آفتابنیوز : آفتاب: چندی پیش حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار در جمع سپاهیان استان خراسان رضوی اظهاراتی علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین فرزندش مهدی هاشمی بیان کرد. فاطمه هاشمی نسبت به اظهارات وی واکنش نشان داده و گفته است: ايشان ناخواسته همفكران خود را هدف قرار داده و به دروازه خودي زده است. اذعان و اقرار ايشان مبني بر عدم وجود سندي دال بر مجرميت آقاي مهدي هاشمي...، خواسته يا ناخواسته برائت او را در افكار عمومي تقويت ميكند.
به گزارش آفتاب به نقل از خرداد، در ادامه یادداشت فاطمه هاشمی آمده است: از آنجا كه جناب حجتالاسلام مهدي طائب به عنوان رئيس قرارگاه عمار، در جمع سپاهيان استان خراسان رضوي اظهاراتي داشتهاند كه پرسشها و ابهاماتي چند را در اذهان و افكار عمومي ايجاد كرده، بخشي از آن در واكنش خوانندگان پايگاههاي خبري به اخبار منتشر شده منعكس است و اينجانب نيز به عنوان استاد علوم سياسي دانشگاه، مواردي را در ميان دانشجويان شاهد بودهام، ضروري يافتم كه بعضي از اين پرسشها را مطرح كنم، باشد كه رهبران ديني و اجتماعي، فرهيختگان جامعه ما و مسئولان دعوتكننده از مشاراليه براي ايراد سخنراني، پاسخي براي آنها بيابند و موجبات تنوير افكار عمومي را فراهم سازند.
يكم – براساس منابع خبري، ايشان فرمودهاند كه مانع ظهور امام عصر(عج) ميدان مين و آتش دور و نزديك است و آتش نزديك با مرگ ملك عبدالله مرتفع شد، اما آتش دور كه حمله هستهاي آمريكا به رهبري اوباما براي نابودي مكه در چند دقيقه است، همچنان باقي است. اميد ميرود كه اسلامشناسان آگاه و بصير، بهويژه آنان كه درباره مهدويت پژوهشهايي داشتهاند، درباه بطلان اين سخنان كه مايه ابهامآفريني در اذهان و وهن دين و مذهب است، حقايق را بازگو كنند.
دوم – با توجه به اظهارات ايشان، ظاهرا توهين به روساي درگذشته و كنوني كشورهاي همسايه، برخلاف مباني اخلاقي، اصل وحدت و همگرايي اسلامي و سياست خارجي ايران، به رويدادي رايج تبديل شده كه متاسفانه گاهي از زبان روحانيون و مسئولان بلند پايه كشور هم شنيده ميشود و نتيجهاي جز لطمه زدن به منافع ملي و انسجام در سياست خارجي كشور و دادن بهانه به دست دشمنان ندارد، و معلوم نيست، چه كسي بايد اين رويه زشت را متوقف كند.
سوم – آقاي طائب كوشيده است، آيتالله هاشمي رفسنجاني را شخصيتي معرفي كند كه ميكوشد تا مجلس خبرگان را محدود كرده و آن را در برابر رهبري قرار دهد و عليه بيانات رهبري جوسازي كند. همچنين وي با استناد به بياني كه از جناب حجتالاسلام و المسلمين راشد يزدي درباره ماجراي نخستوزيري آقاي ميرحسين موسوي نقل كرده، مدعي است كه «مشكل اساسي هاشمي اين است كه مسائل را دير متوجه ميشود. يعني صحبتي كه الان نياز است، 10 سال بعد متوجه ميشود.»
در اين زمينه بيان چند نكته ضروري است:
اولا – باتوجه به تفاوتي كه در نقل وقايع تاريخي، بهويژه در مورد ماجراي نخستوزيري آقاي ميرحسين موسوي بهوجود آمده، شايسته است كه جناب آقاي راشد يزدي صحت يا سقم اظهارات منقول از سوي آقاي طائب را مشخص كنند. بزرگان كشور نيز، براي جلوگيري از تحريف تاريخ براي آيندگان، بايد در اينباره اظهارنظر كنند تا اشتباهات احتمالي تصحيح شود.
ثانيا – ادعاهاي آقاي طائب درباره تقابل دو يار هميشه همراه انقلاب كه سابقه همكاري و همدلي چندين ده ساله دارند، نه واقعي است و نه بيان آن - با اين فرض محال كه اندك بهرهاي از واقعيت دارد – به مصلحت انقلاب و نظام و جامعه اسلامي ماست و تنها آب به آسياب دشمن ميريزد. البته چون اين ادعاها جنبه افترا نسبت به اشخاص دارد، جرمي قابل تعقيب است و چون متضمن خدشه به شان مقام رهبري و منافع و مصالح و امنيت ملي است، از جنبه عمومي و ضرورت رعايت مصالح عالي كشور نيز درخور رسيدگي و حداقل تذكر جدي براي عدم تكرار است.
ثالثا – درجايي كه همگان به هوشمندي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني اذعان دارند و همين هوشمندي بينظير، علاوه بر تعهد و دلسوزي و ايثار ايشان، باعث شده است كه همواره در مهمترين مصادر امور انقلاب و نظام ايفاي نقش كنند و حتي چهرهاي برجسته در سطح بينالملل باشند، سخن از كندذهني و ديرفهمي تنها ميتواند انعكاسدهنده ذهنيت و روحيات گوينده آن باشد.
چهارم – آقاي طائب فرمودهاند «پرونده مهدي هاشمي سنگينتر از اين حرفهاست» و او را دزدي حرفهاي معرفي ميكنند كه «ردي از خود باقي نگذاشته و مسئولين قضايي او را مجرم ميدانند اما مدرك ندارند» و با بيان اين كه «با بازجويي وي آمريكا يا ملكه انگلستان نيز مفتضح ميشوند» او را فردي «واقعا خبيث» ميخواند.
دراين زمينه نكات زير قابل بيان است:
اولا – ايشان چگونه برخلاف شرع، قانون و اخلاق، دشنامها و اتهاماتي نظير «داشتن پرونده سنگين»، «دزد حرفهاي بودن» و «واقعا خبيث» را به فردي وارد ميكنند، در حالي كه برابر نص صريح قرآن كريم، دشنام به بتهاي مشركين هم منع شده و علاوه بر آن، ايراد اتهام بيدليل، شرعا نه تنها ممنوع كه مستوجب مجازات شمرده شده است؟ ثانيا – چه كسي به ايشان جواز داده است كه...اعلام كند آنها او را مجرم ميدانند اما مدرك ندارند؟... ثالثا – پس از ماهها بازجويي و رسيدگي به پرونده كه تنها نتيجه آن، اين بوده است كه هيچ مدركي دال بر جرم وجود ندارد، چگونه ايشان دريافته است كه در صورت بازجويي! آمريكا و ملكه انگلستان نيز مفتضح خواهند شد؟!! نويسنده اين سطور بر آن است كه گوينده اين سخنان، احساساتي شده...و مفهوم و بازتابهاي سخنانش را بهدرستي ارزيابي نكرده است، در حالي كه عمل بر اساس بصيرت اقتضايي ديگر دارد. در عين حال، در صورتي كه بيان اين مطلب آگاهانه بوده، ميتوان آنها را مجرمانه تلقي و مستوجب تعقيب دانست. رابعا – ايشان ناخواسته همفكران خود را هدف قرار داده و به دروازه خودي زده است. اذعان و اقرار ايشان مبني بر عدم وجود سندي دال بر مجرميت آقاي مهدي هاشمي...، خواسته يا ناخواسته برائت او را در افكار عمومي تقويت ميكند...
در پايان، به نظر ميرسد كه اصحاب قلم و منبر و رسانه بايد در بيان ديدگاههاي خود دقت بيشتري داشته باشند تا از احكام شرع و قانون و اخلاق عدول نكنند و مخاطبان آنان نيز چنين نپندارند كه عقل و شعور آنان به بازي گرفته شده است. بصيرت آيا جز اين است؟!