آفتابنیوز : آفتاب: پدری که به قتل مردی مسن متهم شده است، انگیزهاش را از این جنایت گرفتن انتقام فرزند نوجوانش عنوان کرد.
به گزارش شرق، متهم که مردی ٤٠ ساله است سال٩٠ به اتهام قتل پیرمردی که در همسایگیاش زندگی میکرد، بازداشت شده و ابتدا همهچیز را انکار کرده بود اما بعد از مدتی بهقتل اعتراف کرد و جزییات آن را توضیح داد.
نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه١١٣ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، گفت: متهم مدعی است با مقتول خصومت شخصی داشت و چون مقتول فرزندش را مورد آزار جنسی قرار داده، دست به قتل او زده و با شلیکگلوله به سینه این مرد او را از پا درآورده است.
متهم برای این ادعا دلایلی ارایه نداده است بنابراین با توجه به اقرار مقرون به واقع و دفاعیات بلاوجه او و همچنین شکایت اولیایدم، درخواست صدور حکم قانونی دارم. در ادامه اولیایدم که فرزندان مقتول بودند، در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد.
او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «وقتی متوجه شدم پسرم توسط مرد همسایه مورد تجاوز قرار گرفته است تصمیم گرفتم او را بکشم. ابتدا خودم نمیدانستم به پسرم تجاوز شده است چند روزی طول کشید تا این موضوع را فهمیدم حال پسرم اصلا خوب نبود تا اینکه مدتی بعد فهمیدم پسرم توسط یکی از نزدیکان مقتول به بیمارستان برده شده و پزشک، تجاوز به او را تایید کرده است. این اتفاق زندگی پسرم را تحتتاثیر قرار داده و او به شدت افسرده شده بود.
پسرم آن زمان ١٤سال بیشتر نداشت. پیرمرد تنها زندگی میکرد و ما هم همیشه به او احترام میگذاشتیم آنطور که پسرم میگفت او را به خانه صدا زد تا کاری برایش انجام دهد و بعد از اینکه پسرم وارد خانه شد، او را مورد آزار قرار داد و رهایش کرد و سپس پسرم توسط یکی از نزدیکان پیرمرد به بیمارستان برده شد.»
متهم ادامه داد: «دو ماه از این ماجرا گذشته بود و من شب و روز نداشتم، نمیتوانستم وضعیت پسرم را تحمل کنم. تصمیم خودم را گرفتم. سلاح تهیه کردم، در واقع تفنگ را به صورت اتفاقی پیدا کردم و آن را از یکخودرو دزدیدم بعد به خانه پیرمرد رفتم با کلید یدک در خانه را باز کردم و وارد شدم و در حالی که او نشسته بود، شلیک کردم و وی را به قتل رساندم بعد هم از خانه بیرون رفتم.»
متهم درباره اینکه چرا این موضوع را همان اول نگفت و مدتی طول کشید تا انگیزه قتل را بیان کند، گفت: «اول که این مساله اتفاق افتاد و از من پرسیدند، ترسیدم موضوع فاش و همهچیز خراب شود در حالی که اشتباه میکردم همان ابتدا باید موضوع را پیگیری میکردم و به همه میگفتم این پیرمرد را چرا بهقتل رساندم. در آن زمان شاهدان زیادی داشتم حتی فردی که پسرم را به بیمارستان رسانده هم زنده بود و میتوانست در مورد اتفاق صحبت کند اما در حال حاضر دسترسی به هیچ کدام از آنها وجود ندارد. هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.