آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه شهروند در شماره امروز خود نوشت: امروز فوتبال به یکی از مهمترین صنایع اوقات فراغت و سرگرمی تبدیل شده است. حجم عظیم پول و نیروی انسانی که در این ورزش فعال هستند، نجومی شده است. بیجهت نیست که قیمت بازیکنان آن نیز روزبهروز درحال افزایش است؛ بهطوریکه فوتبالیستهای دیروز، آرزو میکردند که امروز به دنیا میآمدند و فوتبال بازی میکردند! در همین ایران نیز درآمدهای آنان باورنکردنی است. تازه این درآمدهای مستقیم آنان از باشگاه است و اگر درآمدهای دیگرشان را منظور کنیم (که جای بحث آن اینجا نیست) ارقام چند برابر میشود.
یکی از مهمترین اتفاقات سالانه این ورزش، انتخاب بهترینهای فوتبال است که جذابترین بخش آن، انتخاب بهترین فوتبالیست مرد است.هفت سال است که این عنوان میان رونالدو و مسی بازیکنان فعلی دو باشگاه رئال مادرید و بارسلونا تقسیم میشود. این دوگانهسازی میان رونالدو و مسی و نیز دو باشگاه مذکور بر جذابیتهای این جایزه افزوده است؛ بهطوری که حتی برخی از افراد صاحبنام این ورزش آن را نوعی بازی سیاسی دانستهاند، در حالی که این حرف عجیب است زیرا سازوکار انتخاب بهترین بازیکن خارج از اختیار فیفاست. به این دلیل انگیزه پیدا کردم تا آرای دادهشده به بهترین بازیکن فوتبال در سال 2014 را تحلیل کنم.
این سازوکار بسیار شفاف است. از هر کشور عضو فیفا سه نفر حق رأی دارند که هیچ ربط مستقیمی به فیفا ندارد. کاپیتان و مربی تیمهای ملی و نیز یک روزنامهنگار ورزشی حق رأی دارند. از سوی دیگر به محض آنکه نتایج اعلام میشود، لیست همه رأیدهندگان با آرای داده شده نیز منتشر میشود. بنابراین جایی برای دستکاری و سیاسیبازی فیفا باقی نمیماند. این لیست واجد چند مشخصه است. ابتدا موقعیت رأیدهنده؛ اینکه کاپیتان است یا مربی تیم ملی یا روزنامهنگار. دیگری نام او و کشورش و سپس اسامی افرادی که به ترتیب انتخاب کرده است. نفر اول پنج امتیاز دارد، نفرات دوم و سوم نیز سه و یک امتیاز دارند. فایل اسامی برای سال 2014 از طرف فیفا در سایت این سازمان منتشر شده و در دسترس است.
خلاصه اطلاعات موجود از نتایج آرا به این شرح است:
1- 544 نفر رأی دادهاند. 182 کاپیتان، 181 مربی و 181 روزنامهنگار.
2- رأیدهندگان از 208 کشور عضو بودهاند. البته در مورد برخی از آنها فقط یک یا دو نفر رأی دادهاند. برخی از کشورها آنقدر کوچک هستند که نام آنها را نشنیدهایم؛ چون ممکن است عضو سازمان ملل هم نباشند. برخی نیز استقلال سیاسی ندارند (مثل ولز یا اسکاتلند) ولی عضو فیفا هستند.
این کشورها را به پنج گروه تقسیم کردهایم.
الف اروپایی، 147 رأیدهنده
ب آسیایی، 117 رأیدهنده (استرالیا و نیوزیلند را هم شامل میشود)
ج آمریکایی (لاتین، مرکزی و شمالی)، 82 رأیدهنده
د آفریقایی، 121 رأیدهنده
ه کشورها و عضوهای بسیار کوچک که معمولاً در جزایر اقیانوس آرام و هند هستند، 87 رأیدهنده
3- رونالدو با 303 رأی اول، 96 رأی دوم و 41 رأی سوم و 104 نفر بدون رأی، در مجموع با 1844 امتیاز اول شده است.
