کد خبر: ۲۷۲۵
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۷:۱۲

راز عصبانيت آيزنهاور از مصدق

آفتاب‌‌نیوز :  انگليسي‌ها، مصدق را سرسلسله جنبش‌هاي ناسيوناليستي – نفتي خاورميانه مي‌دانستند و ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1329 (مارس 1951) را آغاز دومينوي ملي شدن نفت در ساير دول خاورميانه تلقي مي‌كردند و درست به همين دليل، حكومت مصدق و نهضت ملي شدن نفت را «ضربه‌اي منطقه‌اي» به منافع نامشروع خود تلقي مي‌كردند.

در درون ايران، دربار و نخبگان انگلوفيل، حكومت مصدق را يك بدعت و عليه منافع خويش تلقي مي‌كردند، اما چرا آيزنهاور به طرح آژاكس پيوست.

آمريكايي‌ها كه تا قبل از كودتاي 28 مرداد 1332 چهره‌اي منفي نزد ايرانيان نداشتند چرا حاضر شدند به كودتايي بپيوندند كه نفرت ديرينه ملت ايران را درپي داشت و ذهنيت منفي ايرانيان به آمريكا را دامن زد؟

ذهنيتي كه هنوز پس از گذشت 52 سال بر روابط تهران – واشنگتن سايه افكنده است.

سياست «سدنفوذ» يا (Containment) را بايد دليل اصلي آمريكا در پيوستن به عمليات آژاكس دانست.

دكترين آيزنهاور يا همان سياست «سد نفوذ» برپايه كشيدن زنجيره‌اي از رژيم‌هاي متحد آمريكا حول اتحاد شوروي به منظور جلوگيري از گسترش كمونيسم و محاصره آن به‌عنوان يك ايدئولوژي خطرناك در مرزهاي جغرافيايي اتحاد شوروي بود. بسترساز اين سيسات «موج مك‌كارتيسم» در درون جامعه آمريكا بود كه به بهانه مبارزه با كمونيسم صدها و بلكه هزاران تن از نخبگان و روشنفكران آمريكايي‌ به اتهام داشتن گرايشات كمونيستي بازداشت و يا تحت‌تعقيب قرار گرفتند.

به عبارت ديگر دكترين «سد نفوذ» فاز خارجي مك كارتيسم به شمار مي‌رفت. طبق اين دكترين آمريكا كمك كرد تا يك سلسله از رژيم‌هاي طرفدار واشنگتن و ضدكمونيسم از اسكانديناوي در شمال اروپا، يونان، عراق، تركيه، ايران، خاورميانه، پاكستان، كره‌جنوبي، آسياي جنوب شرقي و در دور تا دور مرزهاي اتحاد شوروي به‌وجود آيند.

رژيم‌هايي كه تنها ويژگي و تعهد آنها مبارزه با كمونيسم بود، حتي اگر با كودتا سركار آمده باشند و سابقه‌اي سياه در رعايت حقوق بشر و دموكراسي داشته باشند.

در اين چارچوب در سال 1953 دولت ملي مصدق سرنگون شد، در سال 1954 در گواتمالا كودتا شد، در سال 1955 پيمان بغداد با مشاركت ايران، تركيه، عراق و انگليس به‌وجود آمد، تركيه در سال 1960 شاهد كودتا و برقراري رژيم نظامي شد، در پاكستان در سال 1955 نظاميان ميراث محمدعلي جناح را قبضه كردند و اين كشور به پايگاه هواپيماهاي جاسوسي (U2) آمريكا تبديل شد و در آسياي جنوب شرقي ديكتاتورهايي چون سوهارتوبر سركار آمدند و در كره‌جنوبي نيز كه آخرين حلقه اين زنجير در شمال شرقي آسيا بود، نظاميان فرصت يافتند تا با حمايت آمريكا سركار آيند.

در واقع، حكومت ملي مصدق قرباني منافع نفتي انگليسي‌ها، دكترين سد نفوذ آيزنهاور و استبداد داخلي حكومت شاه گرديد.

تغيير اوضاع جهاني و دگرگوني در معادلات موجود بين بازيگران بين‌المللي، نكته‌اي بود كه در كنار اختلافات داخلي، فرصت لازم براي سرنگوني حكومت مصدق را فراهم آورد. با اين وجود اگرچه پس از كودتا، ثمره ملي شدن صنعت نفت ايران، با تشكيل كنسرسيوم مشترك شركت‌هاي آمريكايي و انگليسي از بين رفت، اما ملي شدن نفت در ايران باعث گرديد كه بسياري از ملل و دول نفتي از جمله كشورهاي خاورميانه به سمت ملي كردن صنايع نفت خود گام بردارند.

علاوه بر اين، اقدام آمريكايي‌ها در سرنگوني مصدق، افكارعمومي ايرانيان را چنان نسبت به آمريكا منفي كرد كه پيروزي انقلاب اسلامي و تسخير سفارت آمريكا به اين ذهنيت پايان نداد و امروزه دولتمرداني چون كلينتون و آلبرايت اعتراف كرده‌اند كه مقابله با نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران در سال 1953از سوي آمريكا، خطايي راهبردي و داراي آثار منفي بلندمدت براي آمريكا بوده است.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین