسليم باشيم، با وجود اينکه تلاش در تدوين اسناد چشم انداز و برنامه ها بر اين است که تغييرات را به حداقل برساند اما اين طبيعت هر دولتي است که با روي کار آمدن، اولويت هاي متفاوتي را دنبال کند؛ در واقع برنامه ها مانند ريل ها و دولت ها مانند لکوموتيورانان هستند که در يک مسير در حال حرکت بوده و تنها مي توانند در کيفيت حرکت و کاهش و افزايش سرعت دخيل باشند نه اينکه آن را متوقف کنند.
- ما نبايد در تشخيص تبهکار و مردم اشتباه کنيم و وقتي مجرم وارد اجتماعي از مردم شد، از افراد بي گناه تا گناهکار را به رگبار ببنديم بلکه بايد توان حرفه اي خود را تا حدي بالا ببريم که مجرم را با دقت و با يک تير متوقف کرده و آرامش را به مردم بازگردانيم. حضور پليس بايد موجب آرامش مردم باشد، مردم پليس را به عنوان پناهگاه بدانند نه نيرويي که تر و خشک را با هم مي سوزاند و براي مقابله با جرم به اعمال خشن و غير منطقي دست مي زند.
- تا پيش از اين "قدرت نرم" يا " soft power " در پليس هاي دنيا معنا داشت اما "اقتدار نرم" يا " soft authority" لفظي بود که ناجا در ادبيات پليسي جهان مطرح کرد. ما مي خواهيم اقتدار را از مسير عقلانيت و با روشهاي نرم به پيش ببريم؛ وظيفه ما برقراري و حفظ امنيت است و بايد کارآمدترين روش و نه آسان ترين آن را براي حل مسائل به کار ببريم.
- بايد تلاش ما اين باشد که مسائل اجتماعي را امنيتي نکنيم که بعد مجبور به استفاده از خشونت شويم، بلکه مسائل امنيتي را بتوانيم همانند بيمار تب داري تلقي نماييم که بايد تب وي را پايين آوريم نه اينکه وضعيت را بحراني تر کرده و سپس به جراحي بپردازيم. بايد حتي بحران هاي امنيتي را نيز اجتماعي کرده و با ابزارها، ساز و کارها و مشارکت هاي اجتماعي به حل و فصل آن بپردازيم. البته هيچ گاه از اقتدار، قدرت و خشونت بي نياز نيستيم اما بايد اينگونه برخوردها به حداقل برسد.
- در تجزيه و تحليل ابرقدرت هاي گذشته، هر کشوري که از قدرت نظامي بيشتر استفاده کرده به سقوط نزديک تر شده است؛ لذا بايد بتوانيم با قدرت اجتماعي، جريان جرم را به کنترل خود در آوريم و در واقع جريان رفتار مدني و قانون گرايي را در جامعه نهادينه کنيم.
- پليس بايد به جايگاهي برسد که اگر با مجرمي برخورد کرد، مردم براي مجرم دلسوزي نکرده و حق را به مأمور نيروي انتظامي بدهند، در راه کسب منزلت براي پليس انتهايي وجود ندارد و نبايد در نقطه اي که شايد مطلوب به نظر برسد، متوقف شد.
- روزي که پيکان وارد ناوگان تجهيزات ناجا شد موجي از خوشحالي را در پي داشت اما پس از ورود خودروهاي پيشرفته تر، هم توقع کارکنان ناجا و هم توقع مردم نيز بيشتر شد؛ اينکه انسان به نقطه اوجي که دست مي يابد رضايت نداده و باز هم در حرکت باشد، طبيعت وي است و انسان کمالجو همواره چشم به مراتب بالاتر دارد.
- گرچه امروز ابزارهاي الکترونيکي و خدماتي بسياري به صورت متمرکز و غير متمرکز در حال ارائه خدمات پليسي به مردم است اما نارضايتي جامعه هنوز مانند 15 سال گذشته است و مردم توقع خدمات سهل تري از ناجا دارند، همه اين موارد مويد اين است که در راه کسب منزلت اجتماعي و رضايت مردمي هدف مشخصي وجود ندارد و با توجه به پيشرفت هاي بشر در حوزه هاي مختلف بايد اين مسير را ادامه داد تا هميشه سرآمد باشيم.
