آفتابنیوز : انتشار خبر سقوط یک هواپیمای آلمانی در ارتفاعات فرانسه در میانه تعطیلات نوروزی و در اوج گیرودار مذاکرات هسته ای ایران ابتدا چندان مورد توجه مردم و رسانهها قرار نگرفت. پروازی که بارسلونا در اسپانیا را به مقصد دوسلدورف آلمان ترک کرده و دقایقی بعد از صفحه رادار محو شد تا اندکی پس از آن بقایایش را در کوههای آلپ پیدا کنند.
اما بمب هواپیمای آلمانی چند ساعت پس از سقوط در ایران منفجر شد. میلاد حجت الاسلامی و حسین جوادی، دو خبرنگار ایرانی که برای پوشش بازیهای دوستانه تیم ملی به اروپا رفته بودند همه را برای چندین ساعت در بی خبری مطلق گذاشتند تا زمزمه ناخوشایند دقیقه به دقیقه شتاب گیرد و نوروز را برای همیشه در کام اصحاب رسانه تلخ کند.
سقوط ، بزرگترین ایرلاین اتحادیه اروپا، ارتفاعات آلپ، دو ایرانی و پنجم فروردین ماه سال 1394، تمام اینها واقعیت داشت.
حضور دو خبرنگار ایرانی در پروازی از بارسلونا به دولسدورف همان قدر باورکردنی نبود که سقوط یک هواپیمای مسافرتی شرکت لوفت هانزا که در سطح جهان در راس پر درآمدترین ایرلاینها جای گرفته است.
با گذشت چند ساعت از سقوط و رسیدن نخستین تیم های بازرسی به محل حادثه خیلی زود خبر سقوط کنار رفت. اطلاعات اولیه جمع آوری شده در محل سانحه و پس از آن پیدا شدن نخستین جعبه سیاه هواپیما نشان از آن داشت که آنچه جهان با آن روبرو است نه یک حادثه که نتیجه ماجراجویی بیرحمانه یک مجنون است.
بزرگترین ایرلاین اروپا پس از ثبت بیش از نیم قرن سابقه، اصلی ترین وظیفه خود که حفظ جان و امنیت مسافرانش بوده را به دستان کمک خلبانی سپرده که پرونده بیماریهای روانیاش از سوابق دورههای خلبانی او قطورتر است.
آندریاس لوبیتز 28 ساله کمک خلبان روان پریش آلمانی درحالی تصمیم گرفت در کابین خلبان را به روی خلبان اصلی پرواز ببندد و پس از آن با کاهش ارتفاع و افزایش دیوانه وار سرعت، خود و 149 سرنشین ایرباس 320 را به دیواره آهنین کوههای آلپ بکوبد که پیش از آن با تمام وجود تلاش کرده بود عدم صلاحیت خود را برای این پست نشان دهد اما مسوولان ایرلاین آلمانی ترجیح دادند که آن را نادیده بگیرند.
سابقه مراجعههای متعدد به روانشانس و قرار گرفتن در لیست درمانی آنها، بروز چند باره رفتارهای غیر عادی و ضد اجتماعی تنها بخشی از پرونده قاتلی است که در روز حادثه با لباس کمک خلبان آرزوی 150 خانواده را خاکستر کرد.
این غفلت و بی توجهی در حالی رخ داده که طبق نص صریح قوانین هواپیمایی در تمامی نقاط جهان، ورود به چرخه خلبانی هواپیمای مسافرتی نه تنها یکی از سخت ترین مراحل کارگزینی در جهان به حساب آمده است که پشت سر گذاشتن چند مرحله پیچیده معاینه پزشکی و روانی بسیار نیز متقاضیان را از رسیدن به کابین خلبانی محروم میکند.
حال اینکه چطور تمام این مراحل از سوی لوبیتز طی شده و چگونه این ایرلاین بین المللی متوجه اختلال روانی نیروی خود نشده است! سوالی است که نه تنها به آن پاسخی قانع کننده داده نمی شود که حتی به نظر می رسد تلاش ها در این راستا است که با رو کردن اطلاعات مربوط به زندگی ناخوشایند کمک خلبانی آلمان و وارد کردن نامزد او به ماجرا ترحم مخاطبان را برانگیزد.
در کنار این موضوع یک اصل جهانی نیز در حادثه کوههای آلپ با خدشه جدی مواجه شده است؛ پس از آن که حادثه یازدهم سپتامبر و برخورد چند هواپیمای مسافرتی به برجهای دوقلو در نیویورک امنیت هوایی را با بحران جدی مواجه کرد ایکائو قانونی را با اکثریت آرا به تصویب رساند که البته در زمان خود نیز مخالفان جدی داشت.
طبق قانون فوق هواپیماها به درهای الکترونیکی مجهز شدند که می شد تمامی آن ها را از داخل و از سوی خلبان بست و از بیرون به هیچ عنوان فضایی را برای دسترسی به آن بوجود نیاید.
این قانون اما در اصلی ترین نکتهای که به آن انتقاد می شد کار را خراب کرد تا جایی که 150 مسافر کشته شده در ایرباس 320 را می توان قربانی آن به حساب آورد.
کمک خلبان مجنون آلمانی در شرایطی در کابین خلبان را به روی تمامی سرنشنیان هواپیما بست و به هیچ عنوان به آن ها اجازه ورود دوباره را نداد که در صورت وجود تنها یک راه حل برای جلوگیری از این اتفاق می شد سرنوشتی دیگر را برای هواپیمای سقوط کرده متصور شد.
هر چند پس ازاین حادثه تعدادی از کشورهای جهان اعلام کردند از این پس این قانون را درشرایطی اجرا می کنند که در کابین خلبان سه فرد حضور داشته باشد که دیگر امکان تنها ماندن یک فرد در کابین و دست زدن به اقدامات خطرناک بوجود نیاید که به نظر می رسد برای ریشه کن کردن این شرایط باید به قانونی جدید فکر کرد.
هر چند هنوز گمانه زنیها برای مشخص کردن علت دقیق سقوط انگیزه بزرگ ایجاد شده در کمک خلبان آلمانی و شرایط در نظر گرفته شده از سوی شرکت آلمانی ژرمن وینگز ادامه دارد اما قطعا این حادثه و قربانیان آن دیگر امکان زندگی دوباره را نخواهند داشت.کمک خلبان آلمانی که چندی قبل گفته بود قصد دارد خود را جاودانه کند به نظر می رسد که به آرزوی خود رسیده آرزویی که بهای جانش 149 سرنشین بیگناه این هواپیما بود.
در شرایطی که لوفت هانزا تلاش میکند همه چیز را عادی جلوه داده و حادثه به وجود آمده را تنها حاصل مشکلات روانی یک نفر نشان دهد، مشخص نیست اگر این کمک خلبان ملیت یک کشور غیر غربی را داشت و یا کوچکترین ارتباطی با مسلمانان پیدا میکرد چه سرنوشتی در انتظار جهان بود. غربی که به بهانهی حوادث تروریستی یازده سپتامبر نه تنها تدابیر امنیتی جهان را با تغییراتی جدی روبه رو کرد، حالا نه تنها مسئولیت اشتباه خود در قانون وضع شده را نمیپذیرد که حتی نیازی به ارائه توضیح نیز ندارد.