رفیق نیمه ی راهی کلان شدی گوجه!
شریک خوان ز ما بهتران شدی، گوجه!
کنار سفره من و تخم مرغ یادت هست
چه روزها که تو یار دهان شدی، گوجه!
تو شصت درصد وزن منی ولی حالا
رسیده ای به فلک آسمان شدی، گوجه!
سراغ من نمی آیی و ژست می گیری
کنار موز نشستی گران شدی، گوجه!
سلام خدمتتان داشت دوش بادمجان
فراری از همه ی دوستان شدی، گوجه!
لبانت آلبالویی و دهانت آناناس
شبیه خال لب هندوان شدی، گوجه!
اگر چه هم قد تاریخ سن و سالت هست
اخیرا از همه جانب جوان شدی، گوجه!
تو پرتقال نبودی که سال سال بیایی
میان میوه جماعت، نشان شدی، گوجه؟!
کیوی غلام نگاهت، انار خال لبت
رئیس دسته ی نام آوران شدی، گوجه!
تو ماه ناز کدامین قبیله ی ملسی
که سرور همه ی واژگان شدی گوجه!
حدیث نفس نگویم! حدیث تقدیر است
که یک شبه زدی و جاودان شدی گوجه؟!
به بوته ی گلی کرت های ده سوگند
به قطره قطره ی آبی که از آن شدی، گوجه!
تنت تنیده به گل بود توی آبادی
به شهر آمدی و نغمه خوان شدی، گوجه!
خلاصه با همه ی حال و روز پیشینت
سری به هم زده ای از سران شدی، گوجه!