آفتابنیوز : آفتاب-سرویس سیاسی: ماهنامه «بیست» در دومین شماره دور جدید انتشار خود، پرونده ای درباره رفتار اصولگرایان و چگونگی برخورد با تندورها در انتخابات مجلس دهم دارد . حامد طبیبی در ابتدای گفتگویی که در این پرونده با «حسن بیادی» انجام داده نوشته است: هفته یا با کمی اغماض، یک ماه نخست پس از انتخابات خرداد 92، جریان مقابل اصلاحات و حسن روحانی را در همان شوکی فرو برد که پس از دوم خرداد 76 آن را تجربه کرده بودند. با این حال این بار زودتر از گذشته و به لطف آنچه در 8 سال دولتهای نهم و دهم اندوخته بودند، سو گیری های خاص در مقابل دولت یازدهم را آغاز کردند. بخشی از جریان راست سابق که حتی از سوی عقلای آنها، افراطی و تندرو خوانده می شوند در مجلس نهم، در همان روزهای رای اعتماد به کابینه ثابت کرد که آنچه مردم در انتخابات ریاست جمهوری خواستند را نمی خواهند. آنان عنوان «نماینده مردم» داشتند اما تحلیل آنها از «مردم» چیز دیگری است. پس از آن نیز با وجود آنکه دولت مورد حمایت آنها در 8 سال ، وضعیت شاخص های «حیات» یک کشور را به سوی «ممات» هل داده بود، همچنان در جایگاه «طلبکار» نشسته و هر گام دولت را با چالشی تازه قرین ساختند. تریبون های متعدد و رسانه های پرشمار دیگر به کنار، تریبون مجلس و راهروهای آن به میدان حرکتی این جریان تبدیل شد . حسن بیادی در مقام نایب رییس شورای شهر تهران در ادوار دوم و سوم، تشکلی به نام «جمعیت آبادگران» را مدیریت می کند؛ همان تشکلی که در انتخابات شورای دوم و مجلس هفتم، تابلوی ناشناخته نواصولگرایان در مقابل اصلاح طلبان شد. او در گفتگو با «بیست» به عملکرد تندورها در یک سال گذشته و آنچه باید برای آینده انجام داد، پیشنهاداتی را ارائه کرده است.
بخش هایی از پاسخ های «بیادی» در ادامه می آید.
*ساختار اجرایی دارای نواقصی است که به هر شکل دولت و مجلس چه هم جناح باشند چه مخالف، کار خوب پبش نمی رود در مدت کوتاهی اختلافات خود را نشان می دهد. من این مدل را به یک یخچال خراب تشبیه کرده ام که اگر بهترین میوه ها و غذاها را در آن بگذارید خراب می شوند. مقام معظم رهبری در کرمانشاه مطالبی را در باب نظام سیاسی کشور بیان کردند که مغفول مانده است. باید برای بهبود شرایط، این راهبرد را احیا کرد.
* وقتی در دولت یا مجلس، یک حزب با مرامنامه مشخص و عملکرد روشن، اکثریت را کسب کند آنگاه وظیفه پاسخگویی به مردم را احساس می کند. مثلا اگر مجلس و دولت ، مانند امروز هم جناح نیستند، اگر در مجلس ما یک یا چند حزب، اکثریت را داشتند ناگزیر بودند برای عدم رای اعتماد به گزینه های پیشنهادی برای برخی وزارتخانه ها، استیضاح، سوال ، تصویب برخی قوانین و نطق های پیش از دستور غیر سازنده، به موکلان خود و کل جامعه پاسخ دهند. در غیر اینصورت آن حزب، شانسی برای انتخاب بعدی نخواهد داشت اما امروز نیازی به پاسخگویی نمی بینند.