- وقتي حادثه اي اتفاق مي افتد و رسانه ها آن را منتقل مي کنند تا مدت ها ذهن مردم نسبت به پليس تغيير مي کند و ياعث بوجود آمدن نقطه سياهي در کارنامه پليس مي شود، براي پاک کردن آن بايد نمره اي برجسته وارد اين کارنامه کرد تا مردم بتوانند آن را به فراموشي بسپارند و اين در حالي است که پاک کردن نقاط سياه در خصوص فعاليت هاي پليس هيچ گاه از ذهن مردم امکان پذير نيست.
- مأموريت هاي پليس از نرم ترين تا سخت ترين و از کم تا پر شدت طبقه بندي مي شود و براي برقراري نظم بايد به اين تقسيم بندي ها توجه کنيم. پيش بيني جرم و اشراف اطلاعاتي و جلوگيري از بسترهاي جرم مرحله دوم برقراري نظم و امنيت در جامعه و پيشگيري از وقوع جرم و ايجاد شرايطي که مجرم دست به ارتکاب بزه نزند مرحله سوم تقسيم بندي هاي فعاليت پليس در راستاي برقراري امنيت و حفظ آن است. پيگيري و کشف جرم مراحل بعدي کار پليس است.
- در صورتي که سطح ارتکاب جرم بالاتر رفت و به شورش و فتنه هاي بزرگ انجاميد نيز بخش ديگري به نام "مهار و کنترل" همانند يگان هاي کنترل اجتماعات وارد عمل مي شوند که " برخورد و مقابله" و سرکوب کردن دشمنان مصداق آن است و براي گروه هاي تروريستي و تبهکاران جرايم خشن مانند گروگانگيران و ... به کار مي رود که يگان هاي نوپو براي اينگونه مأموريت آمادگي دارند.
- اين ادبيات تنها براي کشور ما نيست بلکه در تمام پليس هاي دنيا رنگ لباس ها از سفيد آغاز و به سياه منتهي مي شود که خود نشانگر نوع فعاليت ها و نحوه برخورد و مقابله با آنان است.
- هرکدام از ماموريت هاي پليس هاي تخصصي با همديگر هم پوشاني داشته و مرزي فيزيکي ميان فعاليت مثلا پليس آگاهي و پيشگيري در حوزه پيشگيري از جرم وجود ندارد و با هم همکاري و تعامل دارند. وقتي بيشتر کشف هاي پليس در کمتر از 48 ساعت در کلانتري ها صورت مي گيرد اين نشان از هم پوشاني فعاليت هاي پليس آگاهي و پليس پيشگيري دارد؛ سعي ما بر طراحي سيستم ها و ساختارهايي است که با مدنظر قرار دادن موضوع "پيشگيري اجتماعي از جرم" بتوانيم مأموريت هاي خود به نحو احسن انجام دهيم.
- پليس فضاي توليد و تبادل اطلاعات ناجا(فتا) در مقايسه با بعضي از کشورها هنوز جوان است، البته برخي از کشورها هنوز اين پليس تخصصي را در مجموعه انتظامي خود نداشته و يا اگر دارند بسيار شکننده است بطوريکه اگر به حوادثي که در کشورهاي اطراف اتفاق افتاده توجه کنيم، مي توانيم علت آنها را ضعف در حوزه هاي اطلاعاتي و بخصوص فناوري هاي جديد مشاهده کنيم؛ دست کم گرفتن ماهواره، اينترنت و ديگر تکنولوژي هاي جديد که مي تواند بستري براي ورود دشمنان باشد و نگاه خوشبينانه به اين فناوري ها باعث بروز برخي از مشکلات در کشورهاي پيراموني ما شده است.
- خوشبختانه امروز پليس فتا ناجا با شناسايي، جذب و پرورش کارشناسان و متخصصان و ايجاد ابزار و آزمايشگاه هاي لازم در اين حوزه و برقراري ارتباط با ساختارهاي بيرون توانسته علاوه بر کشف پرونده هايي که يا از طريق قربانيان و يا از سوي دادگاه به اين پليس ارجاع مي شود، با مطرح کردن سوژه هاي سرقت و انواع بزهکاري ها به آگاهي مردم، پيشگيري از جرم و در نهايت جلوگيري از افتادن در دام بزهکاران، بپردازد و درواقع به پرونده هاي جرائم بار آموزشي مي دهد.
- اتفاقا ابزارهاي جديد برخلاف ظاهر گنگ و بي سر و ته خود طوري طراحي شده اند که هيچ مجرمي در اين فضا ناشناخته نمي ماند و در هر سيستم ردي ازخود به جاي مي گذارد و اين موضوع به شرط ارتقاء مهارت ها باعث افزايش قدرت کشف مي شود.
- ناجا در شوراي فضاي مجازي عضويت دارد و پليس فتا نيز به نمايندگي از ناجا در شوراي معين شوراي فضاي مجازي حضور دارد؛ اين شورا در ابتداي راه است و فعاليت هاي منسجمي در بخش امنيت و محتوا در حال انجام است و اگر اين مسير به درستي طي شود مي توانيم اينترنت را نه تنها تهديد بلکه فرصت بدانيم.
- تهديد زدايي از اينترنت و يا کاهش تهديدات را بايد مدنظر قرار دهيم، بايد تا جايي حرکت کنيم که اگر سرعتمان در اين خصوص زياد شد ريسک فعاليت هاي ما افزايش نيابد؛ امروز پليس فتا بيشتر از نقش کشف جرم، نقش پيشگيري و آگاهي دهي دارد.
- نرخ کشف پليس فتا بيش از 70درصد در سال جاري است. البته اين رقم مربوط به پرونده هايي است که پليس کشف کرده اين در حاليست که برخي از سرقت هاي خرد از حساب هاي مردم صورت مي گيرد که صاحبان حساب ها نيز از آنها اطلاعي ندارند و وقتي پليس آنها را کشف مي کند، متوجه سرقت ها مي شوند؛ نرخ گزارش و کشف جرائم فضاي مجازي براي مثال مانند قتل نيست، چرا که از تمام قتل ها 98 تا 99 درصد به پليس گزارش مي شود اما در خصوص جرائم فضاي مجازي پرونده هاي ثبت شده بخش کوچکي از کل جرائمي است که در کشور انجام مي شود.
- ما بايد به مرحله اي برسيم که تمام جرائم فضاي مجازي را شناسايي و مردم که بعنوان قربانيان اينگونه جرائم هستند را آگاه کنيم تا بتوانند از حق خود دفاع کنند.
- اگر سيستم هایی شبیه بیت کوین را بپذيريم، در زمان تحريم ها چه بايد کرد؟ جرم هايي مانند اين موارد و يا شرکت هاي هرمي به ظاهر کم اهميت هستند اما مي توانند اقتصاد ملي را فلج کرده و ميليون ها قرباني ايجاد و پول هاي هنگفتي را از کشور خارج کند بدون اينکه ما به ازايي را وارد کشور نمايد.
- در روزهاي ابتدايي حضور من در ناجا صندوقي به نام "سيدها" در اهواز مشهور بود که دستور دستگيري افراد آن را دادم، در آن زمان اين افراد سر چهارراه ها ماشين گذاشته و پول هايي را در درون گوني ريخته و با قول سود سالانه 80 درصد از مردم پول دريافت مي کردند و هر ماه نيز به مردم سود مي دادند، از آنجاييکه مردم چند ماه سودهاي هنگفت دريافت کرده بودند، به اين صندوق اعتماد کرده و با دست خود پول ها را به بزهکاران تحويل مي دادند، در زمان دستگيري اين افراد، وقتي يکي از آنان را دستگير کرديم با گرفتن سرنخ به نيساني رسيديم که در جاده بستان با گوني هايي پر از پول در حال حرکت براي خارج شدن از کشور بود. اين پرونده بيش از 130 هزار مالباخته داشت؛ شرکت هاي هرمي و ديگر موضوعات تبهکارانه در بستر اينترنت وجود دارد و ما نمي دانيم چه تهديداتي در کمين کاربران است.
