آفتاب: اصلاح طلبان همواره سعی در به میدان کشیدن اکثر مردم دارند و از انتخابات حداکثری حمایت کردهاند. اگر ایران وجود نداشته باشد اسلام در مدل شیعی را نميتوانيم حفظ، تقویت و گسترش دهیم. برخی اعضای اصلاح طلب شورای شهر به دنبال حزب اتحاد ملت هستند. اصولگرا از ایجاد جریان رقابت آزاد نگران است و با ابهام و اتهام سعی میکند هر گونه رقیب را حذف کند. اصولگرایان فاقد پایگاه مردمی هستند. در انتخابات ۹۲ کسانی که به دنبال مهندسی انتخابات بودند با مهندسی مواجه شدند. درشرایط برابر، مردم جریان اصلاحات را به هر جریان دیگري ترجیح میدهند. تنها با وجود مجلس اعتدالی، دولت اعتدالی میتواند راه خود را پیش ببرد.
كيانوش راد از فعالان سياسي و حزبي در سه دهه اخير در گفتوگو با قانون به بررسي و نقد سياست ورزي از طريق احزاب و نيز رويدادهاي جاري كشور پرداخته است.
چرا در ایران احزاب پا نميگيرد؟
حزب یک پدیده مدرن انسانی است که در شرایط و بستر خاصی شکل گرفته و اگر از شرایط خود جدا شود و در زمینه دیگری قرارگیرد، کار کردهای خود را كامل نشان نمیدهد. متاسفانه در جامعه ما ساختارهای اجتماعی و اقتصادی به معنای کامل با وجود حزب شکل نگرفته است و همچنین به لحاظ فرهنگی میل به حركات فردی وجود دارد. از سوی دیگر نوعی نگاه منفی به فعالیتهای حزبی و سیاسی وجود دارد و در سادهترين برخورد، حکومت مخالفان خود را به وابستگی به بیرون متهم میکند. در این فضای مبهم، فعالیت و کار حزبی با مشکلات عدیدهای مواجه است. دو عامل از سوی حکومت و فعالان سیاسی اصلیترین عواملی است که برای فقدان کار حزبی در ایران میتوان نام برد.اول اينكه حکومت باید به شرح صدر رسیده باشد تا انتقادات، مخالفتها و اعتراضات را در درون خود جذب کند و در بازخورد مثبت آنها را در تصميمات خود به جامعه برگرداند. مسئله دوم اينكه فعالان سیاسی باید به واقع بینی رسیده باشند که همه چیز را به یک باره نميتوان به دست آورد و باید آرمانهای خود را در قالب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران پیش ببرند.
آيا كارهاي حزبي معايبي ندارد؟
هر کار جمعی احتمال خطا دارد ولی همواره کار فردی از میزان آسیب پذیری بیشتری برخوردار است و تاثیرگذاری کمتری نیز دارد ومعدل کار حزبی قابل قبولتر است.
براي جدي تر شدن فعاليت هاي حزبي در ايران چه راهكاري ارائه ميدهيد؟
باید کار حزبی در کشور تقویت شود و اگرزمانی در بازنگری قانون اساسی وجود احزاب را در شیوه پارلمانی خود به شیوه محسوستر لحاظ کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم فعالیتهای حزبی جدیتر صورت بگیرد. چون در شرایط فعلی فعالیت پارلمان ما حزبی نیست و در ساختار نظام ما احزاب به طور جدی حضور ندارند.
چرا در زمان اصلاحات كه قدرت در دستان شما بود براي اين اهداف اقدامي نكرديد؟
در دوره اصلاحات خانه احزاب به شکل منظم شکل گرفت و تعداد مجوزهایی که به احزاب سیاسی جدید داده شد، تسهیلات کمک به احزاب و مبالغی را که به صورت عادلانه به احزاب سیاسی واگذارشد، همه در راستاي كمك به حزب گرايي بود. شکل گیری و تاسیس خانه احزاب بعد از دوره اصلاحات به تعطیلی کشیده شد ولی به لحاظ فرهنگی باید کار گستردهای میکردیم.