4- مسی با 55 رأی اول، 132 رأی دوم و 101 رأی سوم و 256 نفر بدون رأی، در مجموع 772 رأی آورده است.
5- نویر دروازهبان بایرن مونیخ نیز با 85 رأی اول، 89 رأی دوم و 77 رأی سوم و 361 نفر بدون رأی و با 769 امتیاز سوم شده است.
6- اگر آرای داده شده از سوی هر فرد را با نتیجه نهایی مقایسه کنیم، هرکس مقداری خطا نسبت به نتیجه نهایی خواهد داشت که از صفر شروع میشود، یعنی کسی که هر سه نفر را به همین ترتیب نوشته تا خطای 9 یعنی کسی که هیچکدام از این سه نفر را ننوشته است. در این صورت میزان خطا برحسب موقعیت رأیدهنده به ترتیب عبارت است از 4.13 برای مربیان، 3.9 برای کاپیتانها و 3.85 برای روزنامهنگاران. البته این حد از تفاوت به لحاظ آماری معنادار نیست. ولی جزئیات آرا نشان میدهد که مربیان به نسبت دو گروه دیگر قطبیتر رأی دادهاند. یعنی هم افرادی که با خطای بیشتری رأی دادهاند میان مربیان بیشتر بوده و هم کسانی که بدون خطا چنین آرایی دادهاند. شاید بتوان گفت که مربیان بیش از دو گروه دیگر در بند وابستگی به تبعات چگونگی آرای دادهشده خود بودهاند به معنای دیگر سیاسیتر رأی دادهاند.
7- خطای آرای دادهشده برحسب قاره به این صورت است که بیشترین خطا مربوط به جزایر و اعضای ناشناخته و ضعیف فیفاست با 4.63، سپس اروپا (4.16) سپس آمریکای شمالی و جنوبی و مرکزی (4.06)، آسیا (3.63) و درنهایت آفریقا (3.42) قرار دارد.
8- تحلیل آماری نشان میدهد که در شرایط یکسان بیشترین خطای معنادار در درجه اول تحت تأثیر آرای داده شده از اعضای کوچک و ناشناخته فیفاست و در مرحله بعد، کشورهای اروپایی خطای معناداری دارند. با ضرایب رگرسیونی 0.144 و 0.089 که هر دو خطا معنادار است. پس از حذف اثر این دو ویژگی، برای سایر ویژگیها اثر خطایی باقی نمانده است.
این دو خطا احتمالاً محصول دو عامل است. اعضای کوچک در جریان مسائل فوتبال جهان نیستند و فوتبالیستها و مربیان و احیاناً روزنامهنگاران آنان فاقد اطلاعات تخصصی هستند. البته سهم تعداد روزنامهنگاران رأیدهنده هم در میان آنها کمتر از کاپیتانها و مربیان است. ولی در مورد اروپا به احتمال فراوان ناشی از گرایشهای سیاسی و ملی و حب و بغضهای فوتبالی است که این خطا برای آنان بیشتر شده است؛ بویژه برای مربیان که ملاحظات زیادی را در نظر گرفتهاند و خطای آنان را به 4.51 رسانده است، درحالیکه خطای روزنامهنگاران اروپایی کمتر از 4 است؛ بویژه آنکه آنان هرکدام فوتبالیستهای مطرحی را برای برندهشدن داشتهاند. در آلمان، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و ولز، سوئد، اسپانیا، هلند و ... هرکدام بیشتر به فوتبالیستهای خود رأی دادهاند.
بنابراین میتوان گفت اگر آرای اعضای کوچک و ناشناخته حذف شود و اروپاییها هم فارغ از تعلقات ملی و سیاسی رأی دهند، نتایج واقعیتر از آنچه هست خواهد بود؛ مگر آنکه بگوییم کل انتخابات تحت تأثیر رسانههای جهانی شکل میگیرد. ولی واقعیت این است که تفاوت مهمی میان نظرات روزنامهنگاران و کاپیتانها وجود ندارد.