آفتابنیوز : فهیمه حسنمیری: شما در چند شبکه اجتماعی عضوید؟ احتمالا در پاسخ به این سوال، دستکم یک یا دو شبکه را نام میبرید که در آن عضو شده و با دیگران ارتباط دارید. این تعداد، میتواند به تناسب سن، شغل، علاقه، مهارت، سبک زندگی، محل سکونت و بعضی شرایط دیگر به چندین و چند شبکه همگون و ناهمگون افزایش پیدا کند.
اما اگر از کمیت بگذریم، مهم این است که چه محتوایی در این شبکهها منتشر میکنید و آنچه دیگران را هم در آن شریک میکنید، اثر مخربی بر قشر یا گروه خاصی از افراد دارد یا نه؟ مسالهای که عضو انجمن جامعهشناسی ایران، آن را مهم دانسته و تاکید میکند باید برای آگاهی مردم در این زمینه فرهنگسازی شود.
به گفته دکتر سید یعقوب موسوی، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا، بازتولید کلیشههای فرهنگی، قومیتی، سیاسی، جنسیتی و تخریب قشر و گروه و طبقات مختلف جامعه از عوارض مهم استفاده نادرست از شبکههای اجتماعی است.
متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
آقای دکتر، در شرایطی که بسیاری از افراد جامعه به ابزارهای ارتباطی در فضای مجازی دسترسی دارند، به نظر شما تا چه اندازه محتوایی که در این شبکهها منتشر میشود متناسب با نیازهای جامعه است؟ به عنوان مثال میبینیم بسیاری از آنچه در شبکههایی مانند وایبر، تلگرام و ... رد و بدل میشود شوخیهای جنسیتی و قومیتی هستند.
بازتولید کلیشههای فرهنگی، قومیتی، سیاسی، جنسیتی و تخریب قشر و گروه و طبقات مختلف از عوارض مهم استفاده نادرست و ناآگاهانه از این شبکههای اجتماعی است. مخصوصا برای نوجوانها که تاثیرپذیرترند میتواند به نوعی بازآموزی ضدفرهنگی محسوب شود و تنفر، کینه، تحقیر، تخریب شخصیتی و ... را برایشان به امری عادی تبدیل کند. همانطور که دیدیم در برههای یک نویسنده و روشنفکر کشورمان مورد تمسخر واقع شده و افراد آگاهانه یا ناآگاهانه به بازنشر مطالبی از قول ایشان اقدام میکردند، یک روز دیگر افرادی با یک قومیت خاص و روز دیگر افرادی با جنسیت خاص سوژه این پیامها میشوند. تخریب یک قشر، جنس یا گروه به بهانه خندیدن و خنداندن، میتواند پیامدهای ناگواری به همراه داشته باشد در حالی که بسیاری از افراد بدون توجه به عمق مطالبی که منتشر میکنند صرفا برای یک اعلام حضور اجتماعی و از روی هیجان آنی دست به بازنشر آنها میزنند. حتی گاهی خود گروهی که مطلبی حاوی توهین به آنهاست، آن را به صورت ناآگاهانه بازنشر میکنند مثلا اهالی یک شهر خاص یا یک جنسیت خاص، مطلبی که در لایههای پنهانش حاوی توهین به خودشان است برای دیگران ارسال میکند.
چرا چنین پیامهایی تا این اندازه هم طرفدار دارند؟
این شبکهها باورهای موجود فرهنگی ما را منعکس میکنند. این مسائل در جامعهشناسی بومی مطرح میشود و باید بدانیم حتی اگر این وسایل هم نباشند، این نوع گفتهها و اندیشهها در گفتمان تودههای مردم متداول است. این که مردها و زنان، طبقات مختلف اجتماعی و گروههای فکری متفاوت علیه همدیگر مطالبی را منتشر کنند، نگاه کلیشهای جنسیتی و قدرتمابانه داشتن به موضوعات مختلف، تنها به دوره معاصر ارتباط ندارد. ادبیات ما هم این موضوع را نشان میدهد؛ داستانها و ادبیات کلاسیک، کلمات قصار، ضربالمثلها و ... همه نشاندهنده این موضوع هستند. اما موضوعی که در اینجا پیش میآید سرعت ترویج و بازتولید متراکم کلیشههای تخریبگر و تحقیرکننده است. از آنجا که این امکانات سرعت زیادی در انتقال پیام دارند، بیشتر به چشم میآیند چرا که اگر گاهی در شرایط خاصی این موضوعات مطرح میشد، حالا در هر زمان و به هر بهانهای بیان میشوند و به عبارت دیگر بسیاری از این کلیشهها دستاویزی هستند برای حضور در شبکههای اجتماعی. این فرصت خوبی برای مددکاران، برنامهریزان، سیاستگذاران اجتماعی، محققان علوم انسانی و ... محسوب میشود تا پیدا و پنهان این پیامها را بررسی کنند. در بسیاری از موارد، اصلا نوع پیامی که منتقل میشود اهمیت ندارد بلکه افراد تنها میخواهند از طریق این کار نوعی حضور فعالانه داشته باشند.
یعنی برای بسیاری از افراد صرفا حضور در این شبکهها مهم است و نه محتوای آنچه منتقل میکنند؟
بله، این مسائل به دلیل ناآشنایی با استفاده صحیح از چنین فضاهایی است. یعنی ما وسیلهای را داریم ولی فرهنگ استفاده از آن را نداریم. ضمن این که سرخوردگیها، شتابزدگیها، هیجان برای اعلام حضور و نبودن فضای فرهنگی، اجتماعی و حتی تفریحی لازم به این موارد دامن میزند. البته این را هم باید بگویم که به نظر من این مسائل موقتی است و به این دلیل انجام میشود که در مرحله آزمون و تجربه هستیم. اینها امواج گذرایی است و در آینده کاربران این ابزارها به این نتیجه میرسند که چطور باید از آنها استفاده کرد و در شیوههای موجود اصلاح و بازاندیشی صورت میگیرد. از آنجا که این ابزارها وارداتی است، درباره استفاده از آنها آسیبپذیریم و کمی طول میکشد تا فرهنگ استفاده از آن به دست بیاید.
از آنجا که زنان فرصت کمتری برای حضور اجتماعی و فرهنگی دارند، مدام زیر ذرهبینهای کنترلگر هستند و زمینه برای فعالیت آنها به اندازه مردان فراهم نیست، بیشترین استفادهکنندگان از فضاهای مجازی میشوند چرا که در این شبکهها، امکان پنهان و ناشناخته بودن وجود دارد. به طور کلی، هر اندازه هویتهای مختلف، قومیتها، جنسیتها و ... سرکوب شوند، آنها از مسیرهای غیررسمیتری حرفهایشان را مطرح میکنند.
چنین فضاهایی میتوانند صرفا جنبه سرگرمی نداشته باشند؟
کاملا، این ابزارها میتواند به عنوان یک رسانه کارا و موثر عمل کرده و از طریق آن تبادل موسیقی، ادبیات، نتایج مطالعات علمی، قصه، ضربالمثل و ... انجام شود. به عبارت دیگر، شبکههای اجتماعی میتوانند مانند یک دانشگاه عمومی مجازی عمل کرده و کلاس درس تودههای مردم شوند. امروزه علم از انحصار فراگیران تخصصی آن خارج شده و محتوای علوم قابلیت انتقال به تمام اقشار را پیدا کرده است بنابراین این شبکهها میتواند یک نوع سرمایهگذاری محسوب شده و برای تعلیم و تربیت در تمام قشرها موثر باشد و آگاهیهای عمومی افزایش پیدا کند.
تاثیر این شبکهها در نزدیکی بیشتر افراد جامعه یا دوری آنها از یکدیگر را چطور میدانید؟
این برنامهها هم میتواند منشاء بسیاری از تحولات اجتماعی مثبت شده و هم در صورت استفاده نادرست، عوارض و نتایجی را به صورت تهدیدآمیز در بر داشته باشد. آنچه باید بدانیم این است که ما هم مانند تمام جوامع دیگر، درگیر استفاده از این محصولات میشویم. همانطور که برق و تلفن و انرژی و محصولات دوران نوین وارد جامعه شدند و استفاده از آنها اکنون برایمان حیاتی و لازم است، این تکنولوژیها هم همان طور هستند و اگرچه در ابتدای استفاده مانند همان وسایل ممکن است مورد بدبینی، استفاده نادرست، انواع مزاحمت، بهرهبرداری سوء و ... قرار بگیرند، اما میتوان پیشبینی کرد که ابزارها و امکانات شبکههای اجتماعی طوری جا باز کنند که استفاده از آنها اجتنابناپذیر شود پس مهم این است که آمادگی ورود آنها را داشته باشیم. این امکانات، هم میتوانند اخلاق عمومی را ارتقا دهند و موجب بهبود کیفیت زندگی شوند و هم نتایج سوئی را به بار بیاورند. به طور کلی رسانه میتواند عامل انحراف یا اغفال شود و مفاسد اجتماعی را به همراه داشته باشد و به همان اندازه میتواند مصالح اجتماعی را در پی داشته باشد. در استحکام یا گسست اجتماعی هم همینطور، این رسانهها میتوانند هر دو کارکرد را داشته باشند و چه بسا بتوانند پیوندهای خانوادگی، دوستانه و اجتماعی را تقویت کنند.
برخی نگرانند که این ابزارها جای ارتباطهای رودررو و حضوری افراد با یکدیگر را بگیرد.
این مساله، بستگی به نوع استفاده از شبکههای اجتماعی دارد و باید فرهنگ استفاده از رسانههای جدید را یاد بگیریم. مهمترین مشکل ما اکنون این است که تکنولوژی وارد شده اما شیوه کاربرد آن را نمیدانیم. از مزایای این ابزارها در ایجاد استحکام اجتماعی این است که در کلانشهرها که افراد وقت زیادی برای با هم بودن ندارند، این شبکههای اجتماعی به عنوان عاملی برای تحکیم روابط عمل میکنند. به عنوان مثال در همین ایام نوروز یا بسیاری از مناسبتهای دیگر، با توجه به این که بسیاری از افراد خانوادهها ممکن است در شهرها یا کشورهای مختلف زندگی کنند و امکان دیدار حضوری فراهم نباشد، با استفاده از این شبکههای اجتماعی میتوان روابط خانوادگی را تحکیم بخشید و در بسیاری از موارد خانوادهها میتوانند بدون هزینه خاصی ساعتها به گفتوشنود و احوالپرسی از یکدیگر بپردازند و از اوضاع همدیگر باخبر شوند. از سوی دیگر برخی متنهایی که در این فضاها منتشر میشود میتواند به دلخوری، ایجاد حس ناخوشایند و جدایی گروهها یا طبقات مختلف از یکدیگر منجر شود؛ حتی پیامهایی که در قالب شوخی و لطیفه منتشر میشود میتواند چنین اثری داشته باشد بنابراین نیاز به نوعی روشنگری فرهنگی داریم.
این روشنگری فرهنگی چطور محقق میشود؟
ببینید، استفاده از هر وسیلهای نیازمند زمینهها و بسترهای اجتماعی مناسب خودش است. باید در ابتدا مسئولان ما آمادگی حضور نرمافزارهای جدید را داشته باشند و بدانند عرصه جدیدی در حیات اجتماعی ایجاد شده که نمیتوان از آن فرار کرد. تجربه هم نشان داده قطع و محدود کردن این ابزارها فایدهای ندارد؛ همانطور که در ویدئو و ماهواره این موضوع را شاهد بودیم. باید به فکر راههای مناسب برای فرهنگسازی بود. نقش رسانه در این زمینه بسیار پررنگ است؛ هشدارها و اطلاعات مناسب و به روز به مخاطبان این ابزارهای ارتباطی داده شود، گفتوگوهای علمی پیرامون این موضوع تدارک دیده شود، تولیدات تئاتر و سینما انجام شود، کارشناسان عوارض استفاده نامناسب و ناآگاهانه را به صورت شفاف و علمی مطرح کنند و ... در کنار اینها جا دارد راههای گفتمان بیشتری در جامعه باز شود که افراد بتوانند حرفشان را بزنند در غیر این صورت تنها مامنی که پیدا میکنند فضاهای مجازی است.
گفته میشود بیشترین استفادهکنندگان از شبکه وایبر زنان هستند.
بله، جای تعجب ندارد. از آنجا که زنان فرصت کمتری برای حضور اجتماعی و فرهنگی دارند، مدام زیر ذرهبینهای کنترلگر هستند و زمینه برای فعالیت آنها به اندازه مردان فراهم نیست، بیشترین استفادهکنندگان از فضاهای مجازی میشوند چرا که در این شبکهها، امکان پنهان و ناشناخته بودن وجود دارد. به طور کلی، هر اندازه هویتهای مختلف، قومیتها، جنسیتها و ... سرکوب شوند، آنها از مسیرهای غیررسمیتری حرفهایشان را مطرح میکنند. در یک جامعه باز سالم افراد مختلف جامعه میتوانند احساساتشان را بیان کنند تا به خشونت یا انزوای اجتماعی کشیده نشوند یا در فضاهایی که میتوانند خودشان را پنهان کنند سنگر نگیرند. باید فرصت را برای قشرهای گوناگون فراهم کرد تا بتوانند فعالیت اجتماعی داشته باشند، انتقادهایشان را مطرح کنند و خواستههایشان را بیان کنند تا به این فضاها پناه نبرند. نباید از نقد شدن و نقد کردن نگرانی داشته باشیم، اگر این را آموزش دادیم که نقد با مسخره کردن تفاوت دارد آنوقت نقد خیلی هم موثر و مفید واقع میشود. جمله معروفی هست که میگوید اگر ساختمان خانه را محکم ساختی، پنجرهها را باز کن بگذار نسیم بیاید.