- پيشگيري درحوزه فعاليت هاي ناجا چيزي بيش از سوت زدن مأمور ما در خيابان و يا دستگيري دو دزد توسط گشت هاي کلانتري ها است، در جرائم جديد قربانيان با پاي خود به دام مجرمان مي افتند و با دست خود پول هايشان را به تبهکاران مي دهند. با توجه به تغيير ماهيت جرائم، هوشمندتر شدن مجرمين، استفاده مجرمانه از فضاي جديد و سازمان يافتگي وسيع و جهاني اينگونه جرائم، نقش ما در اين حوزه ها بيشتر شده و پليس بايد هر روز هوشمندتر، پيچيده تر و عالم تر شود تا اگر يک گام ازمجرمان جلو نيست هم گام آنان در حرکت بوده و عقب نماند.
- (نقش تجهيزات و امکانات بعنوان عوامل پيشگيرانه از جرم) تجهيزات موضوعي منابع بر است و وقتي کشور در شرايط خوب اقتصادي باشد، اعتبارات افزايش يافته، منابع بهبود مي يابد و در نتيجه تجهيزات مدرن تر و همگام با آخرين تکنولوژي دنيا مي شود؛ انعکاس مشکلات و چالش هاي اقتصادي را مي توان بطور مستقيم بر فعاليت هاي درون سازماني مشاهده کرد.
- در دوران سازندگي و در روزهاي ابتداي ادغام و تشکيل نيروي انتظامي، هزار دستگاه خودروي کريسيدا، 4 هزار وانت هاي لوکس و هزار دستگاه پژو و در نهايت 6 هزار خودروي جديد به ناوگان ناجا داده شد، در نتيجه نيروي انتظامي با لوکس ترين ماشين هاي آن زمان وارد عرصه فعاليت شد و به عبارتي در خيابان ها خوش تيپ حرکت مي کرد اين در حالي بود که تازه از جنگ برگشته بوديم و پيکان خودروي عمومي مردم محسوب مي شد. اما اين روند از سال 71 تا 78 متوقف شد و هيچ خودرويي به نيروي انتظامي تعلق نگرفت و در سال 79-80 گشايشي شد و 4 هزار بنز، تويوتا و ديگر ماشين هاي داخلي و خارجي به ناجا داده شد؛ پس از گذشت 5 سال که دولت با گشايش ارزي مواجه شد نوسازي هايي در ناوگان اين نيرو صورت گرفت اما در حال حاضر تجهيزات خودرويي ما به سمت پيري و فرسايش در حرکت است.
- در زمان ورود من به ناجا، اين نيرو پيکان محور بود اما امروز خودروها ارتقاء يافته است؛ وقتي در سال هاي اول از سمند بعنوان ماشين پليس استفاده کرديم، اين خودرو را با حذف يکسري از امکانات، تخفيف کارخانه، پيش خريد کردن و علاقه خودروساز به اينکه خودروي پليس، سمند باشد، 10 ميليون خريداري کرديم اين در حاليست که امروز قيمت اين خودرو به 30 ميليون و سه برابر آن زمان رسيده است و اين موضوع همزمان با کم شدن اعتبارات و منابع ما، قدرت خريد ناجا را کاهش مي دهد.
- تمرکز ناجا بر استفاده از تجهيزات داخلي است. حتي اگر تجهيزاتي از خارج کشور خريداري مي شود به نيت بومي کردن آن است و بطور حتم خريدهاي دوم و سومي در پي ندارد، البته برخي بر ما خرده مي گيرند که براي مثال خودروي ماکسيما و مگان خارجي است، اما از آنجاييکه گفته مي شود اين خودروها مونتاژ ايران است، ما اين خودروها را به اسم توليد داخل، خريداري کرديم و ما درصد ساخت اين خودروها را بررسي نمي کنيم و شرکت هاي خودروساز بايد به اين سمت حرکت کنند.
