آفتابنیوز : آفتاب: دریافت دستمزد 150 تا 300 میلیون تومان برای سه روز بازی در یک نقش، حتماً در نگاه نخست باورکردنی به نظر نمیرسد اما حتماً اگر این پیشنهاد به شما هم داده شود از آن نخواهید گذشت.
در تاریخ سینمای ایران از پیش از انقلاب تاکنون فاش شدن میزان دستمزد بازیگران در رسانهها از سوی هر فردی جنجالبرانگیز بوده؛ جنجالی که شاید به دلیل برملا شدن نرخهای نجومی طبیعی به نظر برسد. عدم شفافیت پولی و مالی، ریشه در ساختار اقتصادی و باورهای عرفی جامعه ایرانی دارد. این کاستی به خوبی در جریان شناسایی دهکهای پردرآمد در قانون هدفمندی یارانهها خود را نشان داد؛ صاحب کارخانه یا تاجری که هیچ دارایی به نام خود به ثبت نرسانده و در سوی مقابل، حسابدار فلان شرکت که با ماهانه یک میلیون تومان حقوق، نیمی از اموال مدیر خود را به نام خود میبیند!
از همین رو گزارش «تجارت فردا» به دنبال اعلام نرخ دستمزد بازیگران نیست و سعی شده با نگاهی آسیبشناسانه و البته با در نظر گرفتن نظرات طرفهای مختلف ذینفع، روند دستمزدهای کلان بازیگران مورد واکاوی قرار گیرد.
آنچه مسلم است و در گفتوگو با فیلمسازان به دست آمد، در چند سال اخیر بازیگران سرشناس با طلب دستمزدهای بالا و غیرمعمول، آسیبی جدی به دوام و توفیق صنعت کوچک فیلمسازی ایران وارد کردهاند و این روند عجیب افزایشی که تناسبی با وضعیت فعلی اقتصاد و «دخل و خرج» سینمای ایران ندارد، همچنان ادامه دارد؛ آسیبی که شاید عدم مواجهه منطقی و تصحیح آن، جبرانناپذیر باشد. ما با هفت فیلمساز و تهیهکننده در این رابطه به گفتوگو پرداختیم؛ نتیجه قابل پیشبینی بود؛ مجموع هفت فیلمساز از روند دستمزد بازیگران ناراضی و گلهمند بودند.
همین موج بازتابهای ناخوشایند اعلام نرخ دستمزد بازیگران باعث شد فیلمسازان طرف گفتوگو نیز، از اعلام دستمزد بازیگران فیلمهای خود خودداری کنند.
این رویکرد این سوال را ایجاد میکند که این میزان گلهمندی فیلمسازان از دستمزدهای بالا از یک سو و منفعلانه عمل کردن در مقابل پاسخگویی به مطبوعات از سویی دیگر، تشدید اوضاع نابسامان فعلی را در پی نخواهد داشت؟
جای این سوال وجود دارد که اگر اعلام نرخها از سوی مطبوعات، ورود به حوزه شخصی بازیگران نامیده میشود، چرا تاکنون هیچ نهاد مسوولی به این واقعیت اشاره نکرده که با توجه به وجود فضای مشابه فوتبال و سایر بخشهای اقتصادی در سینما و دولتی بودن آن، بر اساس کدام مبنا از بودجه عمومی برای پرداخت نرخهای
چندصد میلیونی استفاده میشود؟ بارها گفته شده که نهادهای مجری و ناظر اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان بازرسی کل کشور میتوانند با ورود بجا و رسمی و قانونی کردن هزینه فیلمها، به وظیفه ذاتی خود عمل کنند. طرفه اینکه در کشورهای دارای اقتصاد آزاد نظیر آمریکا که صنعت هالیوود روی کاکل کمپانیهای فیلمسازی میچرخد، شفافیت آماری به بهترین شکل خود را نشان میدهد. این مساله در سایر کشورها نیز رایج است اما در ایران با وجود دولتی بودن اکثر آثار و تولیدات، جای خالی شفافیت مالی به خوبی خود را نشان میدهد. کاهش 50درصدی بهای نفت در چند ماه گذشته، حالا همه نگاهها را به سمت درآمدهای پایدار نظیر مالیات سوق داده است.
کارشناسان مالی، دریافتی مالیات فعلی از مشاغل و کارکنان دولت را با توجه به سطح درآمد و تولید ناخالص داخلی ایران، حداکثر ممکن میدانند و تنها راه افزایش درآمدهای مالیاتی را «گسترش پایه مالیاتی» عنوان میکنند. این اصطلاح اقتصادی، ناظر بر نهادها، افراد و مشاغلی است که به هر دلیل در سالهای گذشته یا معاف از مالیات بوده یا به دلیل عدم شفافیت مالی، «فرار مالیاتی» را در دستور کار داشتهاند. این موضوعی است که حتماً پای بازیکنان فوتبال و بازیگران را هم به میان خواهد کشید. اینکه هیچ علاقهمند سینما، خواستار ضرر و زیان برای اهالی فرهنگ و هنر کشور نیست، اصل غیرقابل خدشه است و اینکه برخی فیلمهای گیشهای و سینمای بدنه، ستارگان این حوزه با فاکتورهای متکی بر شکل و شمایل را به دستمزدهای نجومی میرسانند نیز امری طبیعی در این صنعت است. موضوع محل ابهام، محل تامین این هزینهها و البته نسبت آن با دخل و خرج سینمای ایران است. این موضوعی است که اهالی سینما در پاسخ به «تجارت فردا» به آن پرداختهاند؛ البته با چاشنی احتیاط. آنان حتماً فراموش نکردهاند سه سال پیش در برنامه هفت، جنجال سخنان حامد بهداد پیرامون نرخ دستمزد بازیگران، چه داستانها ساخت یا اعلام مسعود اطیابی پیرامون طلب کردن 180 میلیون تومان برای سه روز بازی در یک نقش توسط این بازیگر، چه میزان حاشیهساز شد!
صاحبان هزینه فیلم و چاشنی احتیاط
منیژه حکمت که به تازگی فیلم شهر موشها را تهیه کرده از جمله تهیهکنندگانی است که به بحرانی بودن شرایط اقتصادی سینما اشاره دارد و میگوید: «تمام بازیگران باید بدانند ما در شرایط بحرانی در اقتصاد سینمای ایران به سر میبریم. چه بازیگران و چه تهیهکنندگان همگی باید بدانیم که شرایط بحرانی است. در شرایط بحرانی همه باید همدلی کنند. تنها این همدلی در سینمای ایران میتواند ما را از این ورطه پرآشوب نجات دهد. این شرایط احتیاج به کار آسیبشناسان و کارشناسان دارد که سمینار بگذارند و در این رابطه بحثهای مفصل کارشناسانه صورت گیرد که از این روند بسیار خطرناک خارج شویم.»
حکمت که کارگردانی چندین اثر سینمایی را در کارنامه خود دارد، طعم هزینههای سرسامآور تولید را در اثر شهر موشها در مقام تهیهکننده چشیده است. او درباره زمان و دلایل آغاز پرداخت دستمزدهای بالا به بازیگران نظر روشنی دارد: «متاسفانه بودجههای دولتی و تلویزیون این بلا را سر ما آورد. از زمانی که تلویزیون پررنگتر شد و فیلم دولتی پدید آمد این شرایط برای سینمای ایران به وجود آمد. فیلمهایی که به دستور نهاد و سازمانی و با پولهای بادآورده ساخته شدند. بسیاری از تهیهکنندگان برای گرفتن بودجههای کلان دستمزدهای بیشتر به بازیگران دادند. گاهی اوقات دستمزدها تا حدی بالاست که سینمای ایران و بخش خصوصی از پس آن برنمیآید. بازیگران در یک پروژه فیلمسازی تقریباً 90 درصد بودجه فیلم را میگیرند و در حق باقی عوامل اجحاف میشود. با این روند بخش خصوصی که گیشه و مخاطب را در دست داشت بدنه نحیفی پیدا کرد که با سختی خودش را حفظ کرده است.»
او همچنین درباره این پرسش که اگر بازیگری در پروژه فیلمسازی آنها دستمزد بالا طلب کند میگوید: «ما خودمان این کار را نمیکنیم، بودجه ما از ابتدا مشخص است در صورتی که بازیگری بپذیرد که با آن نرخ همکاری کند با او همکاری خواهیم کرد در غیر این صورت به دنبال بازیگر و راهکار دیگری خواهیم رفت.»
