خاطرم
هست گفته بودم که اگر این دفعه هم مذاکرات به بن بست خورد تنها راه عبور
از این خیابان برای ما کبریت زدن به چاشنی جنگ جهانی جدید است، چرا که ما
راه دیگری نداریم، گاهی بهترین دفاع روی آوردن به حمله است و این بار واقعا
گزینه دیگری روی میز نبود.
اما نقش رهبری باز هم موجب نجات کشور
شد. انتخاب شگفت انگیز حاج قاسم سلیمانی به عنوان "قهرمان ملی رزمی"، حمایت
از دکتر ظریف و تیم اش به عنوان "قهرمان ملی دیپلماسی"، نگاه مثبت و
حامیانه در مذاکرات و صد البته صبوری ایشان در دوران آقای احمدی نژاد برای
حفظ و بقا و آبروی نظام راه حل های مردی بود که رهبر مقتدر و هوشمند ایران
اسلامی است.
روی صحبتم اما با آنهائی ست که معتقدند در مذاکرات هرچه دادیم باج بوده و هرچه گرفتیم ذلت!
شکی
نیست که این پیکان ها همان پیکان هائی ست که علی ع را نشانه می رفت و به
زور ابوموسی ها را برای دیپلماسی تحمیل کردند، چرا که امکان ندارد رهبری
جزء به جزء مسائل را پیگیر نبوده و درایت و مدیرت نکرده باشند پس آگاه
باشید! که خط قرمز ما ولایت است و پا فراتر از مرزتان نگذارید.
و اما بعد...
با
یک بازنگری به اوضاع منطقه و نا امنی در آن به سادگی می شود نقش رهبری را
دوباره مشاهده کرد و متوجه شد که ایشان بهترین محافظ برای خون شهیدان و
امنیت در نظام و خاک ما بوده و هستند و ژنرال های بین المللی رهبری چه با
لباس نظامی، چه با لباس روحانیت و چه با لباس دیپلماسی در دنیا بهترین نقش
را ایفا می کنند. خاطرم هست سید حسن نصرالله به من می گفت: قدر رهبری را
باید دانست، کاش همه مثل من ایشان را می شناختند.
وی ادامه است:
اداره ی کشور بچ بازی نیست که با لج و لج بازی پیش برود. گاهی با خود فکر
می کنم تلخ ترین کار رهبری خون دل خوردن و صبوری کردن است، چرا که برای
بزرگتری کردن برای یک ملت و یک کشور با در نظر گرفتن همه ی جوانب گاهی به
"جام زهر" ختم می شود، گاهی به "قهر چند روزه"، گاهی به "نرمش قهرمانانه" و
گاه های زیادی که قلب امیر را به اصطلاح خودی ها خون می کنند. همه چیز را
فهمیدن و به روی خود نیاوردن اما از همه چیز تلخ تر است... ممنونم رهبرم...
سرباز کوچک ایشان قدردان ست ان شاء الله...
پ ن:
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
#محمد_مهدی_همت
#جمعه_۱۴_فروردین_۱۳۹۴