آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه شرق در ادامه گزارش خود نوشته است: به گزارش خبرنگار ما، سیما دختر 25ساله دهدشتی که 10روز قبل توسط زنی جوان هدف سوءقصد قرار گرفت و مقدار زیادی اسید روی صورتش ریخته شد، با زخمهای برجامانده روی صورت و بدنش همچنان دستوپنجه نرم میکند و پزشکان پس از انجام چندین عمل جراحی هنوز نتوانستهاند درباره بازگشت بینایی این دختر نظر قطعی بدهند.
ساعت شش عصر 29 شهریور بود که به خانواده سیما خبر دادند او را به بیمارستان بردهاند. وقتی برادر سیما به بیمارستان دهدشت رفت، قبل از اینکه خواهرش را ببیند پرستاران به او گفتند بهتر است سیما را به بیمارستان اهواز منتقل کنند چون شدت سوختگی صورت او بسیار شدید است. همانموقع بود که برادر سیما متوجه شد خواهر جوانش قربانی سوءظن همسر دوستش شده و هدف اسیدپاشی قرار گرفته است. او قبل از هر اقدام قضایی خواهرش را به اهواز منتقل کرد و سیما در آنجا بستری شد. معاینه اولیه نشان داد مقدار بسیار زیادی اسید روی صورت این دختر ریخته شده و با توجه به شدت و عمق سوختگی علاوهبر اسید ماده تخریبکننده دیگری نیز در مایعی که بهصورت سیما پاشیده شده وجود داشته است. هرچند سیما بهوش بود اما شدت جراحات به حدی بود که نمیتوانست صحبت کند و توضیح بدهد چه اتفاقی افتاده است. بنابراین برادر او به ماموران توضیح داد همسر یکی از دوستانش به سیما سوءظن داشت و روز حادثه هم قرار بود سیما به دیدن او برود و بگوید هیچ ارتباطی با شوهر این زن ندارد و نمیخواهد زندگی وی را بههم بزند اما زن جوان که گمان میکرد شوهرش و سیما با هم رابطه دارند، از قبل اسید را در کیفش جاسازی کرده و حین گفتوگو آن را روی صورت سیما پاشیده و بعد همراه خالهاش و مرد موتورسواری که منتظرشان بوده از محل دور شدهاند. پس از بازداشت زن اسیدپاش و خالهاش ابعاد پنهان این پرونده مشخص شد. متهم اعتراف کرد روی سیما اسید پاشید، چون فکر میکرد این دختر با شوهرش رابطه دارد. متهم گفت میخواست سیما را با اسیدپاشی به سزای اعمالش برساند. خاله زن جوان نیز مدعی شد در جریان نبوده خواهرزادهاش قصد داشته چنین کاری بکند و فکر میکرده آنها فقط برای گفتوگو با هم قرار گذاشتهاند اما وقتی دیده خواهرزادهاش ظرف اسید را روی صورت سیما خالی کرده از ترس پا به فرار گذاشته.
تحقیقات در حالی از دو زن ادامه داشت که پزشکان از وخامت حال سیما خبر دادند و گفتند امکان نجات او از نابینایی وجود ندارد به همین دلیل برادر سیما او را به بیمارستان فارابی تهران منتقل کرد و کار درمان در پایتخت ادامه یافت.
برادر سیما که پیگیر کارهای درمان و پرونده اسیدپاشی است، دیروز به خبرنگار ما گفت: «شوهر متهم که عباس نام دارد از دوستان من بود. من یک پیکان داشتم که با آن کار میکردم و عباس هم مشتری ثابت من بود و هروقت کار داشت به من میگفت. چندبار به او زنگ زدم همیشه با تلفن خودم زنگ میزدم اما یکبار که تلفنم شارژ نداشت با گوشی خواهرم به او زنگ زدم و یکبار هم با گوشی مادرم تلفن کردم. من نمیدانستم عباس و همسرش با هم مشکل دارند. زن عباس شمارههایی را که با او تماس میگیرند بررسی میکند. آن زن وقتی متوجه شد با شماره یک دختر با شوهرش تماس گرفته شده است عصبانی شد و فکر کرده بود زنی با شوهرش رابطه دارد. بعد از آن مرتب به خواهرم تلفن میزد. سیما هم توضیح میداد که رابطهای بین او و شوهرش نیست و قرار نیست با او ازدواج کند. بعدها متوجه شدم این زن با شوهرش اختلاف داشت و سوءظن هم به همین دلیل است. حتی من از عباس خواستم با زنش صحبت کند. خواهرم نامزد داشت و اصلا هیچ ارتباطی میان او و عباس وجود نداشت.»
برادر سیما درباره روز حادثه گفت: «زن عباس با خواهرم تماس گرفته و گفته میخواهد رودررو به او توضیح داده شود چه اتفاقی افتاده است. آنطور که سیما میگوید خواهرم توضیح داده که با عباس رابطهای ندارد و حتی گفته من چندین سال از شوهر تو بزرگتر هستم و هیچوقت نمیتوانم با او ازدواج کنم ضمن اینکه خودم نامزد دارم و با این کارهایت زندگی من را به هم میزنی. در همان لحظه زن جوان با عباس تماس گرفت و او و خواهرشوهرهایش را به آنجا کشاند و بعد مقابل چشم آنها از زیر چادر از داخل کیفش ظرفی بیرون آورد و روی سیما پاشید. او دوبار روی صورت خواهرم اسید پاشید و بعد همراه خالهاش فرار کرد. در دهدشت او را به بیمارستان برده و چون با سرم صورت خواهرم را شسته بودند از من 300هزارتومان خواستند. پرستاران گفتند اینجا امکانات نیست سیما را به اهواز ببرید. من هم یک ساعت بعد خواهرم را به اهواز رساندم. پنج شب خواهرم در بیمارستان اهواز ماند با اینکه پزشکان گفتند کاری از دستشان برنمیآید اما ترخیصش نمیکردند چون چهارونیممیلیونتومان از ما پول میخواستند و ما نداشتیم که بدهیم. بعد هم که پول را تهیه کردم مجبور شدم برای انتقال سیما به تهران یکونیممیلیونتومان پول هواپیما بدهم و حالا هم در بیمارستان فارابی هستیم. در تهران تا به حال چیزی از ما نگرفتند و واقعا هم خوب رسیدگی میکنند اما هزینههای زندگی و درمان در تهران بالاست.»
وی گفت: «من یک پیکان دارم که با آن کار و هزینه زندگیمان را تامین میکردم. مادرم چندسال است که سرطان دارد و هر نسخهاش حدود پنجمیلیونتومان برای من هزینه دارد. حالا باید هزینههای درمان خواهرم را هم بدهم البته تا پای جان از آنها مراقبت میکنم ما خانهای کوچک در دهدشت داریم که برای فروش گذاشتهایم ماشین خودم هم هست که آن را میفروشم و در تهران کارگری میکنم و پول درمیآورم. برای فروش یکی از کلیههایم هم اقدام کردهام که تا به حال مشتری پیدا نشده است.»
برادر سیما درباره پیگیری پرونده خواهرش گفت: «متاسفانه آنقدر گرفتار خواهرم شدم که نمیتوانم به دادسرا سر بزنم اما تا جایی که پیگیری کردم متوجه شدم خاله زن جوان را با وثیقه آزاد کردند اما خودش در بازداشت است. همچنین متوجه شدم دخترعموی این زن چندسال پیش بهخاطر سوءظنی که به یک دختر داشته اسید روی سر او ریخت و موهای آن دختر از بین رفته اما شدت آسیبدیدگی به اندازه خواهر من نبود. آن زن هم رضایت داد. وقتی خانوادهای آنقدر مشکل دارند نباید مورد درمان قرار گیرند و باید همینطوری به مردم آسیب وارد کنند؟ دکترها گفتهاند هنوز معلوم نیست چه اتفاقی برای سیما بیفتد. بهخاطر این سوختگی نامزدش او را ول کرده و هر روز صورتش بدتر از روز قبل میشود و دکترها هم گفتهاند باید انتظار روزهای سختی را داشته باشیم. دوبار چشم خواهرم را عمل کردند اما هنوز بینایی ندارد و فقط سایه میبیند. ما روزهای سختی را در تهران میگذرانیم. یک هفته است که به همراه خواهر بزرگم در بیمارستان میخوابیم تا بتوانیم مراقب سیما باشیم و من باید بهزودی به دهدشت برگردم تا پیگیر بیماری مادرم هم باشم. کسی که ما را به این وضعیت انداخته باید تاوان کارش را بدهد.»
در همین حال دکتر سلیمانی، پزشک معالج سیما درخصوص وضعیت بیمارش به آنا گفت: سعی کردیم بافتهای پرعروق چشم را از قسمت پشت به جلو و در نواحی بسیار آسیبدیده که کمبود خونرسانی دارد، منتقل کنیم بر همین اساس یک لایه از پیوند پرده جنینی را روی چشم چپ سیما قرار دادیم و چشم راست نیز اکنون با استفاده از دارو تحت کنترل و درمان است. سوختگی چشم بسیار شدید و بالاست اما احتمالا باید از پیوند سلولهای بنیادی و حتی قرنیه مصنوعی استفاده کنیم. شاید چندین عمل جراحی برای قرنیه و سطح چشم و چندین عمل جراحی نیز برای پلک انجام دهیم زیرا پلکها نیز دچار آسیبدیدگی بسیار شدیدی شدهاند. بهطوری که پلکها بسته نمیشود و هنوز با کاهش خونرسانی در چشمها مواجه هستیم.»