کد خبر: ۲۷۶۳۷۳
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۲

شاهکاری که وزیر احمدی‌نژاد با کمک فارس خلق کرد

وزیر فرهنگ و ارشادی اسلامی دولت محمود احمدی‌نژاد باز هم از عملکرد فرهنگی دولت یازدهم انتقاد کرد. او دوباره با اسم رمز «فتنه» به وزارتخانه‌ای حمله کرد که 4 سال سکان هدایتش را در دست داشت. 4 سالی که در آن انواع و اقسام اتفاقات ریز و درشت در زیرمجموعه او رخ داد، اما سید محمد حسینی آن‌قدر درگیر سفر به اقصی نقاط ایران و جهان بود که نه وقت چندانی برای رسیدگی به فریادهای اهالی فرهنگ و هنر داشت و نه گوشی برای شنیدن صدای ناشرانی که از ترس مدیران مهرورز و عدالت‌طلب دولت دهم در گلو خفه‌شده بود.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: او احتمالاً از یاد برده که در جلسه خصوصی سینماگران با او پس از پلمپ خانه سینما چه گذشت و قرار بود چه‌کاری را انجام دهد، اما بعد که سینماگران پیگیر شدند، جواب شنیدند که جناب وزیر در سفر کاری تشریف دارند. کاش یکی از آن سینماگران برای ثبت در تاریخ هم که شده شمه‌ای از اتفاقاتی را که در آن جلسه گذشته بازگو کند تا مشخص شود، ادعاهای امروز آقای حسینی چقدر با واقعیت آن روزها فاصله دارد.

از این‌ها که بگذریم او حالا یک منتقد تمام‌عیار است، منتقدی که دلش به حال مسئولان نظام می‌سوزد و هر جا که تریبونی به دست می‌آورد، از حمله به حریف کوتاهی نمی‌کند. او که انگار یادش رفته در دوران مدیریت بهمن دری چه بر اهل قلم گذشته و محمدعلی رامین با اهالی  مطبوعات چه کرده، حالا نگران مسئولان نظام است. نگران فتنه و فتنه گران است و گاهی هشدار می‌دهد و گاهی نقد می‌کند، اما واقعیت‌ها را مثل دوره مدیریتش نمی‌گوید. از لجاجت معاون سینمایی‌اش با اهالی سینما حرفی نمی‌زند که چطور می‌خواست بخش اعظمی از اهالی سینمای ایران را مقابل نظام قرار دهد. نظامی که حالا حسینی سنگش را به سینه می‌زند، آن موقع احتمالاً آبرویش چندان برای وزیر ارشاد وقت ارزش نداشته که مانع از خودسری‌های افراد زیرمجموعه‌اش شود تا به اسم نظام، هر رأی و نظر شخصی را با لجاجتی کودکانه به اهالی فرهنگ و هنر تحمیل نکنند. جناب وزیر پیشین اگر این حرف‌ها را باور ندارند، حالا که فراغت یافته‌اند، می‌توانند پای درد دل اهالی تئاتر و موسیقی و سینما و شعر و داستان و هنرهای تجسمی بنشینند و بشنوند که در چهار سال زمام داری‌شان چه بر آن‌ها گذشته است.

همه این‌ها اما یک‌طرف و عبارتی که وزیر پیشین با همکاری خبرگزاری فارس ساخته یک‌طرف. او در این مصاحبه از عبارت «کتاب‌های ممیزی» نام‌برده و گفته :«کتاب‌های ممیزی در موارد متعدد، به تبلیغ عناصر فراری نظام پرداخته است.» (اینجا)

حسینی که در زمان وزارتش ید طولایی در تلفظ غلط نام هنرمندان و مکاتب هنری داشت و در مصاحبه‌ای رسمی ارکستر ملی را با ارکستر سمفونیک اشتباه ‌گرفت، حالا هم عبارت «کتاب‌های ممیزی» را خلق کرده است. تا پیش‌ازاین ممیزی واژه‌ای مترادف با سانسور بود و به فرایندی اطلاق می‌شد که طی آن کارشناسان اداره کتاب، نکاتی را در اثری می‌یابند که بنا به رأی و نظر آن‌ها قابل چاپ نیست.

معمولاً در تمام این سال‌ها گفته می‌شد که فلان کتاب ممیزی شد و بهمان کتاب پس از ممیزی قابل چاپ شناخته نشد. اما تا پیش‌ازاین مصاحبه کسی از عبارت«کتاب‌های ممیزی» استفاده نکرده بود. مثلاً اگر کتابی هم قرار بوده چاپ نشود، مثل فیلمی که قرار بوده نمایش داده نشود، از آن به عنوان کتاب یا فیلم توقیفی نام‌برده می‌شد.

اما حالا جناب سید محمد حسینی از عبارت «کتاب‌های ممیزی» استفاده کرده است. او وقتی می‌گوید:« کتاب‌های ممیزی در موارد متعدد، به تبلیغ عناصر فراری نظام پرداخته است.» مخاطب می‌ماند که منظور عالی‌ترین مقام فرهنگی دولت دهم چیست؟ آیا منظور او این است که کتاب‌های ممیزی شده در موارد متعدد به تبلیغ عناصر فراری نظام پرداخته‌اند، یا نه «کتاب‌های ممیزی» کتاب‌هایی هستند، مثل کتاب‌های آشپزی که در آن به‌جای دستور پخت غذا، دستور چگونگی انجام فرایند ممیزی نوشته شده. حالا چنین کتاب‌هایی چه ربطی به تبلیغ عناصر فراری نظام می‌تواند داشته باشد؛ الله‌اعلم.

البته ممکن است وزیر پیشین ارشاد منظورش کتاب‌هایی باشد که باید ممیزی می‌شدند. یعنی او در واقع می‌خواسته بگوید «کتاب‌هایی که باید ممیزی می‌شدند حالا چاپ شده‌اند و به تبلیغ عناصر فراری نظام پرداخته‌اند.» اما همین جمله هم غلط است، چون ممیزی شدن یک کتاب لزوماً به معنای توقیف نیست. خیلی از کتاب‌ها هستند که پس از ممیزی مجوز انتشار می‌گیرند، کسی هم تابه‌حال نگفته کتاب ممیزی «مادام بواری» به بازار نشر آمد.

اما در این بین نکته دیگر هم هست، جناب حسینی احتمالاً منظورش کتاب‌های توقیفی بوده است. او معتقد بوده که کتاب‌های توقیفی که حالا پس از ممیزی روانه‌ی  بازار شده‌اند به تبلیغ برخی از عناصر فراری نظام پرداخته‌اند. اما چون آقای حسینی و مدیران زیرمجموعه‌اش بارها گفته بودند که ما  نویسنده ممنوع القلم نداشته‌ایم، حالا هم نمی‌توانند با ممنوع الانتشار اعلام کردن اثری از یک نویسنده بر مسئله‌ای صحه بگذارند که سال‌ها از اساس منکر آن بوده‌اند. به همین خاطر است که ایشان به خلق عبارتی تازه در فضای فرهنگی ایران دست می‌زنند و در این راه یک شاهکار دیگر هم به وجود می‌آورند.

ایشان می‌گویند:« کتاب‌های ممیزی در موارد متعدد، به تبلیغ عناصر فراری نظام پرداخته است به‌طوری‌که اسماعیل خویی که کارنامه و سوابقش مشخص است در هر حادثه‌ای علیه نظام شعر می‌گوید و این تخطی از مصوبات شورای انقلاب فرهنگی است که مسئولان باید با آن مقابله کنند.» شاهکار آقای حسینی این است که خواسته و ناخواسته اسماعیل خوئی را یکی از عناصر فراری نظام می‌نامد. یعنی این شاعر یکی از عناصر نظام بوده که فراری شده. کسانی که کمتر اطلاعی از حوزه فرهنگ داشته باشند می‌دانند که این گزاره از اساس غلط است. حالا اما سؤال این نیست که چنین فردی با چنین دانشی چرا وزیر ارشاد شده، چون در دولت نهم و دهم آن‌قدر از این اتفاقات دیده بودیم که دیگر چنین مواردی برای ما مواردی کاملاً طبیعی بود. سؤال درواقع این است که وقتی آقای حسینی اسماعیل خوئی را یکی از عناصر فراری نظام می‌داند، چطور باید باور کنیم دل ایشان برای نظام و مسئولان آن این‌قدر بی‌ریا می‌سوزد؟

این ماجرا یک بعد دیگر هم دارد. کتابی که آقای حسینی مدعی آن شده کتابی است که درباره اسماعیل خوئی و اشعار او نوشته و منتشر شده است. احتمالاً بین «کتاب درباره یک شاعر» با «کتابی از یک شاعر» تفاوت‌های ماهوی وجود دارد که اهل ادب و هنر با آن آشنا هستند اما وقتی قرار است اخلاق را در میدان یکه‌تازی خود قربانی کنیم طبیعی است که از این اتفاقات می‌افتد و به‌جایی هم بر‌نمی‌خورد.

حالا ممکن است همه این‌ها هم شاهکاری باشد که در تنظیم خبرگزاری فارس رخ داده، که همین مسئله هم چیزی از ارزش‌های این خبرگزاری دلسوز و فتنه شناس کم نمی‌کند. فقط این نگرانی باقی می‌ماند که نکند خدای نکرده برخی از نمایندگان مجلس که چنین اخباری را عین واقعیت می‌پندارند فردا در سخنرانی یا موضع‌گیری‌های خود از اسماعیل خویی به‌عنوان یکی از عناصر فراری نظام نام ببرند.

منبع: خبرآنلاین
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین