سنگپا سفتترین، زبرترین، زمختترین، بیپدرمادرترین، بیاصلونسبترین، بیفایدهترین و بهطورکلی بیسنگترین سنگ جهان است. سنگپا آن چیزی است که زمین بالا میآورد. خود آتشفشان مخرج زمین است و چیزهای زائد زمین را از دل زمین میریزد بیرون. حالا سنگپا چیست؟ سنگپا آن بالاآوردهای است که زمین دفع کرده، بعد این دفینه مانده و سرد شده است. حالا به چه دردی میخورد؟ برای سابیدن به درد میخورد هرچی هم میسابد خودش سابیده نمیشود و همچین میسابد که پدر صاحاب آدم را میآورد جلو چشمش اما خودش یکذره هم تغییر نمیکند.
سنگپا بهمثابه وایتکس:
سنگپا برای سابیدن کف پاست تا صاف شود. برخلاف روشور که برای شستن رو
است. دیده شده سنگپا از حسودی هم که شده خودش را مالیده به سر و صورت مردم
که البته سر و صورت مردم از این قضیه بسیار راضی هستند.
سنگپا بهمثابه زیرورو:
روی خیلیها نهتنها مثل سنگپاست بلکه سنگپا روی خیلیهاست و زیر
خیلیهاست و دائم هم زیرورو میکند و دائم هم لایی میکشد. البته بیمعنی.
سنگپا بهمثابه شغل سیاسی:
همه این چیزهایی که درباره سنگپا گفتیم توی سیاست هم هست. بعضیها هستند
که بهعنوان سنگپا در عرصه سیاست حضور دارند. این دانشمندان هیچوقت کم
نمیآورند، هیچوقت تغییر نمیکنند، هیچوقت کوتاه نمیآیند، هیچوقت
ملاحظه نمیکنند، هیچوقت آدم نمیشوند. درواقع اگر آدم سیاسی از چوب باشد و
دروغ هم بگوید این امید هست که آخر قصه مثل پینوکیو آدم بشود اما سنگپا
چی؟ هیچی. مثلا سنگپاها ممکن است توی سیاست با یکچیز ظریف (که ربطی به
جواد ندارد) یا یکچیز پستهای (که ربطی به رفسنجان ندارد) یا یک چیز
باقلوا (که ربطی به اردکان ندارد) مخالف باشند. آنها تا آخرین ریگ وجودشان
مخالفند و اگر ازشان بپرسی چرا، میگویند چون ما سنگپاییم و همه را
میپاییم.
سنگپا بهمثابه تیتر: شعار تشکیلاتی
سنگپا این است که «هرچه سنگه واسه پای لنگه بهخصوص سنگپا». اگر پایی را
ببینند که لنگ نیست اول قلمش میکنند تا لنگ شود، سپس وارد عمل میشوند.
سنگپا بهمثابه رفتار سیاسی: سنگپاهای سیاسی در همهجا حضور فعال و پرشور و خودجوش دارند. مثلا در خیابان خودشان را به طرف سوژه پرت میکنند.
سنگپا: در زندگی عادی سنگپای قزوین معروف است اما در واقعیت محل سنگپا، جاهای دیگر است.