کد خبر: ۲۷۱۴۶۷
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۰

به مرتضی پاشایی توجه نکردند

جوان بود، فرصت نکرد اوج شکوفایی هنری‌اش را به رخ بکشد و فقط یک آلبوم موسیقی‌اش را به شکل رسمی منتشر کرده بود که فهمید بیماری سخت به جسم و جانش افتاده است. شاید برای همین بود که ارتباط عاشقانه‌ای که مردم با او بر قرار کردند و بعد از درگذشتنش دسته دسته برای سوگواری‌اش به خیابان‌ها آمدند، تعجب بسیاری، از جمله تحلیل‌گران اجتماعی را برانگیخت.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: به گزارش ایسنا، با این همه هیچ‌کس حتی کسانی که مرتضی پاشایی را دوست داشتند و در روزهایی که او در بستر بیماری بود هر روز در شبکه‌های اجتماعی تصاویر و ترانه‌های او را به اشتراک می‌گذاشتند، باور نمی‌کردند روزی که هنرمند محبوبشان چشم از جهان ببندد، جمعیتی که به سمت بهشت زهرا راهی می‌شود، آنقدر زیاد باشد که نشود جسم بی‌جان او را به خاک سپرد.

البته به نظر می‌رسد کسانی از این ماجرا خیلی تعجب کردند که دل چندانی به شبکه‌های اجتماعی نمی‌دهند؛ وگرنه کاربران شبکه‌های وایبر، اینستاگرام، واتس‌آپ و... حداقل در این ماه آخر مشاهده کرده بودند که بخشی از پست‌ها و پیام‌های تعداد زیادی از کاربران، به تصاویر و لحظه‌های کوتاهی از کنسرت‌های این هنرمند و پیام‌های طلب دعا برای شفای او اختصاص یافته است. بنابراین گرچه در هر حال حضور مردم در این ابعاد گسترده قابل پیش‌بینی نبود، ولی می‌شد حدس زد که مرتضی پاشایی مثل یک هنرمند محبوب به خاک سپرده خواهد شد.

چرا پاشایی اینقدر محبوب شد؟

صفحه‌های شخصی شبکه‌های اجتماعی دوستان مرتضی پاشایی که اغلب از چهر‌های مطرح عرصه‌ی هنر و موسیقی هستند، مطالب زیادی راجع‌ به ویژگی‌های شخصیتی مطلوب این هنرمند مطرح کردند. صادق زیبا کلام هم می‌گوید، عواملی چند در این محبوبیت تاثیر گذاشته‌ است. مثلا سبک ساده‌ی موسیقی او که مخاطبان با آن ارتباط برقرار کرده و به آن علاقه‌مند شده‌ بودند. از سوی دیگر او در برخورد با مخاطبانش صاف و ساده و متواضع بود. یعنی به‌رغم محبوبیتی که به دست آورده بود، همچنان با فروتنی با مردم برخورد می‌کرد.

دکتر علی قائمی هم می‌گوید یکی از دلایل محبوبیت او، کارهای خیری بود که در زمان حیاتش انجام می‌داد، مثلا اینکه کنسرت‌هایی را به نفع بیماران برگزار می‌کرد. بنابراین بی‌تردید ویژگی‌های فردی مرتضی پاشایی در رخ دادن اتفاقات امروز و دو روز گذشته بی‌تاثیر نبوده است.

با اینکه نمی‌توان نقشی را که پخش تیتراژ مجموعه‌ی «ماه‌ عسل» تلویزیون با صدای مرتضی پاشایی در شهرت بیشتر او ایفا کرد نادیده گرفت ولی چیزی که پاشایی را به مردم شناساند هم فقط این نبود. تک ترانه‌های «جاده‌ی یک طرفه»، «یکی هست»، «بغض» و... او از ما‌ه‌ها و بعضا چند سال پیش و گاهی از مجاری غیر رسمی منتشر شده بود. ترانه‌هایی که از تلویزیون پخش نمی‌شدند ولی افراد بسیاری آن‌ها را از اینترنت دانلود کرده و گوش می‌کردند و در مقاطعی حتی در خیابان‌ها صدایشان از اتوموبیل‌ها به گوش می‌رسید. این ترانه‌ها در روز تشییع و گردهمایی‌های خودجوشی که در شامگاه روز درگذشتش برای او برگزار ‌شد، شنیده شدند. این‌بار نه با صدای مرتضی پاشایی، بلکه با صدای مردمی که شعرهایش را حفظ کرده بودند و در سوگواری او با هم و یک‌صدا می‌خواندند.

با بی‌تفاوت‌ها لج کردند؟

نکته‌ی قابل توجه اینجاست که رسانه‌های رسمی ازجمله تلویزیون در زمانی که پاشایی در بستر بیماری بود، توجه چندانی به او نمی‌کردند و درگذشت او را هم در ابتدا پوشش کم‌رنگی دادند. کم‌توجهی به هنرمند محبوبِ دست‌کم بخشی از نسل جوان، آن‌جا به چشم می‌آید که در حالی‌که بلافاصله بعد از انتشار خبر فوت این هنرمند، شبکه‌های اجتماعی کاربران مملو از پیام‌های ابراز تاسف و تصاویر سیاه می‌شود، به دادن پیامی کوتاهی از درگذشت این هنرمند اکتفا می‌کنند. از سوی دیگر نیز زمانی که عده‌ای از مردم برای سوگواری این هنرمند در پارک‌ها شهر برنامه‌ریزی می‌کنند، ترجیح می‌دهند آیتمی را که برای پرداختن به این هنرمند از دست‌رفته در نظر گرفته شده است، کوتاه‌تر کنند.

