آفتابنیوز : امروزه پنتكس تنها سايت مونتاژ و جداسازي قطعات سلاحهاي اتمي است، اما اين وظيفه را از زمان جنگ دوم جهاني، سايتهاي مختلف ميان خود تقسيم كرده بودند. قطعات اصلي بمبهاي فت من و ليتل بوي (Fat Man and Little Boy)، (به ترتيب: هسته پلوتونيوم و ضميمه اورانيوم و چاشني) در لسآلاموس (Los Alanmos) نيومكزيكو در جولاي 1945 آماده سازي و توسط كشتي به تينيان (Tinian) در جزاير مارياناز (Marianas) حمل شد. در آنجا آنها را برهم سوار كردند و بمبهايي ساخته شد كه در هيروشيما و ناكازاكي در ماه اوت انداخته شد. بلافاصله پس از جنگ جهاني دوم، قسمتهاي بمب با استفاده از امكانات لسآلاموس، سانديا آرمي بيس در آلباكوئرك و پايگاه آزمايش ناوال اردنانس در ايني يوكرن كاليفرنيا ساخته شد و سلاحهاي اتمي مونتاژ شدند. در سال 1949 كارخانه ايووا اردنانس ارتش (Iowa ordnance) در بورلينگ تون (Burling Ton)، ريووا، توليد اجزاء شيميايي با قدرت انفجاري زياد براي كلاهكهاي هستهاي را آغاز كرد.
اولين كلاهك با نام بمب مارك IV، ( از نوع Fat Man) در سال 1949 كه فاقد هسته قابل شكافتن بود، در آنجا مونتاژ شد. هسته به دلايل كشوري – لشگري و نيز به دليل طراحي بمب، جداي از بمب، مونتاژ شد.
كميسيون انرژي اتمي ايالت متحده (AEC) در سال 1951، پن تكس را به عنوان دومين امكان جهت مونتاژ انتخاب كرد.
پنتكس در اصل، تحت مديريت مهندسين يگان ارتش در سال 1942 ساخته شد ودر سراسر دوران جنگ جهاني دوم براي استقرار مهمات غيراتمي (بمب و گلولههاي توپخانه) با تيانتي مورد استفاده قرار گرفت. اين كارخانه در ماه مي 1952 دوباره احيا شد و براي مونتاژ بمبهاي Mark VI بهطور كامل فعال شد. كارخانههاي پروكتر و گمبل كه سازنده صابونهاي ايوري و كريسكو هستند، پنتكس را براي AEC راهاندازي كردند. در اول اكتبر 1956 ماسون و هنگر جاي آنها را گرفتند و پنتكس را تا سال 2001 اداره كردند يعني تا زماني كه قرارداد به بي، دبليو، ايكس، تي، پن تكس(BWXT) انتقال داده شد كه يك شركت مستقل و متشكل از تكنولوژي BWX و هانيول و بچل بود و تنها جهت مديريت پنتكس بهوجود آمده بود.
كارخانه برينگتون در سال 1975 تعطيل و وظيفه آن به پنتكس محول شد. از آن زمان به بعد جز چند مورد، كلاهكهاي طراحي شده در آزمايشگاه ملي لارنس ليورومور در پنتكس و كلاهكهاي طراحي شده در لسآلاموس در بورلينگ تون مونتاژ گرديدند. در نوامبر 1951، زمان اوج جنگ سرد، طبق برآورد AEC، به پنج كارخانه توليد كلاهك نياز بود تا تعداد كلاهكها را براساس برنامه زمانبندي شده بسازد.
بنابراين سومين امكان در اسپون ريور در ايلي نويز طراحي شد. اما سال 1953 غيرضروري تشخيص داده شد و منحل شد. اولين بمبها در حالي كه كيسههاي شن در اطراف آنها قرار داده شد، بهوسيله راهآهن و صندوقهاي معمولي ماشين از برينگتون حمل شد. بعدها، جادههاي مخصوص براي حمل سلاحهاي اتمي ساخته شد. امروزه حمل و نقل زميني در حوزه مسؤوليت اداره حمل و نقل سري (OST)، مستقر در آلباكوئرك است. OST ناوگاني ويژه و تراكتور – تريلرهاي 18 چرخه براي حمل سلاحهاي اتمي، قطعات سلاحهاي غيراتمي، مواد هستهاي مخصوص و اجزايي با عمر محدود (شامل تريتيوم) دراختيار دارد. جاده اصلي بين آلباكوئرك، آماريلو و رشته كوهآك، تنسي، دنباله سيستم بزرگراه بين ايالتي است.
از سال 1975 كاميونها بيش از 100 ميليون مايل راه پيمودهاند. آنها به اندازهاي محكم و مقاوم طراحي شدهاند كه از تصادفات بزرگ و آتشسوزيهاي مهيب جان سالم بهدر ببرند. نمايندگان ارتش فدرال همه كاروانهاي كاميونها و اسكورتهاي آنها را همراهي ميكنند. كاروانها در تماس دائم با آلباكوئرك هستند. مطابق ارزيابي ما ايالات متحده، از سال 1945 تا 1990 در سايتهاي مختلف خود، حدود 70000 سلاح اتمي از 70 نوع مختلف براي بيش از 120 سيستم تسليحاتي توليد كرده است. نرخ توليد سالانه به شكل شگفتآوري در سالهاي دهه 1950 افزايش يافت. در سالهاي 1959 و 1960 به ترتيب 7088 و 7178 توليد جديد يا حدود 28 كلاهك در هر روز كاري توليد داشته است.
در سال 1967، ذخاير به سطح بينظيري به ميزان تقريبي 32000 كلاهك از 30 نوع مختلف رسيد. از مينهاي زميني زير يك كيلوتن (مهمات مخرب اتمي) تا بمبهاي استراتژيكي چندين مگاتني به طوري كه در سال 1960 به سطح بينظير حدود 20500 مگاتن (كه عبارت است از 20 ميليارد تن يا 40 تريليون پوند تيانتي) رسيد كه برابر است با حدود 1400000 هيروشيما، امروزه ميزان نهايي به حدود يك دهم سطح 1960 رسيده كه برابر است با حدود 2000 مگاتن يا 140000 هيروشيما. ايالات متحده بهطور متوسط قطعات 60000 كلاهك را جداسازي كرده است. به مدت چهار دهه ابعاد زرادخانه يكنواخت باقي ماند؛ كلاهكهاي قديمي از رده خارج شدند و اجزاي پلوتونيوم و اورانيوم آنها بازيافت شد و كلاهكهاي جديد ساخته و مستقر شد. اين امر در سال 1989 يعني زماني كه كارخانه راكيفلت (جايي كه هستهها در آن ساخته ميشدند) در كلرادو به دلايل زيستمحيطي و بهداشتي تعطيل شد. از آن هنگام به بعد هيچ كلاهكي ساخته نشد.
وقتي جنگ سرد پايان يافت، بهطور متوسط 21500 كلاهك هستهاي در زرادخانه ايالات متحده وجود داشت. در سالهاي دهه 1990 قطعات بيش از 11000 كلاهك هستهاي جداسازي و از رده خارج شد. هماكنون 10400 قطعه در انبار باقي مانده است. تنها چند صدتاي ديگر براي جداسازي قطعات هنوز مستقر هستند. كار در پنتكس همچنين شامل تعمير موشكهايي ويژه و نيز انتخاب تعدادي از انواع مختلف به شكلي تصادفي (رندوم) و حمل آنها از انبار براي آزمايش و ارزيابي است. بعضي از آنها «مونتاژ آزمايشي» ميشوند… مواد هستهاي «مجموعه فيزيكي» برداشته ميشوند و مجموعه وسايل جايگزين ميشوند. تجهيزات هنگامي ثبت و اطلاعات هنگامي منتشر ميشوند كه پنتاگون آزمايش كلاهكها را در يك سيستم واقعي انجام ميدهد.
مطابق برآورد ما يك تا دو هفته زمان براي جداسازي قطعات يك موشك متوسط لازم است. جداسازي قطعات در اصل روند معكوسي از جريان مونتاژ است. بخش شيميايي با قدرت انفجاري زياد از قطعات هستهاي جدا و در پنتكس سوخته ميشود. جداسازي در يكي از سيزده سلول مونتاژ شده كه به نام (Gravel Gerties) ناميده ميشوند، انجام ميشود. يعني اتاقهاي محكم ويژهاي كه قادر به تحمل انفجاري برابر با 250 كيلوگرم تيانتي هستند. از سال 1981 تا 1986 مقدار سوزاندن موادي با قدرت انفجاري بالا بهطور متوسط سالانه به حدود 227000 پوند رسيد.
قطعات فرعي و اجزاي جدا شده، بعدها در محفظههاي مونتاژ براي بازيافت يا انهدام از هم تفكيك ميشوند. بخش عظيمي از اجزاء غيرهستهاي گوناگون به كارخانه سازنده اوليه برگردانده ميشوند. در ميان موادي كه به پايگاه كانزاس سيتي برگردانده شد (بهوسيله هاني ول براي بخش انرژي ساخته شده بود)، راداراها، فيوزهاي اتصال، مجموعههاي آتشزا و مسلح، پيوندهاي ساده اجزاي ايمنيسازي، باطريهاي گرمايشي، كاپاستيورها و تشديدكنندههاي كريستالي، ژنراتورهاي نوتروني كه ابتدا در كارخانه پينهلاس در كلييرواتر فلوريدا ساخته شدند، اكنون تحت مسئوليت لابراتوارهاي نشنال سانديا هستند.
چاشنيهاي انفجاري و ديگر اجزاي محترقه كه در كارخانه ماند پلنت نزديك ديتان اوهايو ساخته شدند. در حال حاضر به كانزاس سيتي برگردانده شدهاند. مواد هستهاي حرارتي ثانوي (اجزاي باقيمانده پس از جداسازي) شامل اورانيوم و دوترايد ليتيوم – 6 (ماده تركيبي از يك بمب هيدروژني) براي انبار شدن يا اجراي مراحلي به كارخانه Y-12 در آكريج برگردانده ميشود. تريتيوم كه يكي از ايزوتوپهاي هيدروژن با نيم عمر 3/12 سال ميباشد براي افزايش بازدهي اوليه به سايت ساوانا ريور در كاروليناي جنوبي منتقل ميشود. براي 15 سال گذشته، همان تريتيوم به صورت كلاهكهاي فعال بازيافت شد.
از اواسط سالهاي 1950 تا 1988، راكتورهاي ساوانا ريور براي توليدتريتيوم مورد استفاده قرار گرفت. در اكتبر 2003 كارخانه نيروي هستهاي واتسبار، واقع در 50 مايلي جنوب كنوكس ويل تنسي، توليد تريتيوم براي سلاحهاي هستهاي را آغاز كرد. ]نگاه كنيد به: “Nuclear Weapons: The Deathof No-Dual-Use” صفحه 15.[ يك هسته مدرن، حفرهاي است با پوسته كروي پلوتونيوم كه از فولاد يا فلزات ديگر و يا آلياژهايي پوشانده شده و با اجزاي ديگر يك بمب هستهاي را تشكيل مي دهد. در سلاح هستهاي حرارتي، قدم اول (ابتدايي) شكستن هسته اتم بمب و قدم دوم (ثانوي) به جريان افتادن تركيب هستهاي است. پس از برداشتن هسته پلوتونيوم، آن را در استوانهها يا كانتينرها جايگير ميكنند و در انبارهاي موسوم به خانه اسكيمو (Igloos) در پنتكس ذخيره ميشود. تعدادي از هستهها به آزمايشگاههاي لسآلاموس و ليورمور براي تحقيق و تجزيه و تحليل، منتقل ميشوند. بيش از 12000 هسته در پنتكس ذخيره شده است.
در سال 1955 رئيس جمهور بيلكلينتون اعلام كرد كه 2/38 تن از پلوتونيوم قابل مصرف در سلاحها، مازاد بر احتياج نيروهاي مسلح هستند. با احتساب زبالهها و دورريزيهاي پلوتونيوم، اين مقدار به 34 تن تقليل پيدا كرد. روسيه حاضر به انهدام همان ميزان از پلوتونيوم خود شد. برنامه زمانبندي شده براي آخرين انهدام پلوتونيوم مازاد، تعيين نشده است. بيشترين سهم ايالات متحده به شكلي حدود 7000 هسته در پنتكس موجود است. ايالات متحده طرحي دارد براي تبديل هستههاي فلزي به اكسيد پلوتونيوم كه وقتي به اكسيد اورانيوم اضافه شوند، تشكيل سوختي از يك اكسيد مركب (MOX) ميدهند كه مي تواند به عنوان سوخت در راكتورهاي اتمي بهكار برده شود. 5000 هسته باقيمانده در انبار پنتكس، در حال حاضر به عنوان يك ذخيره استراتژيك محسوب مي شود.
دولت آمريكا ادعا ميكند كه اساساً نگهداري اين مقدار زياد هسته براي جايگزيني احتمالي آنها دركلاهكهاي زرادخانه، غيرمعتبر است. از نظر تئوري، همچنين ممكن است اين هستهها براي سلاحهاي اتمي جديد بهكار گرفته شوند، در صورتي كه تصميمي در جهت توليد انواع جديد آنها گرفته شود. در حال حاضر، هستههاي «مازاد» در كنار هستههاي «ذخاير استراتژيك» در دهها سوله (igloos) نگهداري ميشوند.
در منطقه (zone) 4 پنتكس، حدود 2 كيلومتري منطقه جداسازي قطعات، 60 سوله كه بهطور مرتب (در دورههاي متناوب چندماهه) كلاهكهاي جديدي را كه درانتظار حمل به اولين هدف نظامي قراردارند، در خود جاي ميدهد تا به نيروي هوايي، زميني و يا دريايي حمل شوند. به دليل آن كه هيچ توليد جديدي وجود ندارد، سولهها اكنون هستههايي كه يكبار از راكيفلت برگردانده شدهاند را انبار ميكنند. تعداد كمي از سولهها براي ذخيرهسازي كلاهكهايي كه در انتظار جداسازي فوري قطعات هستند، بهكار گرفته ميشوند.
دونوع سوله (igloos) وجود دارد: ريچموند 18 و ساختار فلزي قوسي 42. هر سوله ميتواند 240 هسته را در خود جاي دهد، اگر آنها را به صورت منفرد بستهبندي كنند. (سوله، توسط يك راهروي مركزي براي عمليات بالا بر چنگالي و كانتينرهايي با ارتفاع 4 تا 6 بسته، به دو رديف تقسيم ميشود). در صورتي كه هسته ها دوتايي بستهبندي شوند (در چهار رديف) هر سوله ميتواند 400 هسته را در خود جاي دهد.
بنابراين 60 سوله ميتواند 14400 هسته (تكبستهاي) يا 24000 هسته (بستههاي دوتايي) را نگهداري كند. ارزيابيها و تجزيه تحليلهاي زيستمحيطي جهت برآورد ايمني بستههاي دوتايي، تدارك ديده شدهاند. پنتكس در سال 1999 جهت بهبود شرايط ذخيرهسازي، شروع به بستهبندي دوباره هستهها به طريق AL-R82030 در كانتينرهاي مهر و موم شده كرد. با ميانگين بيش از 200 هسته در ماه، هشت هزار مين هسته در 10 اكتبر 2003 دوباره بستهبندي شد.
به احتمال قريب به يقين همه هستهها دوباره بستهبندي خواهند شد كه اين امر تا تابستان 2005 به پايان ميرسد. تداركات براي توليد هستههاي جديد در آزمايشگاه ملي لسآلاموس در راه است. هدف آن است كه توانايي توليد 80 هسته در سال بهوجود آيد. كلاهك W88 براي موشك بالستيك II، مستقر در زيردريايي، بهعنوان نخستين نمونه انتخاب شد. مدلها تهيه شدند. يك هسته فوقالعاده كه با همه وسايل موردنياز توليد شده، مطابقت دارد، بهزودي به شكل انبوه شبيهسازي كامپيوتري خواهد شد و آزمايشهاي غيرهستهاي انجام ميگيرد. براساس برنامه زمانبندي شده در سال 2007 به ذخاير جنگي زرادخانه ميپيوندد.
دولت بوش برنامههاي بلند پروازانه بيشتري دارد و قصد دارد كارخانه مدرن با قدرت توليد سالانه 250 تا 900 هسته را بسازد. جزوه هسته اي تهيه شده توسط رابرت. اس. نوريس و هانسن كريستن سون. ژانويه/ فوريه 2004- صفحات 4-72 (جلد 60)
جداسازي قطعات كلاهكهاي هستهاي | بولتن |
1959 | 1991 |
1856 | **1992 |
1556 | 1993 |
1369 | 1994 |
1393 | 1995 |
1064 | 1996 |
498 | 1997 |
1062 | 1998 |
207 | 1999 |
11751 | جمعكل |
منبع: سازمان انرژي. ارقام پس از 1999 طبقهبندي شده هستند.
* شامل كلاهكهايي كه عمداً قطعات آن جداسازي و از رده خارج شدهاند و نيز كلاهكهايي كه با هدف ارزيابي جداسازي قطعات شده و از رده خارج شدهاند. بجز كلاهكهايي كه جداسازي قطعات شده و دوباره مونتاژ شده و به زرادخانه باز گردانده شدهاند.
** شامل 553 كلاهك كه قطعات آن جداسازي شده در كارخانه y-12 در oak Ridge