از آنجا که آلات لهو و لعب استفاده های مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد، آیا خرید و فروش آن بی اشکال است ؟
بسمه تعالی
خرید و فروش آلات مشترکه به قصد منافع محلله آن اشکال ندارد
اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و چون امرزه تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده میشود، بازی با آن چه صورتی دارد؟
بسمه تعالی
بر فرض مذکور اگر برد و باختی دربین نباشد اشکال ندارد.
نامه اول مرحوم آیت الله قدیری به حضرت امام (ره) درباره این دو استفتاء
با عرض سلام و ادب و احترام، اخیرا دو استفتاء منتشر شده که
در یکی از خرید و فروش آلات لهو سوال شده و در جواب آمده که خرید و فروش
آلات مشترکه به قصد محلله اشکال ندارد. در دیگری در سوال مفروض است که
امروز شطرنج به کلی آلت قمار بودن خود را از دست داده و تنها به صورت ورزش
فکری درآمده است و در جواب آمده است که در فرض عمل مزبور اگر برد و باختی
در بین نباشد، اشکال ندارد. و آقای مورد اعتمادی نقل کردند که در بعضی
روزنامه ها «برفرض مزبور» را ننوشته است..
در اینجا سوالاتی مطرح است:
خرید و فروش آلات مشترکه مانع ندارد مگر اینکه قصد منفعت حرام در بین باشد. پس چرا در جواب سوال اوّل قصد حلال قید شده است؟
در سوال دوم سائل محترم از کجا ادعا میکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده و تنها ورزش فکری شده است؟
دو روایت معتبره است از سکونی از حضرت صادق-علیه السلام
اول: قال: قال رسو الله(ص) انهاکم عن الزفن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات.
دوم: قال: نهی رسول الله(ص) عن اللعب بالشطرنج و النرد...
زفن
به معنی رقص است(مجمع البحرین). مزمار، نامی است که مطلق نی را شامل
میشود و نهی حضرت، حجت برتحریم است مگر حجتی بر خلاف باشد و هر دو دلیل
اطلاق دارد. بنابراین استفاده میکنیم که نی زدن حرام است، چه نی آلت مختصه
باشد یا مشترکه، وبازی شطرنج حرام است، چه آلت قمار را از دست بدهد یا
نه. و دعوای انصراف منشأ صحیحی نیست.
و البته در حدّ خودم در
ادلّه فحص و به مکاسب حضرتعالی هم مراجعه نمودم، حجتی برخلاف اطلاق مزبور
نیافتم. ادلّه میسر و لهو تطبیق بر آلات منافاتی با اطلاق ندارد و علت
منصوصه ای هم در ادلّه نیست.
و در هر صورت اگر ساحت قدس حضرتعالی
از این گونه مسائل به دور باشد به نظر من بهتر است و ضرورتی در نشر آنها
دیده نمیشود. دیگر هر طور صلاح میدانید.
از جسارت عذر میخواهم و از خداوند متعال دوام سایه بلند آن حضرت را مسألت دارم.
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، این جانب
لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم.
بنابر
نوشته جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته
است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است، راهی نیست و "رهان" در
"سبق" و "رمایه" مختص است و به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن، که در
جنگهای سابق به کار گرفته می شده است و امروز هم تنها در همان موارد است.
و «انفال» که بر شیعیان «تحلیل» شده است امروز هم شیعیان
میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه
را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها
انسان را به خطر بیاندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد،
منازل و مساجدی که در خیابان کشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران
نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن.
و بالجمله آن
گونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید
از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی
نمایند.
و اما راجع به دوسوال، یکی بازی با شطرنج و در صورتی که
از آلت قمار بودن به کلی خارج باشد، باید عرض کنم که شما مراجعه کنید به
کتاب جامع المدارک مرحوم آیت الله آقای حاج سید احمد خوانساری که بازی با
شطرنج را بدون رهن جایز میداند و در تمام ادله خدشه می کند درصورتی که
مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است.
اما
اینکه نوشته اید از کجا سائل به دست آورده است که شطرنج به کلی آلت قمار
نیست، این از شما عجیب است، چون سوالها و جوابها فرض است و بنابراین آنچه
را من جواب داده ام، در فرض مذکور است که اشکالی متوجه نیست و در صورت عدم
احراز باید بازی نکنند.
و عجیب تر آن که نوشته اید چرا به جای
قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گویی عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد
هم میشود، در این صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حرام.
و
اما در قضیه خرید و فروش آلات مشترکه برای مقصد حلال، اشتباه بزرگی کرده
اید که گمان کرده اید خرید و فروش برای منفعت حلال، یعنی استفاده حرام
کردن و این بر خلاف آنچه نوشته شده است میباشد.
البته در این زمینه
ها مسائل زیادی است که حال و وقت من اجازه تعقیب آنها را ندارد. از
جنابعالی که فردی تحصیل کرده و زحمت کشیده می باشید توقع نبود که این گونه
برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید.
شما خود میدانید که من
به شما علاقه داشته و شما را مفید میدانم ولی شما را نصیحت پدرانه میکنم که
سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای
بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و
موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذار
هرچه بیشتر بخورد.
از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم.