آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش رخداد، در این میان کوروش پرویزیان ، معتقد است وظیفه اصلی اتاق بهبود معیشت مردم است که این امر با محور قرار دادن اقتصاد مقاومتی در مسیر حرکت اتاق و استفاده از متخصصان تمام بخش ها در این راستا امکان پذیر است . با وی این بحث را بیشتر شکافتیم که مشروح آن در ادامه می آید:
– تاکید اصلی شما برای گرایش اتاق بازرگانی تهران بر روی چه مساله است و چه موضوعی را دنبال میکنید؟
موضوع اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری برای اقتصاد مطرح شده است. اقتصاد مقاومتی نیاز امروز و آینده کشور ما است، چون محصول و تجربه بیش از سه دهه فعالیت مدیریتی است و در الزامات این الگو، پارامترهای بسیار مهمی که مدنظر بخش خصوصی است، دیده شده و این همان خواستی است که مبنای تشکیل اتاق است؛ اینکه اقتصاد در اختیار بخش خصوصی و مردم قرار گیرد. این الزام اقتصاد مقاومتی است. همچنین، تکیه بر توانمندی داخلی در عین حال که اقتصاد مرتبط با فضای بینالمللی است، خواست و هدف اتاق است. اتاق هم باید زمینه کسبوکار فعالان در داخل به اتکای منابع داخلی را بیش از گذشته فراهم کند و هم تبادل بین داخل و نظام بینالملل را برقرار کند. اضافه بر آن، موضوع تکانهها و شوکها در اقتصاد مطرح است و بسیاری از بزرگان در دنیا به بررسی این میپردازند که چگونه میتوان تنشها را پیشبینی و مدیریت کرد تا مردم آسیب نبینند؛ بخشی از موضوع اقتصاد مقاومتی هم این است و باید بهعنوان فرهنگ به کسبوکار ایران اضافه شود.
اقتصاد مقاومتی چه برایندی برای فعالان اقتصادی در بر دارد؟
این موضوع نهتنها یک شعار بلکه محور و منشأ برای عبور از بحرانها است. فعالان و نمایندگان اتاقهای بازرگانی سراسر کشور باید به دنبال این موضوع باشند و برآیند کار آنها این باشد که اطمینانی برای فعال اقتصادی ایجاد شود مبنی بر اینکه میتوانند کسبوکار خود را به صورت پایدار همراه با رشد و توسعه ادامه دهند و به شرایط اقتصادی که در آن وجود دارد، اطمینان کنند و بتوانند رفتارهایی را که از سوی دولت، نهادهای حکومتی و نظام بینالملل میآید، پیشبینی و رصد کنند. محور موضوع بحثهای آینده، اقتصاد مقاومتی است و رمز عبور از موانع و مشکلات در فضای آینده کشور خواهد بود. بنابراین باید برای آن تدبیر کرد. اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مردمی است؛ بنابراین باید در جاهایی که مرتبط با مردم است، نهادینه شود.
برخی معتقدند پرداختن به اقتصاد مقاومتی وظیفه حاکمیت است، نظر شما چیست؟
وقتی گفته میشود اتاق بازرگانی، پارلمان بخش خصوصی است، مهمترین موضوعی که حاکمیت بهعنوان تجربه اصلی مطرح کرده است، بحث اقتصاد مقاومتی است و نباید نسبت به آن بیتفاوت بود و دنبال کردن آن را صرفا وظیفه مجلس، دولت و نهادهای حکومتی دانست. این موضوع باید در لایههای اجتماعی مطرح و تبیین شود و نسبت به کارکردها و فضای آن آشنایی و توجیه انجام شود.
– چه تفاوتی بین اقتصاد مقاومتی و اقتصاد ریاضتی از نظر شما وجود دارد؟
خوشبختانه وقتی مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی را بهطور دقیق و با مولفههای آن مطرح کردند، تفاوت آن را با اقتصاد ریاضتی ذکر کردند. در اقتصاد ریاضتی این بحث وجود دارد که جلوی کسری بودجه مستمر دولت گرفته شود، حجم برخی از خدماتی که دولت ارائه میکند کاهش یابد و هزینه دولت کم شود. اما در اقتصاد مقاومتی، نه اینکه نمیتواند از این اهرمها و ابزارها استفاده کند؛ اما این ابزارها و اهرمها را بهعنوان محور حرکت اقتصاد مقاومتی نمیپذیرد، بلکه محور آن رشد مستمر و پایدار و توانمندسازی بخشهای مختلف اقتصادی است. تاکیدی که در این موضوع وجود داشت، حضور و بروز بخش خصوصی در سرنوشت اقتصادی کشور است.
– وظیفه نمایندگان اتاق در این باره چیست؟
این موضوعی قابل تامل و مهم است. بنابراین نمایندگان اتاق بازرگانی باید به اقتصاد مقاومتی و الگو، کارکردها و مولفههای مربوط به آن آشنا باشند و آنها را بپذیرند و برمبنای تفاهم با دولت و بخشهای حکومتی، کار اقتصادی کشور را پیش ببرند. خلأهای بسیار جدی وجود دارد. محورهای تفاهم برای بخشهای اقتصادی نسبت به محورهای افتراق بسیار زیاد است و اگر بخواهیم یک پایه مشترک برای موضوع تفاهم پیدا کنیم، همین موضوع اقتصاد مقاومتی است که جریان سیاسی، رفتار حزبی و گروهی در آن تفاوتی نمیکند.
– اهمیت اقتصاد مقاومتی را در بازار های مالی چگونه ارزیابی می کنید؟
این موضوع برای بخشهایی که در حوزه بازار سرمایه و بازار پول هستند، بسیار مهم است. اگر چنین پایداری در اقتصاد صورت گیرد، بازار سرمایه روند روبهجلو طی میکند و اطمینان مردم به آن افزایش مییابد. اعتماد و اطمینان، نقطه آغاز سرمایهگذاری است و اگر وجود نداشته باشد، تضمینی برای ادامه فعالیتها وجود ندارد. این موضوعات قابل طرح، تبیین و پیگیری است و وفاق در زمینه الگوی اقتصادی، پارادایم اقتصادی حاکم و نگرشی که وجود دارد میتواند بهعنوان خواسته در اتاقهای سراسر کشور و بین فعالان بخش خصوصی مطرح شود. هنوز این مساله وجود دارد که آیا اقتصاد ما یک اقتصاد لیبرال سرمایهداری و یا سوسیالیسی را دنبال میکند. اما یک مدل اقتصاد بومی با پارامترهای خاصی که در فضای کشور ما وجود دارد. بحث اقتصاد اسلامی هم مطرح شده اما مدل اقتصاد مقاومتی یک مدل کارکردی است. در حوزه اقتصاد، موضوع اقتصاد مقاومتی در حقیقت نقشه راهی است که باید به شیوه رفتاری و نه صرفا گفتاری به آن عمل شود.
– حال بپردازیم به الگوی اقتصادی مقاومتی. گفته میشود این الگو در دنیا به «اقتصاد تابآوری» معروف است و در واقع اقتصاد مقاومتی الگوبرداری از این موضوع است. نظر شما در این مورد چیست؟
من فکر میکنم که این الگو در واقع بومی ایران و محصول اندیشه سی و چند سال تجربه جمهوری اسلامی است. آن هم به این دلیل که چارچوبهای آن به طور کامل با اقتصاد ریاضتی و آنچه که در کشورهای دیگر گفته میشود، متفاوت است.
در دنیا مدلهای مختلف کنترل شوکهای اقتصادی و مقابله با بحران وجود دارد و حتی امتحان هم شده است. اما این الگو یک موضوع متفاوت است و نمیتوان گفت که اقتصاد مقاومتی از اقتصاد ریاضتی یا تابآوری کپیبرداری شده است. تا جایی که من اطلاع دارم با وضع عمومی کشور، تجارب مدیریتی و… الگوی اقتصاد مقاومتی بیشتر همخوانی دارد.
در حوزه اقتصاد ریاضتی ، سیاستهای محدود کردن خدمات دولتی و تمرکز بر کاهش کسر بودجه دولت وجود دارد؛ بیشتر کشورهای اروپایی که بحرانزده هستند، دوره زمانی تعیین کردهاند تا در این مدت کسر بودجه دولت با شیوههای مختلف از جمله کاهش هزینههای دولت، افزایش برخی درآمدهای دولت (گران کردن خدمات دولتی) و… حل شود. بهطور طبیعی موضوع تعادل در منابع و مصارف دولت در اقتصاد ما نیز مطرح است و باید به آن توجه کرد. پیشنهاد شده که بیشتر بودجه صرف پروژههای نیمه تمام شده و پروژه جدیدی تعریف نشود تا کسر بودجه دولت هم کمتر شود. در مورد یارانهها نیز مطرح شده که تعدادی از یارانهبگیران دهکهای بالاتر حدف شوند. در قانون هدفمندی نیز به مجری اجازه داده شده بین ۴۰ تا ۶۰ درصد از یارانهبگیران کم شود یا مدلهایی که برای تغییر شکل یارانه وجود دارد همه در راستای کاهش کسر بودجه دولت و توازن بودجه است. بسیاری از کارشناسان قبول ندارند که دولت سالانه بیش از ۴۲ هزار میلیارد تومان بهطور مستقیم صرف پرداخت یارانه میکند. این در حالی است که اگر این مقدار یارانه صرف تولید ثروت یا پروژههای مختلف شود، آثار بهتری خواهد داشت. اما قانون هدفمندی مصوب مجلس است و در قانون اصلی پیشبینیهایی برای کمک به تولید شده بود اما در اجرا کمتر به آن توجه شد. دلایل آن هم روشن بود؛ پرداخت به خانوارها راحتتر از پرداخت میلیونها تومان بلاعوض به یک بنگاه تولیدی بود.
در بحران مالی سال ۲۰۰۸ نیز دولت آمریکا به بنگاههای بزرگ مانند جنرال موتورز کمک های بسیاری کرد. این کمک های نقدی به این بنگاه ها انجام شد و بعد از دو سال دولت پول خودش را از مجموعه خارج کرد. در مدل اقتصادی آمریکا حداقل دخالت دولت را قبول دارد. در اقتصاد مقاومتی، ظرفیتها و نتایج اش حاصل تجربه طولانیمدت و سعی و خطاهایی است که در اقتصاد انجام شد.
– حال نقش اتاق بازرگانی در این موضوع چیست و جایگاهش کجاست؟
امروزه در دنیا گفته میشود که باید برنامهریزی استراتژیک داشت و بر این اساس باید تمامی اجزای این برنامه هماهنگ باشند و اجزا این استراتژی را بپذیرند. راهبردهای اقتصاد مقاومتی نیز به طور کامل مربوط به بخش خصوصی است نه دولت. چون قرار نیست دولت کار اقتصادی انجام دهد. بنابراین اقتصاد مقاومتی باید موضوع اصلی اتاق بازرگانی و بخش خصوصی قرار بگیرد و نه اینکه به دولت مشورت بدهند که چگونه در این مورد عمل کند. راهبردها را اتاق بازارگانی باید تعیین و تهیه کند و به دولت نیز در این مورد مشورت بدهد.
اقتصاد مقاومتی موضوع فعالیت بخش خصوصی است. بهرهوری و اشتغال عوامل اصلی تولید در اقتصاد می باشند و همه اینها در کسب و کار بخش خصوصی شکل میگیرد.
– بخش خصوصی همه این وظایف را میداند و برایش هدفگذاری هم کرده است اما دولت در این بین چه نقشی دارد و چه زیرساختهایی را باید فراهم کند؟
اگر پیشرو این کار بخش خصوصی و اتاق بازرگانی به عنوان پارلمان بخش خصوصی باشد پس از آن دستگاهها و نهادهای دولتی را همراه میکنند. ما نباید منتظر این باشیم که دولت تصمیم بگیرد و بخش خصوصی عمل کند در حقیقت برعکس، باید بخش خصوصی تصمیم بگیرد و دولت هم به آن عمل کرده و هم از آن حمایت کند. فکر می کنید در زمان جنگ کشور چگونه اداره شد؟ در واقع کشور را مردم اداره کردند و دولت هم همراهی کرد؛ چون این موضوع وحدت ملی است.
من از این دید به مساله نگاه میکنم. زمانی که مقام معظم رهبری نارضایتی خود را از موضوعی ابراز میکنند به این معنی است که مسئولان مردم را در سرنوشت اقتصادی خود شریک نکردند و مردم را غریبه فرض کردند. مجموعههای مردمنهادی که در کشور فعالیت میکنند، همین موضوعها برایشان اهمیت دارد. حال در اتاق بازرگانی موضوعهای اقتصادی مطرح است. در این بخش بیشتر بازرگانی و صنعت و معدن مطرح است اما بخشهای دیگر اقتصاد مانند بورس، بانک، بیمه و… بخشهای واسط اقتصادی هم هستند و باید مشخص شود که کجا قرار دارند؟ مقررات کسب و کار هم باید برای فعالیتهای این بخش طراحی شود. این مشکل در بخش بانکی بسیار دیده میشود که بانک فقط مقرراتی برای اداره خودش دارد، نه برای اداره بنگاههای خصوصی و حالا این وظیفه اتاق است که باید این موضوع را راهبری کند.
– ایراد دیگری که به اعضای کمیسیونها گرفته میشود این است که افراد تخصصی برای این کار انتخاب نشدهاند. شما برای این وضعیت چه برنامهای دارید؟ با توجه به اینکه بخش بانکی در اتاق بازرگانی چندان فعال و پررنگ نیست.
نمایندگان اتاق در شورای پول و اعتبار، کمیسیونهای تخصصی و… عضویت دارند اما در آن نقشی که باید ایفا کنند و فرایند را به نتیجه برسانند، چندان موفق نبودهاند. این نکته بسیار مهمی است. در عین حال افرادی که در کمیسیونها قرار میگیرند، باید بتوانند بهصورت تخصصی زمینه مربوط را دنبال کنند و مورد قبول قرار گیرند. کسی که بهعنوان نماینده حضور پیدا میکند، باید مقررات، قواعد و چارچوبهای مربوط به آن بخش را بداند که این تاکنون ضعیف بوده است.