آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش فرهیختگان، نیمهشب بیست و ششم اردیبهشت 91 صدای شلیک یک گلوله در خیابان «سردار جنگل» تهران پیچید. همانموقع مرد هفتتیرکش از صندلی عقب پژو پرشیا بیرون پرید و در دل شب گریخت.
سپس شاهدان با مرد 33 سالهای به نام «حسین» روبهرو شدند که نیمهجان روی صندلی جلوی پژو پرشیا افتاده بود. زن جوانی هم که پشت فرمان پژو نشسته بود مدام فریاد میکشید.
افسران کلانتری 140 باغ فیض وقتی در جریان شلیک خونین قرار گرفتند رهسپار خیابان «سردار جنگل» شدند. چند دقیقه بعد «حسین» بر اثر شدت خونریزی در مسیر بیمارستان جان سپرد و رسیدگی پلیسی- قضایی به پرونده در دستورکار افسران پلیس آگاهی قرار گرفت.
پلیس در نخستین گام به بازجویی از زن 25سالهای پرداخت که پشت فرمان پژو پرشیا دستگیر شده بود. «ندا » 24ساله گفت: «پشت چراغ قرمز در ماشینم نشسته بودم که ناگهان دو نفر سراغم آمدند. آنان در اوج زد و خورد سوار ماشین من شدند و یکی از آنها با اسلحه به دیگری شلیک کرد.»
این زن میخواست با دروغگویی، مسیر رسیدگی به ماجرا را به بیراهه بکشد اما وقتی در بنبست اطلاعاتی گرفتار شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: «من فقط هفت روز بود که به عقد موقت مازیار درآمده بودم. شوهر صیغهایام وقتی از علاقه حسین به من باخبر شد، مرا مجبور کرد او را به خیابان «سردار جنگل» بکشانم. من از نقشه شوهرم برای قتل بیخبر بودم.»
پلیس با اطلاعاتی که از این زن گرفت به ردیابی «مازیار» پرداخت. این مرد در بازجوییها گفت: «من و ندا یک هفته بود که به عقد موقت یکدیگر درآمده بودیم. من عاشق او بودم اما تصور میکردم با مرد دیگری ارتباط دارد. به همین خاطر همسرم را تعقیب کردم تا اینکه او را در میدان «پونک» به همراه یک مرد جوان دیدم. آنان در پژو سرگرم صحبت بودند که به سمت آنها رفتم و یک تیر شلیک کردم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم، این زوج دیروز در شعبه 71دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی در حالی پای میز محاکمه ایستادند که اولیایدم برای آنها اشد مجازات خواستند.
سپس مازیار به دفاع پرداخت و به کشتن حسین اعتراف کرد. وی گفت: «با ندا زندگی تازهای آغاز کرده بودم که متوجه تماسهای مکرر یک مرد شدم.» وقتی از ندا در این باره سوال کردم، گفت: «مردی به نام حسین مزاحم او شده است. من از ندا خواستم با حسین قرار بگذارد. ندا هم با حسین تماس گرفت و او سر قرار آمد. من به خواسته ندا و در فرصت مناسب در داخل ماشین به حسین شلیک کردم چون او رقیب عشقیام بود.»
سپس ندا که حالا با قرار وثیقه آزاد است پشت تربون دفاع ایستاد و مازیار را دروغگو خواند. این زن گفت: «مازیار با دروغگویی میخواهد پای مرا به این پرونده بکشاند. قبل از اینکه با مازیار ازدواج کنم در جزیره کیش با حسین آشنا شده بودم. او برای سفر کاری به دبی رفت. چند ماه بعد وقتی به ایران بازگشت با من تماس گرفت تا به دیدنم بیاید اما به او گفتم که ازدواج کردهام. حسین باور نمیکرد به همین خاطر به دیدن او رفتم. صیغهنامهام را به او نشان دادم تا باور کرد که ازدواج کردهام. همانموقع مازیار سر رسید و سوار ماشین شد. وقتی مازیار و حسین با هم درگیر شدند متوجه نشدم که چطور تیر به سر حسین برخورد کرد. باور کنید من از نقشه همسرم برای قتل و تهیه اسلحه بیخبر بودم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و مازیار را به قصاص محکوم کرد. هیات قضایی بهزودی درباره ندا نیز حکم صادر خواهد کرد.