اين جديت براي حزب گرايي در ميان اصولگرايان نيز وجود دارد؟
امروز ما شاهد آن هستيم كه ضرورت شکلگیری احزاب را اصولگرايان نيز درک کردهاند. اصولگرایان نگاه به حزب را تجمیع افراد برای یک هدف از پیش تعیین شده ميدانند ولی در اصلاحات با اینکه آرمانها كلي مورد توجه است ،حزب یک مکانیزم خود انگیخته نيز دارد و در مسائل مختلف کشور تصمیمگيری میکند. خط قرمزها برای اصلاحطلبان افراد و شخصیتها نیستند و تنها چارچوب قانون اساسی است که ما در آن مسیر حرکت میکنیم.
صحبت از خانه احزاب شد، دلايل مقاومت در برابر بازگشايي مجدد آن چيست؟
مکانهایی که ویژگی صنفی آنها بیشتر است باید در دست اصناف قرار بگیرد و اینکه در رای گیری چه افرادی وارد خانه احزاب شوند، مهم نيست. حتی اگر اصولگرایان وارد خانه احزاب شوند اصلاح طلبان هيچ اعتراض و نگراني ندارند. تنها نگراني ما از اين است كه كانديداهاي مارا حذف كنند.
به نظر شما اين حساسيت حاكميت به دليل اقدامات صورت گرفته توسط برخي افراد در سالهاي گذشته نيست؟
اگر یک نظام سیاسی تعریف درستی از منافع ملی نداشته باشد، آن نظام سیاسی مقابل منتقدان و مخالفان قرار میگیرد. برای مثال اتفاقاتی در جامعه ایران رخ میدهد و اعتراضاتی را ما شاهد هستیم اگر این اعتراضات مساوی با براندازی شناخته شود نظام به سمت برخورد با آنها میرود ولی اگر به عنوان اعتراض انگاشته شود و به جای برخورد به گفتوگو رو آورده شود، مشکل حل خواهد شد. ماباید بپذیریم در فهم خواستههای معترضان برداشت نادرستی صورت گرفته و این موضوعات اعتراضی باعث رشد سیستم سیاسی شده است نه اينكه مشكل ايجاد كند.
در اين اعتراضها به قانون تعرضي نميشود؟
در این روزها از براندازی قانونی نام برده میشود که این هم درست نیست. قانون نباید هیچ وقت زیر پا گذاشته شود ولی خود قانون اجازه اعتراض و مخالفت را نیز داده است. اکثر جریان فعال سیاسی هیچ وقت به دنبال براندازی نظام نبوده و همواره تلاش اصلاح طلبان در جهت اصلاح سیستم سیاسی كشور بوده است.
اين سخن راچگونه ميتوان به منتقدان اصلاحات ثابت كرد؟
نوع رفتار اصلاح طلبان هنگام ورود به انتخابات یعنی اینکه نظام را قبول و تنها مردم ميتوانند در رابطه با اتهاماتي كه به اصلاح طلبان زده ميشود، قضاوت كنند. اشکالی ندارد یک گروه، جناح دیگری را برانداز بنامد. بايد توجه داشت که بالاترین فساد عدم رعایت قانون است و حتی کسانی که ادعای پیاده کردن عدالت را دارند و عدالت را بدون رعایت قانون پیاده ميکنند، چیزی غیر از فساد در بر ندارد. محدودیتهای قانوني را باید با قانون مرتفع کرد، ولی اینکه مسئولان با بهانه اینکه من برای مردم کار میکنم و اگر قانون جلوي پای من را گرفته باشد باید آن را دور بزنم درست نيست و سیاست رابین هودی ما را به جایی نمیرساند. عدالت قانونمدارانه ما را به پیش میبرد و ما باید به اجرای قانون اساسی تاکید کنیم. ..
اصولگرايان مدعي هستند اگر جبهه اصلاحات حرف هاي حكومت پسند بزند، بدنه اجتماعي خود را از دست خواهد داد، شما اين ادعا را قبول داريد؟
انتخابات برای تامین منافع مردم صورت میگيرد و طبق قانون اسیاسی حاکمیت متعلق به مردم است و همه مردم فارغ از رنگ، آيین و مذهب در تعیین سرنوشت خود دخیل هستند. شما شاهد هستيد حتی رهبری در انتخابات سال 92گفتند کسانی که نظام را قبول ندارند در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند. وقتی رهبری و قانون به این صراحت تاکید بر حضور مخالفان در انتخابات میکنند كسي نميتواند نسبت به رای مردم بیتفاوت باشد. ما اگر ادعای مخالفت با اسلام هراسی را در جهان داریم ابتدا باید اسلام هراسی را در داخل جامعه برچینیم. چرا در هنگام راهپیمایی ۲۲ بهمن خانمهای کم حجاب را نشان میدهند ولی در مواقع دیگر در خیابان پلیس به دنبال آنها میرود و برخورد میکند!؟ اصلاح طلبان همواره سعی در به میدان کشیدن اکثر مردم دارند و از انتخابات حداکثری حمایت کردهاند.
به نظر شما نبايد حريم ارزشهاي ديني حفظ شود؟
توجه داشته باشيم این سخن قابل دفاعی است که اگر ایران وجود نداشته باشد اسلام در مدل شیعی را نمي توانيم حفظ، تقویت و گسترش دهیم. دفاع از مسلمین جهان در چارچوب تعریف شده همواره و همیشه ممکن است و نمیشود نسبت به مسائل جهان اسلام بیتفاوت بود ولي ناديده گرفتن منافع ملی راهی است که مارا به خطا میکشد.
حزب اتحاد ملت با حزب مشاركت ارتباطي دارد؟
این حزب مانند سایر احزاب اعضايي را دارد که با گرایشهای مختلف هستند، برخی اعضای شورای شهر که اصلاح طلب بودهاند به دنبال ایجاد این حزب هستند مانند هر حزب دیگری باید در انتظار نشست تا اساسنامه آنها تعیین شود و بعد از آن با موضعگیریهایی که دارند ما بتوانيم در باره آنها قضاوت كنيم ولی افراد موسس این حزب در دایره اصلاح طلبان قرار دارند.
چرا درباره تشكيل اين حزب مخفيكاري ميشود؟
جریان اصولگرا از ایجاد جریان رقابت آزاد نگران است و با ابهام و اتهام سعی میکند هر گونه رقیب را حذف کند. اصولگرایان صاحب آرا هستند ولی نه حداکثری چرا كه اصولگرایان فاقد پایگاه مردمی هستند. آنها براي پيروزي دو راه حل را در پيش گرفته اند؛ یا باید از رانتهای انتخاباتی مانند کنار گذاشتن رقبا بهره بگیرند و در میدان بدون رقیب بتازند یا باید به بازسازی فکری و فلسفی خود برای اداره کشور بپردازند. اصولگرایان باید مفهوم آرای مردم رابفهمند و فلسفه سیاسی خود را تصحيح کنند. اگر اصولگرایان حق حاکمیت واقعی مردم را تبیین کنند، میتوان در یک رقابت آزاد پیروز شد و جناح پيروز نقش خود را در اداره كشور ايفا كند.
جناح هاي رقيب را به دو طيف تقسيم كرديد، آيا جايگاهي براي جريان اعتدال هم در انتخابات سال آينده داريد؟
بعید ميدانم تيم آقاي روحاني قصد ورود به انتخابات را در جايگاه دولت داشته باشد ولی نمیتوان منکر شد احزابی که حامی دولت بودند، مانند اعتدال و توسعه در انتخابات پر تلاش باشندو اگر اصلاح طلبان بخواهند مجلسی متعادل و غیر تندروشکل بگیرد باید از همگرایی بیشتری استفاده كنند وجلوی تکثر را بگیرند. نبايد فراموش شود اشتباه حریفان باعث پیروزی جناح دیگر میشود و ديديم در انتخابات ۹۲ کسانی که به دنبال مهندسی انتخابات بودند با مهندسی مواجه شدند. اصلاح طلبان حتما باید سعی در ایجاد اجماع حداکثری با خواستههای حداقلی در انتخابات آینده داشته باشند و اين خواسته تنها با همگرايي به دست مي آيد.
اين همگرايي را در نيرو هاي اصلاحطلب و به ويژه در نشست اخير مي توان حس كرد؟
بعد از سالها اولین حضور اصلاح طلبان خود را نشان داد. در نخستين گام ممکن بود كاستيهايي باشد ولی در ادامه باید هماهنگیهایی صورت گيرد تا مشكلات مرتفع شود.
عدم حضور برخي چهرهها دليل خاصي داشت؟
خير. تنها دليل اينكه برخي چهره ها و افراد جريان اصلاح طلب در نخستين همايش اصلاحات بعد از 6 سال شركت نكردند، اين بود كه هماهنگيهايي بايد صورت مي گرفت و انجام نشد.
گاهي چهره هاي اصلاح طلب در مورد دولت اظهار نظر هايي ميكنند كه مخالفان اعتدال آن را عليه روحاني به كار ميگيرند،آيا عمدي در اين گونه اظهارات وجود دارد؟
تصور نمي كنم عمدي در كار باشد. به اعتقاد من در فضای سیاسی باید از سخنان سیاسی استفاده شود. اصلاح طلبان شاید استراتژی متفاوتی از دولت داشته باشند ولی اینکه در یک حرکت سیاسی ما ناگزیریم خود را به جريانات نزدیکتر، نزدیک کنیم، از این قاعده پیروی میکنیم. گاهی ما به عنوان یک کنشگر سیاسی سخن میگوییم و برخی اوقات شخصی حرف میزنیم و نبايد خارج از عرف سخن بگوييم.
آینده مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟ میتوانید با اصولگرایان مقابله كنيد؟
من اعتقاد دارم درشرایط برابر مردم جریان اصلاحات را به هر جریان دیگري ترجیح میدهند. ولی چون ممکن است موانعی باشد ما باید با احتیاط بيشتري عمل کنیم تا مجلس را نه هماهنگ با دولت بلکه غیر مزاحم دولت تشکيل دهیم. تنها با وجود مجلس اعتدالی، دولت اعتدالی میتواند راه خود را پیش ببرد و هر وقت دولت اصلاح طلب داشتیم، مجلس اصلاح طلب را دنبال میکنیم ولی برای این دولت باید مجلس اعتدالی تشكيل شود.
اگر اين پولي كه رحيمي مدعي است به نامزدهاي انتخاباتي مجلس هشتم داده در دوره اصلاحات پرداخت مي شد چه برخوردي با اصلاح طلبان صورت ميگرفت؟
در دورههای مختلف افرادی با انگيزههای متفاوت برای تبلیغات به نمایندگان کمک میکردند و اين روند در جهان رواج دارد. ولی استفاده از پولهای حرام كه در اختيار افراد بد نام و مسئله دار است، برای هر شخص و هر جناحي پسنديده نيست. در بعضی از کشورها مکانیزم دولت راه قانونی را برای کمک برخی از شرکتها به احزاب سیاسی بازگذاشته است كه اين یک سیستم شفاف و قابل رویت براي مردم است كه اين روند از فساد سیاسی جلوگیری میكند.
ولی اتفاق نادری که در دوره احمدینژاد وتوسط معاون اول او صورت گرفت دخالت سازمان یافته وسیستماتیک در استفاده از پولهای دولتی و شبههناک در پیروزی یافتن یک جریان خاص سیاسی بود.اين جريان خاص متاسفانه بیشترین شعارهای پایبندی به اصول اخلاقی و اسلامی را سر داده بود و رقبای خود را به بیدینی متهم مي كرد.
اگراین اتفاق در مجلس ششم یا دوران اصلاحطلبان اتفاق مي افتاد، قيامت ميشد و همين جناح فضا را آنچنان تیره و تار نشان ميدادند که گويي اسلام و نظام از بین رفته است. اما ماشاهد آن هستيم كه وقتي اين فاجعه در میان اصولگرایان صورت مي گيرد با بهانه هاي گوناگون و پرده پوشي سعی مي شود براي حفظ جایگاه خود اقدام كنند.
برخي مي گويند در زمان اصلاحات نيز از اينگونه اتفاق ها رخ داده است،چه پاسخي به منتقدان داريد؟
مجموعه مدیران دوره اصلاحات و دورهای که دولت هفتم و هشتم سر کار بود از جمله پاکدستترین افراد در طول دوره اجرایی جمهوری اسلامي بوده است. پاکدستی دولتهای هفتم وهشتم به نحوی بوده است که اصولگرایان نيز بارها بر آن تاکید كردهاند.
اصولگرايان در واكنش به اين ماجرا بايد چه اقدامي را انجام دهند؟
صداقت و شفافیت در برخورد با مردم و پذیرش فساد بزرگ سیاسی که در دولت احمدینژاد اتفاق افتاد از سوی محافظه کاران میتواند به ترمیم بخشی از ضایعهای که به جناح اصولگرا خورده است را پوشش دهد.