*وقتی احزاب وارد انتخابات می شوند، همه چیر شفاف است اما در فقدان تحزب، « باند ها» وارد می شوند و جبهه های یک شبه شکل می کیرد و همه تفکرات ها را به هم می زند. جبهه های مرسوم و معلوم اکنون کجا هستند؟ در بدنه دولت چند نفر نیروی تابلو دار حزبی می بینید؟ در خود مجلس چند نفر هستند ؟
*نمایندگان فعلی با این عملکرد نشان می دهند مصونیت لازم را برای خود نمی بینند. نشان می دهد باند ها از خارج از مجلس، به مجلس فشار می آورند و در فقدان حزب، جریانی از خارج از مجلس در آن نفوذ می کند. در هر دو حالتی که شما در سوال خود اشاره کردید، نقص دیده می شود. این روزها برخی نمایندگان باعث می شوند تا اساسا مجلس به تعامل دولت پاسخ منطقی ندهد و فقط حمله کنند و یا اینکه اساسا نظارت را تعطیل می کنند چون دولت همفکر آنها بر سر کار است.
*دیوان محاسبات در سال 87 و سال پایانی دولت نهم اعلام کرد در گزارش تفریغ بودجه، 2500 مورد تخلف بیّن و محکم وجود دارد اما می بینیم دولت دهم به راحتی به فعالیت ادامه داد. اما اگر یک نماینده به 5 نفر ناهار بدهد، آن را صورتجلسه می کنند و سند سازی می کنند و رد صلاحیت می شود. یک نماینده با کوچکترین نامه محلی رد صلاحیت می شود. این یعنی از تهدید از بیرون و وقتی نسبت به موضوعات مختلف کشور اظهار نظر می کنند، تهدیدات بیشتر هم می شود. مگر چند نماینده مانند دکتر مطهری داریم که فرزند بزرگمردی چون شهید مطهری باشد و بدون واهمه، آنچه به صلاح مردم می داند بگوید؟ این روزها کلمه زهرآگینی به نام « مصلحت» را به مجلس تزریق کرده اند و هر اتفاقی که می افتد می گویند مصلحت نیست چنین و چنان شود.
* همچنان معتقدم بهترین مجلس، مجلس پنجم بوده است. شما فضای جلسه استیضاح دکتر فرجی دانا یا حتی مرحوم کردان را با استیضاح مهاجرانی مقایسه کنید. مدیریت جلسات رای گیری برای وزرای دولت اول اصلاحات را با دولت اول حسن روحانی مقایسه کنید ببینید چه اتفاقاتی رخ داده است.
* روش برخورد مجلس با احمدی نژاد غلط بود و این روش برخورد با دولت روحانی هم نادرست است. باید نمایندگانی که بیش از اندازه ذکر شده در عرف و قانون، در کار اجرا دخالت و با سهم خواهی، گرو کشی می کنند به مردم معرفی شوند. می توان به مردم گفت یک نماینده به دولت گفته و فشار آورده که فلان افراد را مسئول استانی بگذارد. این مشکل به این بر می گردد که نمایندگان احساس نمی کنند «ملی» هستند و تفکر محلی دارند. یکی از فواید تحزب این است که احزاب عمدتا با شاخه های استانی که دارند، ملی حرکت می کنند این موضوع، توجه افراطی به حوزه انتخابیه را کم می کند.
*اصلاح طلبان هم محل بروز چالش های اینچنین هستند. در یک شورای شهر چهارم، ببینید چه شرایطی برایشان ایجاد شد؟ اگر مجلس را هم داشتند، اختلافات بیشتر دیده می شد.من موافقم، برون رفت از این نابسامانی ها توسط اصولگرایان معتدل و عاقل ساماندهی شود.
*سازمان های غیر رسمی در کشور وجود دارند که حزبی نبوده و به هیچ کجا هم پاسخگو نیستند و نقش موثری در تنظیم روابط دارند . متاسفانه در سالهای اخیر، تعیین کننده تر هم شده اند. سازمان های غیر رسمی سیاسی – اجتماعی، ایفای نقش می کنند. از شما سوال می کنم که مسئول فرهنگ کشور وزارت ارشاد است؟ ما چند ارگان فرهنگی داریم که بودجه ای بیش از ارشاد دارند؟ چند حزب و جبهه داریم که مجوز کمیسیون ماده احزاب را نیز ندارند و برخوردی هم با آنها نمی شود ؟ بالاخره به صورت جدی و روشن برای مردم مشخص نشد مسئول غائله و فتنه 18 تیر، چه کسانی و یا چه احزابی بودند؟ یا ماجرای حمله به سفارت و باغ انگلیس و یا فتنه 88 واقعا از طریق دو نفر یا سه نفر ایجاد شد؟ چه کسانی به جای اینکه آن را با آب خاموش کنند، بنزین بر روی آتش ریختند و آنرا شعله ور ساختند؟ کاسبان و ساکتان واقعی آن ماجرا چه کسانی بودند؟ شک نکنید اینها نوعا سازمان ها و افراد غیر رسمی بودند و الان هم هستند.
*ساختار انتخابات هم متاثر از این معضلات است. حزب نمی تواند کارکرد خود را ایفا کند و باندها با استفاده از برخی حمایت ها، جای آنها را میگیرند. یک مثال برای شما بزنم. جبهه ایستادگی تشکیل شد و قرار بود به شکل منسجم فعالیت کند. وزیر اطلاعات عزیز امروز ما به عنوان یک مجتهد دارای علم روز، عضو خبرگان رهبری و مسئول پیشین سازمان عقیدتی - سیاسی ارتش و نماینده ادوار گوناگون مجلس در انتخابات دوره نهم به عنوان سرلیست جبهه ایستادگی رد صلاحیت شد! خب مشخص است که در نبود چنین چهره هایی، تندورها خود را به فهرست اصولگرایان تحمیل می کنند. آقای علوی هم فاضل است و هم آدم معتدلی است. اگر امثال ایشان در مجلس بودند، فضا اینگونه بود که هست؟
*من قبلا نظرات خود را درباره عملکرد جبهه موسوم به پایداری بیان کرده ام. با برخی از آنها دوست هستم اما روش و شیوه حرکتی آنها را برای کشور و جریان اصولگرایی، بسیار مضر می دانم. اینکه در انتخابات آینده باید با آنها چه کرد، من به اندازه خودم اثرگذار هستم. این جریان ضربات مهلکی را با حمایت های موذیانه و اشتباه خود به دولت قبل به کشور زد و حالا هم با عدم تفاهم عاقلانه با دولت ، چنین می کند.من اعتقاد دارم انتخابات مجلس سال آینده، حساسیت های سیاسی کمتری را شاهد خواهد بود و مردم به افرادی رای می دهند که کار کنند نه اینکه به تنش های سیاسی دامن بزنند.
* در امریکا و در کنگره تندورهای جمهوری خوه علیه دموکرات ها، هیچگاه حمله غیر واقعی نمی کنند. مانند دست و چپ و راست هستند که بالا و پایین می رود و به صورت عکس حرکت می کنند اما علیه هم نیستند چون از یک مغز حزبی پیروی می کنند. آنان خط قرمز خود را تعالی کشور می دانند و قدرت و عزت کشورشان، مانع دخالت منافع شخصی می شود. اما برخی با این وضعیت در ایران، کاسبی می کنند و ثروت اقتصادی اندوخته اند. باندها نگاه حذفی دارند و رقیب را، دشمن می پندارند. رهبری عزیزمان بارها فرموده اند بعد از رقابت باید رفاقت حاکم باشد. آیا اینگونه است؟
*شر، وجود عدمی است وقتی خیر نباشد شر می آید. بنابراین اگر تحزب نهادینه نشود، حتما باند قدرت و ثروت شکل می گیرد. این فساد مالی گسترده از کجا آمده است؟ همین آقایی که فساد کرده چطور ناگهان محکوم می شود؟ دستگاه نظارتی، قضایی و امنیتی ما کجا بودند؟ در مدت یک هفته ای که اتفاق نیفتاده است. مدیر عامل یک بانک به این راحتی می تواند از کشور بگریزد؟ اگر یک نفر یک پرونده کوچک در دیوان محاسبات داشته باشد ، کاملا کنترل می شود. آنهایی که وام های هزار میلیاردی گرفته اند پس شورای پول و اعتیار چه می کرده و دستگاه های ناظر کجا بوده اند؟ اینها یعنی باند قدرت و ثروت و این یعنی دخالت در امر سیاست بدون نیاز به پاسخگویی به مردم. اینها سبب افراطی گری می شود.