تهیهکننده و کارگردان زندان زنان درباره پیشنهاد تشکیل «کمیته نظارت بر دستمزدها» نظر مثبت ندارد: «من قائل به این کمیته نیستم، با این اقدام «زیرمیزی» باب میشود که این آسیب بیشتری به سینما میزند.»
معادله چندمجهولی
منوچهر محمدی به عنوان یکی از تهیهکنندگان پرکار سینمای ایران - که در سال گذشته تهیهکنندگی فیلم فرشتهها با هم میآیند را در دست داشت- دستمزد تعدادی از بازیگران را بالا میداند و میگوید: «دستمزد بازیگران به هیچ وجه با سطح فعلی دخل و خرج و فرمول مالی سینمای ایران همخوانی ندارد. دستمزدهای چند صد میلیونی بازیگر در مقابل فروش یک میلیاردی فیلمها تهیهکننده را متضرر میکند، به طور کلی سینمای ایران در وضعیت خاص اقتصادی به سر میبرد.»
محمدی همچنین بالا بودن دستمزد بازیگران را آسیب به باقی بخشهای تولید فیلم میداند و به «تجارت فردا» میگوید: «وقتی قیمت یکی از عناصر سازنده فیلم به طرز نامتناسب و نامتوازنی بالا میرود، تهیهکننده ناچار میشود از کیفیت مطلوب کم کند یا سرعت ساخت را بالا ببرد. همانطور که میشنویم یک فیلم در 40 روز ساخته شده است، در حالی که شاید اگر به تولید فیلم به عنوان یک کار خلاق نگاه کنیم و گروه و کارگردان فرصت داشته باشند در حین ساخت فیلم فکر کنند این زمان طبیعی نیست. این دستمزدها روی افت کیفیت عوامل و قسمتهای دیگر فیلم اثر میگذارد.»
تهیهکننده فیلم متفاوت «مارمولک» در پاسخ به پرسش تجارت فردا درباره زمان ترویج دستمزدهای بالا در سینمای ایران، به سیر قضیه اشاره میکند: «ماجرا به حدود هفت، هشت سال پیش بازمیگردد، زمانی که به نوعی رقابت ناسالم بین سینما و تلویزیون پیش آمد. تعداد شبکههای تلویزیونی بالا رفت و تلویزیون برای ساخت سریالهای با مخاطب به سراغ بازیگران محبوب سینما رفت و برای جذب آنها دستمزدهای بالا را پیشنهاد داد.»
این تهیهکننده پرکار سینمای ایران این موضوع را با کشورهای دیگر مقایسه میکند: «ما در حوزه سینما امکان پرورش و رشد بازیگر را نداریم، در همه جای دنیا سعی میکنند با بهرهگیری از عناصر هنریشان به تعداد آنها اضافه کنند، این موضوع قدرت ریسکپذیری تهیهکنندگان را بالا میبرد. به گمان من در ایران معدود تهیهکنندههایی هستند که کار استعدادیابی انجام دهند، اتفاقی که اگر در حوزه سینما رخ دهد توازن پیش میآورد. به نظر من یک بازنگری لازم است که در وضعیت سینمای ایران صورت بگیرد، چند پارامتر در کنار هم قرار میگیرند، تورم در اقتصاد باعث شد تولیدات سینمایی گرانتر شوند. از طرف دیگر تعداد سالنها افزایش پیدا نکرد، قاچاق و رایتهای سینمایی هم پایین که نیامده بالا هم رفته است. بین سینما و نمایش خانگی و تلویزیون همیشه یک فاصله معناداری بین قیمت تمامشده و عرضه وجود دارد. با مرور زمان سینما از سبد خانوار حذف شد. با وجود اینکه قیمت بلیت سینما سالهاست تغییر چندانی نکرده در حالی که این قیمت باید سه تا چهار برابر الان محاسبه شود، از طرفی میبینیم که با همین قیمت فعلی خانوادهها از پس آن برنمیآیند. محدودیتها در تولید آثار سینمایی باعث میشود مجاری تنفسی سینمای ایران تنگتر شود.»
این گفتهها در حالی بیان میشود که وقتی تهیهکننده شهر موشها میگوید سرمایه ما برنگشته است یعنی استقبال از سینما در وضعیت نامناسبی قرار دارد.
