آفتابنیوز : آفتاب: شرق نوشت: مردی که متهم است همسر و فرزندش را در پی اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است، وقتی پای میز محاکمه رفت اتهام جنایت را انکار کرد و گفت همسرش قهر کرده و از خانه رفته است.
به گزارش خبرنگار ما، متهم که داوود نام دارد از سال٨٧، به اتهام قتل همسر و فرزندش در بازداشت است. او در اعترافات اولیهاش مدعی شده بود همسرش سوار بر یکپراید او را ترک کرد.
پرونده مفقودشدن ستاره و دخترش رویا، با شکایت برادر ستاره به جریان افتاد؛ مرد جوان در گزارشی که به ماموران داد، گفت: «شوهرخواهرم با من و سایر اعضای خانواده تماس گرفته و گفته ستاره گم شده است. وقتی از او پرسیدم چرا این حرف را میزنی گفت با هم دعوا کردهاند و ستاره بچه را برداشته و رفته است.» ماموران تحقیقات خود را آغاز و با شکایت خانواده ستاره و پدر متهم برای بازداشت او اقدام کردند. آنها وقتی به خانه داوود رفتند، مشاهده کردند گروه دیگری از ماموران نیز برای بازداشت او آمدهاند. این مرد به اتهام رابطه نامشروع نیز تحتپیگرد قرار داشت و بهگفته خانواده دختری بهنام فهمیه، او با فرزندشان رابطه نامشروع برقرار کرده بود.
داوود در بازجوییهای اولیه درباره همسر و فرزندش گفت: «من و همسرم برای غذاخوردن به پارک رفتیم او میخواست به خانه پدرش برود و سر این موضوع با هم جروبحث کردیم و همسرم گفت بالاخره میروم، بعد بچه را برداشت، سوار ماشین شد و رفت. دیگر خبری از او نشد و من موضوع را به خانوادهاش اطلاع دادم.»
متهم بعد از چندروز در ادعایی دیگر عنوان کرد: «اختلاف من و همسرم بهخاطر فروش دخترمان بود. من میخواستم رویا را به مبلغ ١٠میلیونتومان به مردی زابلی بفروشم که زنم مخالفت کرد و من هم او و دخترمان را کشتم.» این مرد در ادامه محل رهاکردن اجساد را نشان داد، اما جنازهای در آن منطقه یافت نشد.
متهم در طول جلسات بازجویی ادعاهای مختلفی را مطرح کرد، هرچند به قتل نیز اعتراف کرده بود، اما درنهایت پیکرهای مادر و دختر پیدا نشد. بااینحال کیفرخواستی علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه٧٤ دادگاه کیفری ارسال شد.
دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم درخواست صدور حکم قانونی کرد، اولیایدم نیز درخواست قصاص کردند، سپس داوود اتهام دوفقره قتل را رد کرد و گفت: روز حادثه همسرم گفت غذا درست نکرده، بچه را برداشتیم و با هم به پارک رفتیم، ساندویچ خریدیم و آنجا خوردیم. صحبت از این بود که پدرزنم میخواست به سفر برود. زنم گفت میخواهد با برادرش به شهرستان برود و کنار پدرش باشد. من مخالفت کردم و او هم گفت بالاخره میروم و تو هم نمیتوانی کاری بکنی. او سپس سوار پرایدی شد و رفت.
متهم گفت: فشار زیادی روی من بود. خانواده خودم و خانواده همسرم من را متهم میکردند و میگفتند چرا کاری کردی که زنت برود. تصمیم گرفتم خودکشی کنم. به خانه زنی بهنام فهمیه که قصد داشتم او را صیغه کنم، رفتم و آنجا دارو خوردم. باهم به خانه من آمدیم و آنجا دستگیر شدم. هیات قضات بعد از پایان گفتههای متهم، برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.