- در زمان ادغام وتشکيل ناجا پليس قضايي، شهرباني، ژاندارمري، گاردهاي انتظامي وزارتخانه و گارد نفت همه باهم ادغام شدند و در اين راستا هريک از تخصص هاي اين نيرو مورد بي توجهي قرار گرفت اما توجه به بعد اجتماعي، تغيير رويکرد ديدن نقش مشارکتي مردم از ابتداي برنامه سوم آغاز شد؛ راه اندازي شرکت هاي خدمات حفاظتي، دفاتر پليس +10، مراکز آموزش رانندگي و اخذ گواهينامه، يگان هاي انتظامي وزارتخانه ها که به نوعي تشريک مساعي وزارتخانه ها و ناجا بود، همه از ابتداي برنامه سوم مورد تاکيد قرار گرفت و به بخش خصوصي سپرده شد.
- راه اندازي پليس افتخاري، فعال شدن بازرسان نامحسوس و فعاليت بخش هاي اجتماعي چون پليس يار جوان، نوجوان، فرهنگ يار، مرزيار و ... ادبيات جديدي بود که وارد نيروي انتظامي شد؛ در بررسي ديگر کشورها که از ظرفيت مردمي و اجتماعي خود استفاده نکردند پليس دو برابر مردم است، براي مثال در عراق پليس دو برابر جمعيت است اما وضعيت امنيت آن را هم مشاهده مي کنيم.
- رقم افرادي که خارج از ناجا مانند دفاتر پليس+10، شرکت هاي خدماتي حفاظت، خدمات راهور، موسسه رهگشا، يگان هاي انتظامي شرکت ها و ...را که خدمات انتظامي ارائه مي دهند، حدود 100 هزار نفر است. اگر از ظرفيت مردمي در اين راستا استفاده نکرده بوديم امروز نيروي انتظامي بايد تمام اين خدمات را به تنهايي ارائه مي داد و هزاران ساختمان در کشور خريداري مي کرد؛ درست است که ما به مردم آموزش مي دهيم، از رسانه ها استفاده کرده و با مردم صحبت مي کنيم اما پذيرش نقش مردم بخش مهم مشارکت اجتماعي است، که مي تواند جايگاه ناجا را بعنوان يک مصلح اجتماعي در حوزه هاي اجتماعي ارتقاء دهد و درنهايت مردم نيز با ناجا بعنوان مرشد و راهنما همراه شده و به وي اعتماد مي کنند.
- معتقديم ظرفيت پليس افتخاري به اندازه ظرفيت نيروي انتظامي است، براي مثال به هر تعداد که مرزبان داريم مي توانيم دو برابر آن را مرزيار داشته باشيم؛ آنها در خانه هاي خود هستند و هرگاه نياز شد وارد ميدان مي شوند و اين بسيار زيباست که مردم براي امنيت خود، وارد عمل شوند و بي اهميت و حاشيه نشين نباشند.
- شرايط امروز ناجا با توجه به ديدگاه هاي موجود و فعاليت هاي صورت گرفته، منحصر به فرد است. متاسفانه برخي از افراد جامعه اصرار دارند " ما نمي توانيم" را القاء کنند و توانايي هاي موجود در کشور را به استهزاء و تمسخر بگيرند، در حاليکه وقتي نمايندگان برخي از کشورها به ايران سفر مي کنند از ساختارها و راهبردهاي ما شگفت زده شده و سعي دارند الگو برداري کنند؛ البته هرکشوري داراي مجموعه به هم پيوسته اي از مناسبات، فرهنگ، مقررات و آمادگي واستعدادي در درون پليس خود است و نمي توانند تمام الگوهاي ما را پياده سازي نمايند و بايد راهبردها و رويکردهاي متناسب با خود را بکار بگيرند.
- خوشبختانه مردم با پليس بسيار همکاري مي کنند، و گرنه يک مامور غير مسلح راهور وقتي دست خود را به علامت حرکت و يا توقف بالا يا پايين مي برد چه قدرتي دارد که مي تواند سد راه حرکت هزاران خودرو شود و يا وقتي رئيس پليس راهور ناجا از مردم درخواست مي کند که روز بازگشت از سفر خود را تنظيم کرده و يا تغيير دهند تمکين مي کنند، تمام اين موضوعات نشان دهنده همکاري مردم با پليس است و ما بايد از مردم سپاسگذار بوده و مهارت، مقبوليت و مشروعيت خود را افزايش دهيم.