بنابراین اینجا نیز فاصله‌ی رسانه‌ از علاقه و خواست مردم قابل توجه است و شاید خود عاملی می‌شود که مردم بخواهند سلیقه‌ و خواست خود را با قدرت بیشتری به نمایش بگذارند.

دکتر حسین باهر می‌گوید: به هر حال جمعیت حاضر در مراسم تشیع جنازه‌ی مرتضی پاشایی به حدی بود که در ساعاتی خیابان‌های تهران را بست و از سوی دیگر هم انتقال پیکر او به بهشت زهرا میسر نشد. درواقع نظم به هم ریخت. این رفتار نشان‌دهنده‌ی این است که زمانی که باید به این هنرمند توجه می‌شد، این کار درست انجام نشد و ماحصل نیز چنین شد. این اشتباه است که طوری رفتار کنیم که یک موضوع غیر سیاسی را هم به یک مسئله‌ی سیاسی تبدیل کنیم.

بیماری رنگ از رخسارش برد

البته قطعا جوانی و نوع بیماری این هنرمند هم در واکنش مردم تاثیر داشت. بیماری هر روز او را که در عنفوان جوانی به سر می‌برد لاغرتر و تکیده‌تر کرد و کسانی که دوستش داشتند، می‌دیدند که او ذره ذره تحلیل می‌رود. دکتر قائمی معتقد است که جوان‌مرگ شدن مرتضی پاشایی بود که دل مردم را این‌طور به درد آورد. از سوی دیگر، او هنرمند بود و آوازهایی می‌خواند که جوانان دوست داشتند، بنابراین از بین رفتن هنرمند محبوبشان در جوانی، آن هم به خاطر سرطان، چیزی بود که آن را تاب نیاوردند و چنین واکشن‌هایی نشان دادند.

پیش‌تر نیز تشیع‌ پیکر هنرمندانی مانند خسرو شکیبایی و پوپک گل‌دره در میان جمعیت عظیمی از مردم برگزار شده است. دکتر حسین باهر معتقد است: بالاخره نباید از نظر دور داشت که مردم ایران احساساتی هستند و درگیر هیجانات اجتماعی می‌شوند. مرتضی پاشایی هنرمند جوانی بود و در شعرهایش درد دل جوانان را می‌گفت. این هیجانات پیش‌تر نیز برای هنرمندان و البته ورزشکاران دیگر پیش آمده‌ بود. یکی از افرادی که به یاد دارم واکنش هیجانی مردم را برانگیخت، درگذشت مرحوم تختی بود. بنابراین نمی‌توان گفت که مردم ایران تا کنون منحصرا به درگذشت مرتضی پاشایی واکنش داشته‌اند.

مسؤولان از روشن‌فکران پیشی گرفتند؟

موضوعی که اینجا قابل تامل به نظر می‌رسد، فاصله‌ی بین تحلیل‌گران اجتماعی و مردم است، کسانی که اعتراف می‌کنند مرتضی پاشایی را نمی‌شناختند، هیچ‌وقت حتی تصور نمی‌کردند جمع کثیری از مردم برای بدرقه‌ی این هنرمند راهی بهشت زهرا شود. شاید به قول یکی از پژوهشگران جامعه‌شناسی، پیش‌بینی رفتار مردم ایران کار دشواری است و شاید هم به قول دکتر علی قائمی - پژوهشگر روان‌شناسی -‌ این به دلیل فاصله‌ و شکافی است که میان نسل‌های مختلف در ایران و قشر عالمان و عموم مردم وجود دارد. این موضوع باعث شده است که تحلیل‌گران مسائل اجتماعی نتوانند در مورد امور مختلف درست اظهار نظر کنند.

البته لازم به ذکر است که شاید بتوان گفت، ولتمردان با مرگ پاشایی هوشمندانه‌تر برخورد کردند. شاید حتی حضور معاون هنری وزیر ارشاد در مراسم تشیع پیکر آن هنرمند مرحوم و سخنان وزیر بهداشت درباره‌ی پاشایی و چند مورد دیگر، نشان داد که مسوولان تلاش می‌کنند در این غم با مردم همراهی کنند. در این مورد شاید حتی جلوتر از نخبگانی عمل می‌کنند که ترجیح می‌دهند افتخار کنند به نشناختن مرتضی پاشایی به‌عنوان یک خواننده‌ی مردم‌پسند و ایرادی به کار خود ندانند که نشناختن خواننده‌ی محبوب مردم، یعنی نشناختن خلقیات، رفتار و واکنش‌های هیجانی مردم و تبعات آن.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین