آفتابنیوز : به گزارش ایران، عصر یکی از نخستین روزهای تابستان سال جاری، جوان 30 سالهای که تنها یک هفته تا زمان برگزاری مراسم عقدش باقی مانده بود، برای انجام هماهنگیهای نهایی با خانواده عروس خانم، به خانه آنها در خیابان پیامبر مرکزی رفت.وقتی «علی» نیمههای شب از خانه همسر آیندهاش بیرون آمد با صحنهای شوکآور مواجه شد.جای مزدا 323 نقرهای رنگش که جلوی یکی از بانکهای منطقه پارک کرده بود خالی بود و خبری از آن نبود.علی صبح روز بعد به کلانتری مراجعه و ماجرای سرقت خودرویش را گزارش کرد.
مدتی بعد مأموران کلانتری 163 ولنجک، مشغول گشتزنی در محله کوی فراز سعادتآباد بودند که دستکاری ناشیانه پلاک یک مزدا 323 توجهشان را جلب کرد.عدد 2 در این پلاک با چسب لنت مشکی به 3 تغییر یافته بود. این تغییر فقط میتوانست از سوی یک دزد آماتور صورت گرفته باشد.سروان پلیس خیلی آرام از خودرو پیاده و به مزدای نقرهای رنگ نزدیک شد.کلت کمریاش را از غلاف بیرون کشید و آرام به شانههای مردی که درون خودرو نشسته و سرش را به فرمان تکیه داده بود، ضربه زد.این مرد از دیدن مأمور پلیس و تپانچهای که به سمتش نشانه رفته بود، شوکه شد و حرفهای عجیبی به زبان آورد: «من دزد نیستم، خودرو را از دوستم امانت گرفتهام. باور کنید من دزد نیستم.»مرد مرموز در بازجوییها به سرقت خودرو اعتراف کرد.
دزد 53 ساله گفت: با همسرم به مشکل برخورده بودم، همیشه مرا به خاطر اوضاع نامناسب مالیام تحقیر میکرد و میگفت حتی توان خرید یک خودرو را ندارم. آن شب بر سر همین مسائل با هم بحثمان شد، او خانه را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. خیلی ناراحت بودم و نمیدانستم چه کار کنم. از خانه بیرون آمدم که کمی قدم بزنم، ناگهان چشمم به مزدا 323 کنار خیابان افتاد که دزدگیر هم نداشت.میدانستم که همسرم این مدل خودرو را دوست دارد.
طریقه بازکردن در خودرو و روشن کردنش را یکی از همکارانم که چند ماه را در زندان گذرانده بود به من آموخت. کمی سخت بود اما بالاخره موفق به سرقتش شدم. از آن شب به بعد، هر شب پشت در خانه همسرم و در خودرو مینشستم تا او را ببینم و بگویم که خودروی مورد علاقهاش را خریدهام.به تماسها و پیامکهایم جوابی نمیداد و این تنها راه برای به دست آوردن دل او بود اما اشتباه بزرگم در مخدوش کردن ناشیانه پلاک، باعث شد به دام بیفتم.
حال دیگر شک ندارم که همسرم طلاق میگیرد و همه عمر باید در حسرت این اشتباهم بسوزم.