آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش جام جم، این زن 15 سال در انتظار اجرای حکم قصاص قاتل همسرش بود، اما در آخرین لحظات، زندگی دوباره ای به او بخشید. او و فرزندانش 15 سال بود که در انتظار اجرای این حکم بودند اما تصمیم گرفتند به جای قصاص، بخشش کنند.
بیست و نهم خرداد سال 78 تلفن افسر نگهبان یکی از کلانتری های شهرستان ساوه به صدا درآمد و کشف جسد مردی در حاشیه جاده ای در اطراف شهر به پلیس گزارش شد.
دقایقی بعد بازپرس و کارآگاهان جنایی خود را به محل کشف جسد رساندند و تحقیقات را آغاز کردند.
بررسی های مقدماتی نشان می داد این مرد باید در مکان دیگری به قتل رسیده باشد و بعد جسدش به اینجا منتقل شده باشد.
مقتول هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت که این موضوع روند رسیدگی به پرونده را با مشکل روبه رو کرد.
کارآگاهان به بررسی پرونده افراد گمشده پرداختند تا شاید ردی از هویت مقتول پیدا شود.
شناسایی مقتولیک روز بعد از کشف جسد، زنی همراه خانواده اش به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت: شوهرم به نام صفرعلی، مسافربر است. او روز گذشته خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت و جستجوی من و اعضای خانواده ام برای یافتن وی بی نتیجه مانده است. بعد تصویری از شوهرش را در اختیار پلیس قرار داد.
پس از این شکایت ماموران دریافتند، جسد کشف شده متعلق به صفرعلی است.با شناسایی هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان اطمینان یافتند او قربانی سرقت خودرویش شده است.
در این مرحله مشخصات خودروی سرقتی در اختیار گشت های انتظامی قرار گرفت و از ماموران خواسته شد به محض مشاهده خودرو، آن را متوقف و سرنشین آن را دستگیر کنند.
اعتراف به قتلدر حالی که تحقیقات ادامه داشت، چند روز بعد از این حادثه، کارآگاهان خودروی مقتول را در یکی از محله ها شناسایی کردند و راننده دستگیر شد.
این متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و زمانی که متوجه شد پلیس به راز جنایت او پی برده به قتل مرد راننده اعتراف کرد و گفت: با آبمیوه مسموم رانندگان را بیهوش و خودروی آنها را سرقت می کردم. پس از چند روز خودروها را در محله های شهر رها و پول های سرقتی از رانندگان را خرج می کردم. اما در جریان دزدی آخرم راننده ـ صفرعلی ـ پس از آن که کمی از آبمیوه مسموم را خورد و حالش بد شد پی به نیتم برد. با هم درگیر شدیم که مجبور به قتلش شدم. اشتباه کردم و دچار عذاب وجدان شده ام.
حکم قصاصمتهم پس از بازسازی صحنه جرم، روانه زندان شد و پرونده وی با صدور کیفرخواست به شعبه 102 دادگاه جزایی دادگستری شهرستان ساوه ارسال شد که مدتی بعد او با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص، به مرگ محکوم شد و مدتی بعد پرونده وی از سوی قضات شعبه 27 دیوان عالی کشور تائید شد و پرونده برای اجرای حکم به واحد اجرای احکام دادگستری شهرستان ساوه ارسال شد و نام اکبر در فهرست اعدامی ها قرار گرفت.
اجرای حکمبا گذشت 15 سال از وقوع حادثه دو روز پیش مقدمات اجرای حکم قصاص عامل جنایت آماده شد و او در یک قدمی مجازات قرار گرفت.
اکبر از سلول انفرادی خارج شد و در مقابل روحانی زندان قرار گرفت و وصیت نامه اش را نوشت. با دیدن خانواده مقتول و چوبه دار، به پای آنها افتاد و التماس می کرد که او را به خاطر فرزندانش ببخشند و فریاد می زد خدایا کمکم کن. خانواده مقتول آخرین عکس پدر خانواده را به دست داشتند و گریه می کردند. خانواده اعدامی چهل و سه ساله نیز پشت دیوار بلند زندان ایستاده بودند و با خواندن دعا و قرآن، امیدوار بودند اولیای دم رضایت دهند.
ماموران دستبندی به دستان مرد اعدامی زدند و او را آرام آرام به سمت چوبه دار بردند. او آرام بود و بسختی قدم برمی داشت. آخرین قدم هایش را برداشت و روی چهارپایه فلزی ایستاد. وقتی سردی طناب را دور گردنش حس کرد همه چیز را تمام شده دید و خود را برای مرگ آماده کرد. دیگری امیدی برای نجات نداشت و برای بخشش تلاشی نمی کرد.
سکوت بر فضای سرد محوطه زندان حاکم شده بود. همه منتظر بودند اولیای دم حکم را اجرا کنند که همسر مقتول فریاد زد بخشیدمش، اعدامش نکنید. از حق خود و فرزندانم گذشتم. برای رضای خدا این محکوم را بخشیدم. نمی توانم شاهد این باشم که زن دیگری مثل من داغدیده شود و بچه های دیگری طعم از دست دادن پدر را بچشند و سال ها در حسرت دیدار پدر خود بمانند. امیدوارم این مرد به درگاه خدا توبه کند و زندگی سالمی را پس از آزادی شروع کند.
ماموران زندان بلافاصله طناب را از گردن قاتل باز کردند و محکوم را که بشدت شوکه شده بود و قدرت حرکت نداشت از بالای چوبه دار پایین آوردند. آن سوی دیوار بلند زندان، خانواده مرد اعدامی پس از دقایقی که از زمان اجرای حکم گذشته بود دیگر امید خود را از دست داده و منتظر بودند تا جسد اکبر را تحویل بگیرند که یکی از ماموران به آنها خبر داد، اعدامی بخشیده شده است.
یکی از مسئولان قضایی حاضر در محل اجرای حکم به خبرنگار جام جم گفت: خانواده مقتول در اوج غمی که با آن 15 سال را سپری کرده بودند تصمیم بزرگی گرفتند و مرد اعدامی را بخشیدند.
اولیای دم بدون دریافت هیچ وجهی رضایت دادند و فقط قرار شد زندانی نجات یافته 150 میلیون تومان به بیمارستان کودکان سرطانی وابسته به موسسه خیریه محک کمک مالی کند سپس مدارک آن پیوست پرونده قضایی وی شود.