هرنقشی یک قیمتی دارد
سیدجمال ساداتیان از دیگر تهیهکنندگان که چندی پیش فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران به دست او تهیهکنندگی شده بود اشارهای به مشکلاتی که دستمزدهای بالا در پروژههای سینماییاش به وجود آورده میکند: در پروژههای فیلمسازیمان به کرات با این مشکلات مواجه هستیم و معمولاً برای مقابله با آن چهار، پنج مورد را آلترناتیو قرار میدهیم. هر نقشی یک قیمتی دارد و ما متناسب با آن نقشها بازیگرها را انتخاب میکنیم.
این تهیهکننده چگونگی محاسبه دستمزد بازیگران را اینگونه بررسی میکند: بازیگران نقش اول به تناسب با هزینه تولید فیلم دستمزد میگیرند. به عنوان مثال بازیگران نقش اول 20 تا 25 درصد بودجه تولید فیلم را طلب میکنند که میتوان در چنین شرایطی گفت وقتی 30 درصد تولید فیلم را بازیگر برمیدارد بقیه عوامل و هزینههای بخشهای دیگر فیلم را با 70 درصد باقیمانده باید پیش برد. ما در بهترین شرایط 50 درصد را برای عوامل جلوی دوربین اختصاص میدهیم و 50 درصد را برای عوامل پشت دوربین در نظر میگیریم.
ساداتیان بر اساس دوران بحرانی که سینما به لحاظ اقتصادی به سر میبرد، روند پرداخت دستمزدها را مناسب نمیداند: اگر فروش فیلمها از رونق برخوردار باشد پرداخت این مبلغ دستمزدها مشکلساز نمیشد. با توجه به شرایطی که اقتصاد سینما در آن به سر میبرد این مبالغ بحران به دنبال خواهد داشت و به چرخه سینمایی آسیب میزند و نتیجه حاصل این میشود که تهیهکنندگان باسابقه و قدیمی سینما به نوعی زمینگیر شدهاند. به این دلیل که هزینههای تولید بالا رفته در حالی که فروش گیشه و تعداد سالنهای نمایش افزایش نداشته است. مجموع عوامل بازدارنده و محدودیتها برای ساخت فیلم و سوژههای تکراری و دمدستی باعث شده مشکلات اقتصادی زیادی گریبانگیر سینما شود که در این میان تهیهکنندگان از پس پرداخت این مبالغ دستمزد بازیگران بر نیایند.
کارگردانها؛ آنها هم ناراضی!
فرزاد موتمن کارگردانی است که خود را با دو اثر شبهای روشن و باجخور به مخاطبان شناساند. او هم از دستمزدهای بالای بازیگران ناراضی است: «دستمزد بازیگران با میزان توانمندی آنها هیچ ربطی ندارد.»
این کارگردان که امسال فیلمی را بر پرده جشنواره فیلم فجر خواهد داشت درباره بالا رفتن ناگهانی دستمزدها در این سالها میگوید: «از زمانی که برخی تهیهکنندگان تصمیم گرفتند هزینه تولید را بالاتر از آنچه هست اعلام کنند، به عنوان مثال هزینه تولید را دو برابر سرمایه تمامشده اعلام میکردند که به این ترتیب یا یک بانک بزرگ را پشت فیلم میآوردند یا یک بچه پولداری پیدا میشد و دو میلیارد روی میز تهیهکننده میگذاشت، که فقط 600 میلیون آن را میبایست خرج آوردن یک بازیگر به آن پروژه میکردند.»
موتمن صریحتر به پرسش ما درباره میزان فعلی دستمزدها پاسخ میدهد: «ما تا به حال دستمزدهای 180 میلیون تا 250 میلیون و بالاتر را از بازیگران شنیدهایم.»
وی نتیجه حاصل را این گونه بررسی میکند: «نتیجه این است که سینمای بخش خصوصی فقیرتر شد. بخش خصوصی بازیگری ندارد چون این پولها را ندارد که پرداخت کند. بازیگران گران باید در فیلم کارگردانان تفننی بازی کنند و بعد هم دیگر از آنها خبری نشود.»
همچنین از فرزاد موتمن درباره مشکلاتی که این موضوع برای پروژه فیلمسازی او پیش آورده میپرسیم و او پاسخ داد: «بله برای من هم پیش آمده که با این مشکلات درگیر شوم و پروژه صدمه زیادی هم خورده است.»
اما پیشنهاد کمیته نظارت بر دستمزدها، اما و اگرهایی دارد: «این کمیته زمانی میتواند موفق و کارآمد باشد که ما سینمای دولتی مشخص و سینمای خصوصی مشخص داشته باشیم. سینمای ما نه دولتی است نه خصوصی؛ این کمیته اگر ساخته میشود که دستمزدها را کنترل کند باید اول بودجه فیلمها را ارزیابی کند که نزدیک به واقعیت اعلام شود. نه اینکه برای اینکه دخل و خرج آن پروژه با هم بخواند نرخی اعلام شود.»
این مدرس سینما، روند فعلی را «مثل یک شوخی» میداند: «همین امسال فیلمی اکران شد که چهار، پنج سوپراستار داشت و 60 میلیون فروخت، رقمی که ستارگان برای این فیلم گرفتند بین 300 تا 400 میلیون تومان بود. با چنین اتفاقی سینما باید فلج شود ولی ما میبینیم که آب از آب هم تکان نخورد و همچنان به بقای خود ادامه داد. چنین فاجعهای اگر در یک شرکت سینمایی خارجی رخ دهد آن شرکت ورشکسته خواهد شد و اتفاقات بدی میافتد اما ما میبینیم که از این قبیل اتفاقات عجیب در سینمای ما زیاد رخ میدهد و طوری نمیشود به این دلیل که این پولها از خارج از سینما و نهادهای دیگری به سینما وارد میشود.»
موتمن درباره شروع این اتفاق با محمدی و حکمت، همنظر است: «از ششت، هفت سال پیش دقیقتر شاید از هشت سال پیش، این اتفاقات وارد سینمای ایران شد. ما در هشت سال پیش فساد مالی در سینمای ایران نداشتیم، در این سالها در تمام سطوح فساد مالی دیده میشود. اصولاً فساد مالی در جامعه ما وحشتناک است و در سینما هم خودش را نشان داده است. قبلتر به این دلیل که ترافیک سینمای ایران محدودتر بود و این سفره به قدری حقیر بود که کسی در آن دزدی نمیکرد. اما ما راضی بودیم که سینما با اینکه فقیر است اما مستقل از باقی بخشها برای خودش جداگانه کار میکند. به مرور بخش خصوصی را ضعیف کردند و فیلمهای فاخر علم کردند. این چنین شرایط عوض شد و تنگناها بیشتر شد و نظامی که با ورود این سازمان و آن نهاد به سینما پیش آمد باعث شد افرادی که نزدیکتر بودند بیشتر درگیر این فساد مالی شوند. فیلمسازانی که با پول دولتی وارد سینمای ایران شدند به اجبار و برای فروش فیلم میبایست از بازیگران معروف در فیلم استفاده میکردند به همین دلیل دستمزدهای بالا پیشنهاد میدادند. این مبلغهای بالا به مرور زمان رسم شد و ناگهان قیمتها بالا رفت. حالا خیلی بازیگران در فیلمهای خصوصی بازی نمیکنند مگر اینکه این دستمزدها به آنها هم داده شود.»
آسیب جبرانناپذیر
پوران درخشنده کارگردانی که پس از هیس... فیلم جدیدی نساخته است درباره دستمزدهای بالای بازیگران همانند دیگر کارگردانان اظهار نارضایتی میکند و در این باره میگوید: طبیعتاً من هم با دستمزدهای بالای بازیگران مخالف هستم.
درخشنده جلو رفتن روند دستمزدهای بالا را برای سینما مناسب نمیداند و میگوید: این روند به سینما صدمه وارد کرده و این آسیب بیشتر هم خواهد شد.
این کارگردان دستمزدهای بالای بازیگران را دلیل بر تکنیکی بودن آنها نمیداند و میگوید: دستمزد بالا به هیچوجه تاثیری در بازیگری آنها ندارد، از طرفی این نگرش لطمه بزرگی به سینما وارد میکند و تولید سینما نمیچرخد و به مرور صنعت سینما متوقف میشود. به هیچ وجه همخوانی ندارد چون در عمل به سینمای فرهنگی آسیب میزند.
کاش سینما ارزان بود
خسرو معصومی کارگردانی که فیلم خرس او همچنان در توقیف به سر میبرد درباره دستمزدهای بالا که در سینمای ایران رایج شده میگوید: من با دستمزدهای بالای بازیگران موافق نیستم. اعتقاد من به سینمای ارزان است. سینمایی که حداقل دستمزدها در آن استفاده شود.
او این روند را در فیلمسازی آسیب به بقیه عوامل فیلم میداند و میگوید: وقتی در یک پروژه فیلمسازی با بودجه 800،900 میلیونی، نزدیک به 300،400 میلیون آن صرف دستمزد بازیگر شود مسلماً در حق بقیه عوامل اجحاف میشود.
مبالغ دستمزدها به صورت نجومی بالا رفته است. بخش بیشتر دستمزدهای یک پروژه فیلمسازی روی بازیگر است. چون متاسفانه در ایران فیلم را به خاطر بازیگر آن میبینند، بعضی کارگردانان با همین تفکر در فیلم خود از چهار، پنج تا بازیگر معروف استفاده میکنند که فیلم فروش کند. کارگردانانی که به دنبال ساخت اثر خوب هستند به فیلمنامه توجه میکنند. فیلم جایی در دوردست به گفته بسیاری از فیلمسازان فیلم خوبی بود، من در آن فیلم از بازیگران تئاتر استفاده کردم، زمانی که تبلیغات فیلم شروع شد این بازیگران برای تماشاچی شناختهشده نبودند و همین باعث شد فیلم فروش خوبی نکند. الان این مرسوم شده که چه کسی در فیلم بازی میکند در حالی که باید موضوع و داستان در آن برجسته باشد.
معصومی دخل و خرج سینما را با فرمول مالی حاضر آن متناسب نمیداند و میگوید: دخل و خرج سینمای ایران با هم همخوانی ندارد. وقتی بودجه فیلم یک میلیارد برآورد میشود مجبوری 300 میلیون آن را به بازیگر بدهی و این به باقی عوامل فیلم و تجهیزات و امکانات ضربه میزند. این ناهمخوانی در برآوردهای مالی باعث شده به کیفیت یک اثر آسیب وارد شود. فیلمساز سعی میکند طول مدت فیلمبرداری را کمتر کند یا از خیلی چیزهای دیگر بزند که این ناهماهنگیها به اثر ضربه وارد میکند.
این کارگردان اشاره میکند که بازیگران با گرفتن دستمزدهای بالا زیر بار حرف کارگردان نمیروند و در روند کار خلل ایجاد میکنند. او در این باره میگوید: هنرپیشهها وقتی در اثری دستمزدهای بالا میگیرند حرف کارگردان را گوش نمیدهند و توقعاتشان بالا میرود و اصولاً آن توافقی که روی زمان کار ساخت صورت میگیرد پیش نمیآید. اغلب کارگردانان از همکاری با بازیگران راضی نیستند. این باعث میشود هم آن اثر به خوبی تولید نشود هم شیرازه کار درنیاید.
معصومی شیوه و تکنیک بازیگران را با دستمزدهای آنان مرتبط نمیداند و میگوید: توانایی بازیگران ربطی به دستمزد آنها ندارد.
خسرو معصومی تلویزیون را مقصر این امر میداند و میگوید: تلویزیون سالی 400،500 تا تلهفیلم میسازد که برای جذب مخاطب از بازیگران سینما و بازیگران محبوب مردم استفاده میکند. من یادم هست بازیگری که در فیلم من دو میلیون گرفته بود در یک تلهفیلم بازی کرد و 15 میلیون تومان دستمزد گرفت. معلوم است که این بازیگر وقتی بخواهد در فیلم دیگری بازی کند میگوید اگر به من این مبلغ را بدهید بازی خواهم کرد. به طور کلی این مشکل به گردن تلویزیون است. تلویزیون میخواست سینما را ضعیف کند که البته موفق هم نشد و حالا خودش در پرداخت بودجههایش کم آورده است.
بعضی بازیگران در ابتدای قرارداد میگویند ما در فیلم فلان کارگردان 300 میلیون تومان گرفتیم و حالا چون شما هستی 200 میلیون میگیرم.
این کارگردان دستمزد بازیگر یک فیلم را با دیگر عوامل آن مقایسه میکند و میگوید: بازیگرانی که شاید یکسوم تجربه یک فیلمبردار تجربه کار هنری دارند بیش از شش برابر دستمزد او دستمزد میگیرند. من از دوستانم میشنوم که میگویند برای ساخت فیلم لنگ بازیگر هستیم چون همه بازیگران 300،400 میلیون دستمزد میگیرند. جالب است کارگردان که خود صاحب اثر است و اثر را خلق میکند و به بازیگر آموزش میدهد که مقابل دوربین چگونه ظاهر شود فیلم برایش این میزان بازخورد مالی ندارد و بعضی از کارگردانان حتی مستاجر هستند.
وقتی 300 میلیون به یک بازیگر دستمزد میدهند و فیلم فقط یک میلیارد فروش میکند، سرمایهگذار به سمت تولید فیلم نمیرود.
آنها که تلاش میکنند سینمای ارزان تولید کنند سراغ بازیگران ستاره نمیروند البته که ما در سینمای ایران ستاره به معنی واقعی نداریم. بازیگری که 300 میلیون دستمزد میگیرد لزوماً ستاره نیست. همانند کشورهای دیگر بازیگرانی که این میزان دستمزد میگیرند باید تابع کارگردان باشند در حالی که در ایران این چنین نیست. ما بازیگران تکنیکی در ایران به تعداد انگشتان دست داریم. بازیگرانی که خوشقیافه هستند لزوماً تکنیکی نیستند. این بازیگران اتفاقاً دچار غرور و توهم میشوند و همین مانع کار حرفهای آنها میشود که این برای سینمای ایران سم است.
من بعد از این سالهایی که کار کردهام ترجیح میدهم با بازیگران تئاتر کار کنم، بازیگرانی که هنوز مغرور نشدهاند. جیغ و دادهای چند تا هوادار روی فرش قرمز جشنواره آنها را هیجانزده نکند.
افشارزاده، هم کارگردان هم بازیگر
مهشید افشارزاده بازیگری است که در سال گذشته با ساخت فیلم «پنج ستاره» کارگردانی را هم تجربه کرد. او درباره اختصاص بیشتر بودجه یک فیلم به دستمزد بازیگران میگوید: میزان دستمزدها در یک اثر سینمایی مشخص است. فیلمبردار، کارگردان، صدابردار، گریمور، مونتور و بازیگر هر کدام طبقهبندی خود را دارند. دستمزدهای بالا بوی خودنمایی میدهد. چنانچه اگر بازیگری دستمزد بالاتر از طبقه خودش را مطالبه کند طبیعتاً از دور کنار خواهد رفت. در ضمن فیلمی که بودجهاش در حد دستمزد ستارهاش باشد بهتر است ساخته نشود.
افشارزاده از طلب دستمزد بالای بازیگران رضایت ندارد و میگوید: بازیگری که دستمزد نامتعارف درخواست میکند ناآگاهانه تیشه به ریشه سینمای ایران میزند.
این هنرمند درباره تجربه فیلمسازی خودش و مقابله با این مشکل میگوید: من به شخصه از کسانی برای کار دعوت میکنم که تخصص لازم را داشته باشند و کمک خوبی برای کارم باشند. بازیگرانی که دغدغه فرهنگی اجتماعی دارند حتماً از سواد و شعور کافی در کارشان برخوردارند.
هیاهو نکنید!
امین تارخ همین امسال در آستانه روز سینما درباره وضعیت دستمزدهای بازیگران با خبرگزاری ایسنا گفتوگو کرد و ضمن انتقاد از مطالب و شایعاتی که درباره دستمزد بازیگران مطرح میشود، گفته بود: بسیاری از مطالبی که درباره دستمزد بالای بازیگران مطرح میشود، هیاهویی برای هیچ است. شاید این طور گفته شود که بازیگران در مجموعه تولیدات سینمایی یا تلویزیونی، بیشترین دستمزد را دریافت میکنند، اما واقعیت این است که هیچ کس فکر نمیکند تعداد ماههای بیکاری یک بازیگر و عمر حرفهای او چقدر است.
به دنبال این گفتههای رئیس انجمن صنفی بازیگران «تجارت فردا» برای تکمیل پارهای از سوالات با تارخ تماس گرفت اما موفق به طرح سوالات از وی نشد.
تارخ در ادامه صحبتهایش با این خبرگزاری اشاره به تعداد ماههای بیکاری بازیگران در طول سال میکند و میگوید: وقتی یک بازیگر برای حضور در پروژهای 80 میلیون تومان میگیرد، باید در نظر داشت که چند ماه بیکاری داشته یا چند ماه بیکار خواهد بود تا سراغ کار دیگری برود. پس با توجه به این موضوع که معمولاً بازیگران مطرح و سوپراستار سالی یک یا دو فیلم بیشتر بازی نمیکنند، اگر برای بازی در فیلمی 60 میلیون تومان دستمزد بگیرند رقم زیادی نخواهد بود، چون اگر این رقم را برای دو فیلم حساب کنیم، میشود 120 میلیون، یعنی ماهی 10 میلیون تومان. آیا این رقم برای کسی که به عنوان سوپراستار، نقش اول یک فیلم را بازی میکند زیاد است؟
شفافیت از نوع فرخنژاد
حمید فرخنژاد یکی از محبوبترین بازیگران این سالهای سینماست. او در فیلمهای متفاوتی بازی کرده و به دلیل دارا بودن استانداردی در بازی خود، میتواند به کمک کارگردان هم بیاید و با حضور خود برخی از ضعفها و کاستیها را بپوشاند. همین ویژگی است که اولاً تعداد کارهای این بازیگران را به میزان قابل توجهی افزایش داده و از سوی دیگر پای او را به فیلمهای فاخر باز کرده است.
زمانی که کارگردان جوانی همانند علی غفاری برای ساخت فیلمی در حد و اندازه «استرداد» انتخاب میشود، اگر قرار است دعوایی بر سر نتیجه فیلم به وجود نیاید، باید بازیگران بسیار درست و حسابشده گزینش شوند. نتیجه همین گزینش درست بازیگران است که فرخنژاد در نقش اصلی این فیلم مقابل دوربین میرود، اما فرخنژاد هم قطعاً مزد خود را برای آنچه به فیلم میافزاید مطالبه میکند و نتیجه این میشود که او برای هر ماه حضور در این فیلم سینمایی دستمزدی برابر 80 میلیون تومان دریافت میکند. کار شش ماه طول میکشد و بازیگر 480 میلیون تومان میگیرد.
معادله منطقی است. فرخنژاد شش ماه زمان میگذارد، در فیلمی بازی میکند که کارگردانش بسیار کمتر از او تجربه دارد و مهمتر از همه اینها فیلم آنقدر پرهزینه است و سیستمهای حمایتی از آنچنان قوی هستند که تامین خواسته فرخنژاد برای دستمزد نباید چندان سخت باشد. در این وضعیت است که بدهبستانی درست میان تهیهکننده و بازیگر یک فیلم صورت میگیرد، اما پرسش اینجاست که اولاً این بدهبستان چه نسبتی به کلیت سینمای ایران پیدا میکند و از سوی دیگر چه نسبتی با فروش و درآمد این فیلم دارد؟ این روند، برای هنری که داعیه «صنعت» شدن دارد، از چه توجیه اقتصادی یا بازرگانی و کدام مدل اقتصادی پیروی میکند؟
پیش از این به دنبال واکنشهای گستردهای که موضوع دستمزدهای بالای بازیگران پدید آورده بود، امین حیایی در سال 90 در کنار علی معلم و محمدرضا شریفینیا در استودیوی برنامه هفت نشست و درباره علت بالا رفتن دستمزد بازیگران گفت: سینما جای ورود افراد حرفهای است و همه عوامل و اجزای آن باید حرفهای باشد و مشکلاتی هم که در خصوص دستمزدها به وجود آمده به خاطر حضور بعضی عوامل غیرحرفهای مانند آشنایان و بستگان است. او همچنین میگوید: «امیدوارم روزی برسد که دستمزد بازیگران ما به اندازه دستمزد بازیگران هالیوود باشد.» امیدواری حیایی احتمالاً ناظر بر شرایط کلی اقتصاد در یک کشور است؛ او حتماً وضعیت دشوار اقتصادی امروز ایران را با پردرآمدترین کشور جهان و صنعت پولساز سینمایی آن مقایسه نمیکند!
منبع: دنیای تجارت