درخواست طلاق پس از 40 سال زندگی مشترک!
وی بیان داشت: همیشه خیلی به خاطر این موضوع عذاب می کشیدم. ولی دیگر عادت کرده بودم و به خاطر بچه هایم هیچ وقت از او جدا نشدم. بعد از بازنشسته شدنش مشکلات ما بیشتر شد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: خوابیدن بیش از حد مرد میانسال برایش دردسر ساز شد و باعث شد در سن 65 سالگی به دادگاه خانواده بیاید و از همسرش جدا شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن 60 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: آقای قاضی من با همسرم مشکل دارم. او خیلی خسیس است و اصلا به من پولی نمی دهد. 40 سال است که دارم با شوهرم زندگی می کنم و در مدت این 40 سال همیشه با او مشکل داشتم.
وی ادامه داد: مشکل اصلی من با شوهرم این است که او همیشه در خواب است. از وقتی یادم می آید قاسم همیشه به دنبال جایی برای خوابیدن می گشته است. همیشه دوست داشت بخوابد و حتی با زور به سر کار می رفت. آن زمان قاسم تنها زمانی بیدار بود که سر کارش بود. وقتی به خانه بر می گشت بلافاصله بعد از خوردن غذا می خوابید.
زن میانسال گفت: حتی تعطیلات هم فقط می خورد و می خوابید. هرچه به او می گفتم بیا یک مسافرتی برویم و یا برای انجام کاری او را به جایی می فرستادم خواب را بهانه می کرد و نمی رفت. همیشه همه کارهایم را خودم انجام دادم. حتی وقتی فرزندانمان هم به دنیا آمدند قاسم رفتارش را درست نکرد.
وی بیان داشت: همیشه خیلی به خاطر این موضوع عذاب می کشیدم. ولی دیگر عادت کرده بودم و به خاطر بچه هایم هیچ وقت از او جدا نشدم. بعد از بازنشسته شدنش مشکلات ما بیشتر شد.
خوابیدن‌های قاسم بیشتر شد و دیگر تقریبا هر روز و هرشب می خوابید. هرچه سعی می می کنم اجازه ندهم زیاد بخوابد فایده ای ندارد. صبح از خواب بلند می شود، غذا می خورد، تلویزیون می بیند، بعد دوباره می خوابد. من هم دیگر از دست او خسته شده ام. برای همین تصمیم گرفته ام به دادگاه خانواده بیایم و درخواست طلاق بدهم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر این زن را به دادگاه خانواده احضار کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن 60 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: آقای قاضی من با همسرم مشکل دارم. او خیلی خسیس است و اصلا به من پولی نمی دهد. 40 سال است که دارم با شوهرم زندگی می کنم و در مدت این 40 سال همیشه با او مشکل داشتم.
وی ادامه داد: مشکل اصلی من با شوهرم این است که او همیشه در خواب است. از وقتی یادم می آید قاسم همیشه به دنبال جایی برای خوابیدن می گشته است. همیشه دوست داشت بخوابد و حتی با زور به سر کار می رفت. آن زمان قاسم تنها زمانی بیدار بود که سر کارش بود. وقتی به خانه بر می گشت بلافاصله بعد از خوردن غذا می خوابید.
زن میانسال گفت: حتی تعطیلات هم فقط می خورد و می خوابید. هرچه به او می گفتم بیا یک مسافرتی برویم و یا برای انجام کاری او را به جایی می فرستادم خواب را بهانه می کرد و نمی رفت. همیشه همه کارهایم را خودم انجام دادم. حتی وقتی فرزندانمان هم به دنیا آمدند قاسم رفتارش را درست نکرد.
وی بیان داشت: همیشه خیلی به خاطر این موضوع عذاب می کشیدم. ولی دیگر عادت کرده بودم و به خاطر بچه هایم هیچ وقت از او جدا نشدم. بعد از بازنشسته شدنش مشکلات ما بیشتر شد.
خوابیدن‌های قاسم بیشتر شد و دیگر تقریبا هر روز و هرشب می خوابید. هرچه سعی می می کنم اجازه ندهم زیاد بخوابد فایده ای ندارد. صبح از خواب بلند می شود، غذا می خورد، تلویزیون می بیند، بعد دوباره می خوابد. من هم دیگر از دست او خسته شده ام. برای همین تصمیم گرفته ام به دادگاه خانواده بیایم و درخواست طلاق بدهم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر این زن را به دادگاه خانواده احضار کرد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید