کد خبر: ۲۸۸۰۲۱
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۸

خواستگار قلابی با پورشه سر قرار می‌رفت

دختر جوان وقتی در سایت همسریابی با مرد رویاهایش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابی افتاده است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: همشهری نوشت: دختر جوان وقتی در سایت همسریابی با مرد رویاهایش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابی افتاده است.

اين دختر 30 ساله‌، 2هفته قبل با مراجعه به شعبه دوم بازپرسي در دادسراي ناحيه 5تهران مدعي شد كه كارت عابربانكش سرقت شده و سارق يا سارقان، 30ميليون تومان از حسابش دزديده‌اند. با دستور بازپرس روستا تحقيقات براي شناسايي سارق شروع شد. هنوز ردي از سارق به‌دست نيامده بود كه دختر جوان بار ديگر راهي دادسرا شد و اين بار سرنخي را در اختيار قاضي پرونده قرار داد. وي مدعي شد كه پشت پرده سرقت ميليوني كسي نيست جز خواستگار فراري‌اش.


دختر جوان ادامه داد: از روزي كه كارت عابربانكم سرقت شده، خواستگارم هم فراري شده و هيچ خبري از او ندارم. حتي جواب تلفن‌هايم را نمي‌دهد.او گفت: من و محمد چند‌ماه پيش در يكي از سايت‌هاي همسريابي آشنا شديم. در نخستين قرارمان محمد با ماشين هيوندا كوپه آمد و مدعي شد كه مهندس راه و ساختمان است. او مي‌گفت كه در تهران و دوبي برج‌سازي‌ مي‌كند. او با چرب‌زباني اعتماد مرا به‌خود جلب كرد و باور كردم كه مرد روياهايم را پيدا كرده‌ام.

محمد هربار كه سر قرار مي‌آمد، سوار يك ماشين مدل بالا بود؛ يك‌بار بنز، يك‌بار پورشه و يك‌بار خودروي مدل بالاي ديگر. او مدعي بود كه به‌زودي همراه خانواده‌اش به خواستگاري من مي‌آيد. من هم با خوشحالي خودم را براي ازدواج آماده كردم. آپارتمان كوچكي داشتم كه آن را فروختم و پولش را به حسابم ريختم و محمد هم در جريان همه اين اتفاقات بود تا اينكه به طرز مشكوكي كارت عابربانكم ناپديد شد و حالا مطمئنم كسي جز محمد سارق نيست.

با اين سرنخ، دستور بازداشت خواستگار فراري صادر شد و او هفته گذشته به دام پليس افتاد. وي در ابتدا منكر سرقت شد اما وقتي شواهد را عليه خود ديد كليد معماي سرقت را در اختيار تيم تحقيق قرار داد. وي كه ديپلمه است اعتراف كرد كه براي فريب طعمه‌هايش خودروهاي لوكس را كرايه مي‌كرد. او گفت: بعد از آشنايي با پرستو وقتي متوجه شدم كه وضع مالي خوبي دارد تصميم به كلاهبرداري از او گرفتم. در اين مدت وقتي براي خريد با او به مراكز مختلف مي‌رفتم و او با كارتش خريد مي‌كرد، رمز كارت را به خاطر سپردم.

بعد از اينكه پرستو پول فروش آپارتمانش را به حسابش واريز كرد با او قرار گذاشتم و به بهانه خريد دارو او را به داروخانه شبانه‌روزي در غرب تهران بردم. چون جاي پارك نبود از او خواستم كه داروي مورد نيازم را از داروخانه بخرد. وقتي از ماشين پياده شد در فرصتي مناسب كارت عابربانكش را از كيفش سرقت كردم اما خيلي زود گير افتادم.به گزارش همشهري، تحقيقات از اين پسر جوان ادامه دارد تا زواياي پنهان ماجرا آشكار شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین