آفتابنیوز : آفتاب: سایت مشرق در گزارشی درباره مرکز هنرهای نمایشی، ضمن بررسی عملکرد حسین طاهری مدیرکل این مرکز، به بیان برخی اشباهات وی پرداخته و نوشته است: بعضی انتخاب های طاهری چند نمایش توقیف شده را برای خانواده تئاتر به ارمغان آورد و پای قوه قضاییه را در چندین مورد به میان کشید تا برای اولین بار در زمان مدیریت طاهری این اتفاق برای تئاتر بیافتد.
به گزارش آفتاب، آنچنان که از شواهد امر پیداست عملکرد حسین طاهری در اداره کل هنرهای نمایشی چندان مطلوب نبوده و نتوانسته است در این مدت رضایت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست آورد. برخی شنیده ها نیز حاکی از این است که علی جنتی تمایلی به ماندن وی ندارد و شاید در آینده شاهد تغییراتی در این مرکز باشیم.
به گزارش آفتاب، سایت مشرق در ادامه گزارش خود درباره عملکرد طاهری نوشته است: حسین طاهری در مدیریت 345 روزه اش بر اداره کل هنرهای نمایشی مجموعه ای از اشتباهات و خطاهای تاکتیکی ریز و درشت را مرتکب شده است. او با این اشتباهات شروع کرده، ادامه داده و همچنان بر تکرارشان تاکید دارد. حالا در زمانی که کمتر از چند روز تا پایان یکسال حضور او در مرکز هنرهای نمایشی نمانده، با بر جا گذاشتن آشفتگی و نابسامانی تئاتر در این مرکز و ارائه کارنامه ای ضعیف و پرخطا بعید به نظر نمی رسد که وزارت ارشاد بخواهد به این مدیر بازنشسته و همکاران و مشاورانش دوباره میدان بدهد و ظاهرا عمر مدیریت طاهری و همراهانش (طباطبایی، پروین، میرطار و...)در اداره هنرهای نمایشی به پایان رسیده است.
مشرق به ذکر اشتباهات طاهری پرداخته است که "در کمتر از یکسال اداره هنرهای نمایشی را با نابسامانی در هنر تئاتر مواجه کرد." اشتباهاتی که به نظر می رسد موجب نارضایتی وزیر از عملکرد طاهری در این مرکز شده و فضای مثبتی برای ادامه مدیریت وی ایجاد نکرده است.
اول: انتخاب نادرست مشاوران و مدیران. اولین اشتباه بزرگ طاهری انتخاب نامناسب همراهانش بوده است. همراهانی که برخی از آنها را بلافاصله و همزمان با ورود به دفتر کارش با خود به همراه آورد. هیات مشاوران او را سید اشرف طباطبایی، محمد هادی پروین، حسین میر طار، مهدی و.. ستونهای مدیریتی طاهری را تشکیل می دهند و بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند پیش از هر چیز همین ستونها ساختمان مدیریت او را به لرزه در آورده اند.
مشاورانی که بدون طرح و ایده و حتی بعضا ناآشنا به فضای روز مدیریت و ناآشنا با خانواده تئاتر که شاید اشرف طباطبایی از همه تاثیرگذارتر بود که با شکلی غریب مدیر عامل انجمن هنرهای نمایشی شد و در مدتی کوتاه ارتباط مرکز هنرهای نمایشی با جامعه تئاتر را از همان دفتر کار خودش قطع کرد. به نظر می رسد طباطبایی مهمترین مهره مدیریت طاهری است .مدیری که اشتباهات او بسیار بیشتر از مدیر مرکز می توانست به مجموعه این مدیریت و خانواده تئاتر آسیب برساند. اشتباهاتی که مخصوصا درباره تئاتر شهرستان در ماههای اخیر شدت گرفت.
طاهری و طباطبایی در یکسال گذشته با بازی های اداری و سرگردان کردن هنرمندان، فعالیت های تئاتری و اداره امور بین دو دفتر (دفتر مدیریت مرکز و دفتر مدیر عامل انجمن) عملا جلو تمام فعالیت های تئاتری را گرفتند. آنها بسیاری از کارها، تولیدات هنری، ایده ها و طرح ها را در بازی میان این دو دفتر و رفت و آمدهای فرسایشی عملا از بین بردند. طاهری و طباطبایی با این تصور که درصورت رفت و برگشت مداوم هنرمندان و حتی برخی مدیران ریز مجموعه شان در فاصله میان تالار وحدت و خیابان زرتشت می توانند زمان بخرند و برنامه هایشان را انجام دهند، و با اطمینان به بی توجهی و سنگ اندازی در کارها ادامه می دهند و در طول این ماهها خانواده تئاتر نجابت به خرج داده اند و از این بازی عجیب دو مدیر بازنشسته این روزهای تئاتر فاصله گرفته اند و امید به آینده نزدیک دارند.
اما در میان مشاوران طاهری پروین و مهدی هوشمندانه تر پا پس کشیده اند و طاهری و طباطبایی را با اشتباهاتشان تنها گذاشته اند.
به جز گروه مشاوران که دستمزدهایشان از همان آغاز انتقادات زیادی را متوجه طاهری کرد، مدیر مرکز با مشورت طباطبایی دست به انتخاب های اشتباه دیگری هم زد. طاهری از همان آغاز از موضع بالا خیلی از مدیران تئاتری زیر مجموعه مرکز را از خود راند. اتابک نادری رئیس مجموعه تئاترشهر،شهرام کرمی دبیرجشنواره تئاترکودک و نوجوان،پیمان شریعتی مدیرروابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی و مریم فشندی مدیرسایت ایران تئاترازسمت خوداستعفادادند، همچنین رحمت امینی مدیرکانون تئاتردانشگاهی، وحید لک مدیردفتراموراستانهاو مدیردفترتعزیههنرهای نمایشی بنابه نظرحسین طاهری و مشاورانش کنارگذاشته شدند. طاهری که به شدت تحت تاثیر مشاوره طباطبایی و پروین است در همان آغاز اشتباه در چینش مدیران را با مدیریت امور استانها شروع کرد.
مدیریت هماهنگی و امور استانها از مهمترین مجموعه های تحت مدیریت مرکز هنرهای نمایشی است که می بایست قدرت و پشتوانه مدیریت همه استان های کشور را داشته باشد. در حقیقت امور استان ها مدیریت و هماهنگی تئاتر کل کشور را بر عهده دارد و طی همه این سالها تمام اتفاقات و انتقاداتی که در زمینه تئاتر شهرستان مطرح شده متوجه به این حوزه است که بعد از اتابک نادری با گروه کارمندان تبعید شده اش در سه سال گذشته عملا هیچ فعالیتی در زمینه کاری اش انجام نداده است. مقصر اصلی تعطیلی تئاتر در شهرستان عدم وجود تفکر و برنامه مدیریتی در مجموعه امور استانهاست. مجموعه ای که بعد از محمد حیدری، مهدی حاجیان و محمد حسین ناصر بخت مدتی کوتاه توسط اتابک نادری مدیریت شد و بعد از رفتن نادری، به محل تجمع بعضی کارمندان سابق از بنیاد ادبیات نمایشی و ... تبدیل شد و فعالیت آن کاملا متوقف شد. این مجموعه و کارمندانش چند سالی است که تنها وظیفه شان انتخاب داور و ناظر داوری برای جشنواره های استانی و منطقه ای است و با تشکیل گروه داوری از میان خودشان و دوستانشان به تئاتر شهرستان آسیب های جدی وارد کرده اند. آنها بدون داشتن مدیری کارآمد و آشنا به کار در چند سال اخیر فقط توانسته اند از محل جشنواره های شهرستانی منافعی از سهم هنرمندان تئاتر شهرستان فراهم آورند و در حالی که رزومه کاری شان حتی ذره ای از کارنامه بسیاری از هنرمندان تئاتر شهرستان نیست با قضاوت درباره آنها آزارشان دهند.
طاهری در شرایطی که امور استانها بیشتر از هر بخش دیگر به مدیری کاربلد و مقتدر نیاز داشت "حسن رونده" را با کارنامه ای ضعیف از میان این کارمندان برگزید و حسن رونده هر کدام از کارمندانش را درپرحاشیه ترین سال جشنواره استانی به حداقل ده ماموریت برای قضاوت کار هنرمندان فرستاد و اتفاقا حضور همین داوران ناآشنا و بدون رزومه بیشترین انتقادات را در شهرستانها متوجه مدیریت مرکز هنرهای نمایشی کرد.رونده و کارمندانش امسال در پراشتباه ترین و بی برنامه ترین جشنواره های استانی تئاتر ایران به جای آنکه در مجموعه و محل کارشان حاضر باشند گروهی و دسته جمعی از یک استان به استان دیگر رفتند و مجموعه ای از بدترین اشتباهات بی برنامه گی ها و ناداوری ها را به شهرستانی ها تحمیل کردند. (برای آگاهی بیشتر رجوع شود به میزگرد "مافیای تئاتر چگونه شکل گرفت؟ " )
انتخاب نادرست مدیر ضعیف امور استانها فرصت لازم را برای سواستفاده کارمندان این مجموعه از فرصت ها فراهم کرده است. امور استانها همه کارهایی را باید انجام بدهد، انجام نمی دهد و دقیقا کاری را انجام می دهد (داوری) که در تخصص، صلاحیت و وظیفه اش نیست اما می تواند به لحاظ مالی برای آنها مناسب باشد.
طاهری اشتباهاتش را با انتخاب نادرست مشاورانش آغاز کرد و با مشورت همین مشاوران با انتخاب های نادرست مدیران دیگر ادامه داد. شاید هیچ کس در میان اهالی تئاتر فکر نمی کرد که "حسن رونده" مدیر امور استانها مرکز بشود و یکی از هسته های مهم و اساسی را در مرکز هنرهای نمایشی تحویل بگیرد. این مسئله در مورد یکی از کلیدی ترین و مهمترین پست های دیگر مرکز نیز تکرار شد. هیچ کس باور نمی کرد که "رضا دادویی" شورای نظارت و ارزشیابی را تحویل بگیرد. طاهری پشت سر هم اشتباه کرد. حتی نتوانست در طول یکسال مدیریت اش یک تصمیم درست بگیرد تا حداقل بخشی از اشتباهاتش جبران شود یا به چشم نیاید. انتخاب دادویی کم تجربه به عنوان رئیس شورای نظارت و ارزشیابی چند نمایش توقیف شده را برای خانواده تئاتر به ارمغان آورد و پای قوه قضاییه را در چندین مورد به میان کشید تا برای اولین بار در زمان مدیریت طاهری این اتفاق برای تئاتر بیافتد. رئیس پرحاشیه شورای نظارت حتی تا همین اواخر چندین بار مدیریت طاهری را تا مرز بحران جدی پیش برد. یک نمونه اش نمایشنامه خوانی جنجالی او بود که البته مسئله آن را به سرعت جمع و جور کردند و سر و صدا ها را خواباندند.
برکناری اردشیر صالح پور از دبیری جشنواره تئاتر عروسکی اشتباه بعدی طاهری بود. اشتباهی که خیلی زود و با شوکه شدن آقای مدیر مرکز هنرهای نمایشی توسط دبیر انتخابی اش (مرضیه برومند) در نشست مطبوعاتی جشنواره تئاتر عروسکی پاسخ داده شد. و البته اردشیر صالح پور در شرایطی که هیچ کس شش ماه قبل از جشنواره فجر دبیری آن را قبول نمی کرد و همین مسئله داشت به چالشی بزرگ سر راه مدیریت طاهری تبدیل می شد در میان تعجب همگان چند هفته بعد از عزل از عروسکی دبیری فجر را پذیرفت.
مدیر مرکز هنرهای نمایشی بعد از همه اینها "عباس غفاری" را به عنوان روابط عمومی اش برگزید و عملا بازوی ارتباطی اش با جامعه هنرمندان، خبرنگاران، و رسانه ها را قطع کرد. خاموش ترین مدیر طاهری بعد از رونده عباس غفاری بود که همه فعالیت او گروهش صرف عکس گرفتن از طاهری همراه با بازیگران تلویزیون و سفرا کشورها و ارسال پیام تسلیت های آقای مدیر کل هنرهای نمایشی شد. روابط عمومی ایی که می توانست ناجی طاهری و مشاوران ناآشنای تلویزیونی اش باشد، در این یکسال عملا هیچگاه به کار نیامد و در کنار سایر مدیرت های ناکارامد اشتباه حسین طاهری قرار گرفت.
اما آخرین اشتباه حسین طاهری که البته زمینه های ارتکاب آن از همان ابتدای ورود و با تضعیف مهدی شفیعی در مدیریت امور اداری و مالی شروع شده بود"شهرام نوشیر" بود. طاهری زمانی که برخی از مشاوران باهوش ترش فهمیده بودند که او نمی تواند درست انتخاب کند "شهرام نوشیر" را به عنوان دلیلی بر اثبات حضورش جایگزین مهدی شفیعی ای کرد که یکسال و نیم توانسته بود مرکز هنرهای نمایشی را به خوبی در محدوده تحت اختیارش مدیریت کند.
نوشیر که شاید هیچکس فکر نمی کرد پشت میز مدیریت اداری مرکز بنشیند احتمالا آخرین تیری است که از چله کمان طاهری و طباطبایی به سمت آنها شلیک شده است.
سید اشرف طباطبایی، پروین، میرطار، مهدی، رونده، غفاری، دادویی، نوشیر و... مشاوران و مدیرانی هستند که حسین طاهری آنها را در کلیدی ترین بخشهای مدیریتی اش قرار داده و تا آخرین لحظه هم تاوان اشتباهات آنها را خواهد داد.
دوم: دومین اشتباه حسین طاهری نوع نگاه اوست .نگاهی مغرور و از بالا . طاهری که از اولین روزهای مدیریت اش در مرکز در اتاقش را بر روی هنرمندان و اهالی تئاتر بسته نگه داشت و از شناخته شده ترینهای تئاتری های ایران رزومه و شرح حال خواست و حتی جواب تلفن مدیران خودش در تئاتر شهر و .. و دبیران جشنواره ها را نداد، باید قبل از نشستن پشت میز و بستن چشم ها رو به آدمها و در دست گرفتن پیپ اش از کسانی که این مجموعه را می شناسند (و نه طباطبایی که هم او تئاتر را و هم تئاتر او را مدتهاست به خاطر نمی آورد)برای شناخت مجموعه تحت مدیریت اش مشاوره می گرفت.
حسین طاهری در یکسال گذشته تمام انرژی اش را معطوف به درگیر شدن با تئاتری ها کرده و کمتر در پی تعامل و برقراری ارتباط با هنرمندان و گروههای نمایشی بوده است. او به جای شناسایی فرصت ها و توانمدی ها همه توانش را در تنهایی و همراه با مشاورانش صرف مقابله با انتقادها، حذف از قطار همراهان و موضع گرفتن در مقابل خواسته های هنرمندان کرده است. طاهری از لحظه ورود و بستن در اتاقش بر روی هنرمندان و کشیدن سیم تلفن در اتاقی نشست که می بایست اتاق فکر و محل تعامل و مشارکت و همکاری و همدلی با هنرمندان باشد.
سوم: شعار و تبلیغات به جای عمل کردن. مدیر کل هنرهای نمایشی به محض آمدن،همراه با مشاورانش، هنرمندان و مدیران را در اردبیل گرد هم آورد و وعده تحقق انقلابی در حوزه تحت مدیریتش را داد و از همه حاضرین برای انجام آن یاری خواست. اما این سفر و شعارها و وعده هایش به فاصله یک هفته پس از برگزاری آن کاملا به فراموشی سپرده شد.
طاهری در شرایطی که یکسال پیش از او مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی (قادر آشنا) تمام توانش را برای تامین اعتبار مالی از این سو و آنسو و پرداخت مطالبات معوق هنرمندان به کار بسته بود و موفق هم شده بود تا بخشی از بدهی های مرکز را پرداخت کند، با مشاورانش در اتاق ماند و مغرورانه پشت میز نشست و حتی بعد از اعتراض دسته جمعی هنرمندان در این رابطه خم به ابرو نیاورد.
طاهری حتی به تلفن و درخواست ها و تماس های (هنرمندان، مدیران سابق و مدیران خودش) را بی پاسخ گذاشت تا بر نارضایتی ها بیفزاید و عملا منزلت خانواده تئاتر را با چالش مواجه کند.
او همراه با مشاور ارشدش (طباطبایی) به تعطیلات (ارمنستان) رفت و از کاه کوه ساخت و ره آورد و موفقیت های نمایشی اش را در شیپور تبلیغاتی نواخت تا بسیار بیشتر از آنچه که هست نشان بدهد و وانمود کند .
حسین طاهری در شرایطی که بعد از حدود یکسال به عنوان مدیر تئاتر ایران هنوز نتوانسته بخش کوچکی از بودجه مصوب تئاتر 93 را دریافت کند. برای تشریفات سفرا کشورها و نهار دفترش از گیشه تئاتر شهر و تالارهای دیگر هزینه می کند. وعده بودجه 60 میلیاردی را به تئاتری ها داده است.
طاهری و مشاورانش بسیار بیشتر از انکه عمل کنند و کاری برای تئاتر ایران انجام بدهند شعار داده اند و تبلیغ کرده اند و برای خودشان در رادیو و تلویزیون و رسانه و سفارتخانه ها کار کرده اند. متاسفانه این اشتباهات بزرگ و نخ نما نه تنها در سیستم مدیریتی ایشان برطرف نشد بلکه این اواخر بر شدت آن افزوده هم شده است.
چهارم: اشتباه چهارم حسین طاهری، ضعف او و مدیرانش در موقعیت شناسی است که صد البته بیشتر در مورد خود او و طباطبایی و پروین مصداق پیدا می کند. چرا که این اواخر سایر مشاوران تا اندازه ای سعی کرده اند با پا پس کشیدن از این مهلکه فاصله بگیرند. اما طاهری و اشرف طباطبایی از همان ابتدا کوچکترین تلاشی برای شناسایی موقعیت و جایگاهشان در راس مدیریت تئاتر انجام نداده اند. آنها حتی هنوز هم به درستی مجموعه ها، بخش ها و جایی که در آن مدیریت می کنند را نمی شناسند و البته موقعیت فعلی شان در اداره هنرهای نمایشی را هم درک نکرده اند. انها نمی دانند که اکنون هیچ هنرمند و مدیر و مدیر ارشدی در کل تئاتر کشور آنها را نمی خواهد و مجوعه تحت مدیرتشان هم برای رفتن آنها روز شماری می کند.
بعد از گذشت یکسال این مهم است که پس از ناتوانی در انجام کوچکترین کار در مدیریت هنرهای نمایشی طاهری و طباطبایی حتی فروپاشی مقبولیت و مشروعیت مدیریت شان را هم نفهمیده اند و باور ندارند. میل به مدیریت و غرور بهترین بودن آنها را به این باور رسانده که هنوز هم می توانند باشند و از همه هم بهترند. اوج این مورد ره آورد حضورشان در کنگره جهانی ITI بود و تا باشند هم ادامه خواهد داشت. طاهری و طباطبایی می بایست خیلی پیشتر از اینها و آبرومندانه تر میز مدیریت را رها می کردند و می رفتند. اما طاهری در حالی که ماه هاست هیچ کاری نمی کند، خودش و اهالی تئاتر را با برگزاری جلسات و تشریفات بی فایده با سفرا و رایزن های فرهنگی سفارت ها، مدیران گروه دانشکده های تئاتر و... را بزرگنمایی می کند تا بلکه وانمود کند که اتفاقی بزرگ در اتاقش صورت می دهد تا بلکه اندکی مقبولیت برای خود و گروهش بخرد .
حالا به نظر می رسد زمان آن رسیده تا این مدیر بازنشسته و مشاورانش کمی از این اشتباهات فاصله گرفته و این واقعیت را بپذیرند که این قبا مناسب تن آنها نیست. کاش رفتن داوطلبانه آنها پایان خوبی بر روند مدیریت نه چندان مناسبشان باشد.