آفتابنیوز : آفتاب: خرداد نوشت:"رالف پیترز" تحلیلگر استراتژیک شبکه خبری امریکایی "فاکس نیوز" در مطلب تازهای تحت عنوان "خیرش امرپاتوری پارس" که در نشریه "نیویورک پست" منتشر شده با اشاره به مسائل تاریخی استدلال میکند که اکنون سه گرایش به احیای امپراتوریهای پیشن در منطقه وجود دارند: امپراتوری پارس که ایران پرچمدار آن است، خلافت عربی که داعش داعیه آن را دارد و در امپراتوری تزارهای روسیه که "پوتین" در اظهاراتش آن را ستایش میکند. تحیلگر این مطلب اشاره میکند که امپراتوری پارس در مقایسه با دو امپراتوری دیگر امتیازات و برتریهایی داشته است. نویسنده مطلب در حالی این موضوع را مورد واکاوی تاریخی قرار میدهد که "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه پیشین امریکا نیز سال گذشته در اظهارات مدعی شد که ایران در حال تبدیل شدن به امپراتوری دیگری در منطقه است.
نویسنده مطلب با اشاره به لزوم به کارگیری دید تاریخی و استراتژیک در تحلیل رویدادهای کنونی در منطقه مینویسد: "شاید توجه به عناوین اخبار روزانه ما را از اتخاذ رویکرد استراتژیک نسبت به مسائل زمان مان غافل کند: از افول امپراتوریهای اروپایی تا از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی. اکنون نیز شاید بینظمی و بحران در جهان هستیم. باد بگویم که ما از نظر تاریخی کمسواد و ناآگاهیم. اکنون ترکهای ترکیه درصدد احیای امپراتوری نئوعثمانی برآمدهاند اما در این مسیر شکست خوردهاند. اکنون دستکم سه تلاش دیگر برای تاسیس دوباره امپراتوری در وجود دارد."
نویسنده در ادامه ضمن طرح این ادعا که ایران درصدد احیای امپراتوری دوران باستان خود میباشد مینویسد: "هم من و هم "چارلز کراتامر" که اخیرا مطلبی را درباره میراث پارسی ایرانیان در روزنامه "واشنگتن پست" نوشته اظهار داشتهایم که ایران در مسیر حرکت به سمت افزایش توان نظامی خود مشابه دوران شهریاری خشایارشا در 2500 سال پیش است. بدون توجه به چنین میراثی رییسجمهوری ما (امریکا) با دیدی نادرست در مسر مذاکرات هستهای با ایران قرار گرفته است. اگر با دید تاریخی به موضوع بنگریم مشاهده میکنیم که ایرانیان همواره از روحیه گسترش قلمرو و نفوذ خود در جهان برخور دار بودهاند. بههمینخاطر ایران تاکنون در جریان مذاکرات هستهای هیچگونه امتیازی نداده و در عوض توانسته 12 میلیارد دلار از اموال مسدودشده خود را از غرب بازپس گیرد."
نویسنده در ادامه باری اثبات ادعای خود به افزایش قدرت و توان تاثیرگذاری ایران در منطقه اشاره کرده و در این باره مینویسد: "اکنون هژمونی ایران در غرب افغانستان مسلط است. زمامداران شیعه از عراق گرفته تا دیگر نقاط خاورمیانه در حال قدرتگرفتن هستند. سوریه متحد نزدیک ایران است. در صورتی که "اسد" در قدرت باقی بماند امپراتوری پارس زمینههای بیشتری برای احیای خود خواهد یافت. ایران همچنین از طریق گروه حزب الله لبنان کنترل مسائل آن کشور را در دست دارد. علاوه بر اینها حمایت ایران از حوثیهای یمنی نیز بهمنظور سرنگونی دولت آن کشور که مورد حمایت امریکاست از جمله نکات قابل توجه بهشمار میآیند."
نویسنده مقاله با اشاره به قدرت "فرهنگی" امپراتوری پارس به امتیازات ایرانیان نسبت به دیگر قومیتها و فرهنگهای زمانه خود اشاره کرده و مینویسد: "شیوه زندگی ایرانی چنان جالب توجه بوده که حتی اسکندر مقدونی نیز آن را مورد ستایش قرار داده است. در دوران اوج امپراتوری پارس، امپراتوریهای دیگری از جمله آشوریها و بابلیها هم وجود داشتند اما در طول تاریخ آنها از بین رفتند و در این میان فرهنگ و زبان پارسی باقی ماند همین موضوع عاملی برای غرور و افتخار همیشگی پارسیها بوده است. برخلاف اعراب که دچار چنددستگی هستند ایرانیان دارای هویت قومی واحد بوده و مذهب شیعه اکثریت آنان نیز سبب افزایش اتحادشان در مقابل دشمنان شده است. بیشک ظهور دوباره امپراتوری پارس این بار با مجهزبودن به توانایی هستهای دنیا را به لرزه درخواهد آورد."
نویسنده در ادامه به "خلافت عربی" و ادعای داعش برای احیای آن و نقاط ضعفش پرداخته و مینویسد: "برخلاف پارسیها که تمدن خود را داشتند اعراب از فرهنگهای دیگر تاثیر پذیرفتند. آنان از آموزههای یهودیت و مسیحیت الهام گرفتند پزشکانشان یهودی بودند و فلاسفه و هنرمندان و معماران شان در دوران خلافت عربی از پارسی ها بودند. آنان برای سامان دادن به امور اداری زبان یونانی آموختند. در نتیجه خلافت عربی کلیت سرهمبندیشده از اجزایی از دیگر نقاط بود. ما نمیتوانیم از هویت عربی واحد صحبت کنیم چرا که در درون اعراب چندگونگی بسیاری وجود دارد از قبایل لیبیایی گرفته تا شهرنشینان مصری از سودانیها گرفته تا سوریها از فرهنگ مدیترانهای لبنانی تا تفاوت آن با فرهنگ یمنی. "
نویسنده در پایان اشاره میکند که "ولادیمیر پوتین" رییسجمهوری روسیه سردمدار احیای سومین امپراتوری در جهان یعنی امپراتوری تزاری است. او در اینباره مینویسد: "پوتین" یک سزار است که خود را دنبالهروی پطرکبیر و ایوان مخوف میداند. او نیز با پیروی از راه ایوان مخوف سعی دارد تا مناطق مختلف جهان را به خاک روسیه ضمیمه کند. فراموش نکنیم که در دوران ایوان مخوف بود که سنت پلیس مخفی روسیه پاگرفت و تا به امروز ادامه یافته است. پوتین خود را دارای ماموریتی برای احیای امپراتوری روسیه و نه امپراتوری شوروی میداند. او دههها به این موضوع فکر کرده و آن را در کارزار انتخاباتی خود و شعارهایش نیز مطرح کرد."