آفتابنیوز : 
کارنوال آموزش های نظامی اسرائیل در شمال عراق به پایان خود نزدیک می شود این تیتری است که روزنامه یدیعوت آحرونوت در آخرین شماره خود در مورد فعالیت نظامیان اسرائیلی در شمال عراق به چاپ رساند.
به نوشته این روزنامه اسرائیلی پس از فاش شدن فعالیت محرمانه این گروه از نظامیان اسرائیلی که در شمال عراق فعالیت می کردند وپدیدار شدن ماموران امنیتی ایرانی در اطراف محل اقامت آنها به دستور وزیر کشور منطقه کردستان عراق تمامی این افراد باید خاک عراق را ترک کنند زیرا به اعتقاد کردها این اقدام می تواند به چهره منطقه کردستان ضربات جبران ناپذیری را وارد سازد .
در بخش دیگر از این گزارش آمده است :
نیمه های شب بود که آقای وزیر "کریم سنجاری" با اتومبیل زره پوش شده اش رسید ، فردی که هیچ کس حق ذکر نام کامل او را نداشت وهمواره تنها از کد (K) براي نام برای یاد کردن از وی استفاده می شود.
او به همراه محافظانش آمد وبا خود هیاهو را به این منطقه ساکت آورد.
سکوت وآرامش در یک آن از بین رفت ، اسرائیلی ها از تخت های خود جستند ، آنها همگی فارغ التحصیل واحد های مخصوص ارتش اسرائیل اند وهر یک کارنامه ی جنگبی طول ودرازی را در زبده ترین واحدهای ارتش اسرائیل دارد.
چند ماهی است که سرزمین دشمن به خانه ی آنها تبدیل شده است ، آنها در آنجا دست به فعالیت خطرناکی می زنند ، اما هیچ پیش زمینه ایدئولوژیک در آن وجود ندارد ، سود مادی اصل واساس این فعالیت است ، سودی که بسیار بیشتر از فعالیت در شغل نگهبانی در یک سوپر مارکت یا حتی در سازمان شاباک است .
آنها پشت سر خود خانواده هایی را باقی گذاشتند که تصور می کنند در یک کشور دوست مشغول به کارند.
در مرخصی های خود هم هیچ کس از عملیات آموزش نظامی ، تشکیل واحدهای مبارزه با تروریسم ، واحدهای موتورسواران سیاه پوش ، واحدهای کشف مواد منفجره ، هنگ زنان مسلمان ، واحد محافظان شخصیت ها وواحد سگ های تعلیم دیده که آنها مشغول تشکیل آن بودند مطلع نشد.
همه افرادی که مشغول فراگیری بودند می دانستند که آنها اسرائیلی هستند اما هیچ کس در این باره سخن نگفت افراد محلی هم به پیمان سکوت خود وفادار ماندند. اما به هر شکل آنها اسرائیلی بودند.
امروز این کارمندان شرکت های تجاری مشغول آموزش مسلمانانی هستند که تا چندی پیش کشورشان مهمترین دشمن اسرائیل محسوب می شد.
همه چیز در اطراف وگوشه وکنار اسرائیلی بود از تجهیزات گرفته تا فن آوری ودستگاهای الکترونیک حتی دیوارها وبرج های نگهبانی هم اسرائیلی بودند. از این فراتر اینکه سگ هایی که اینجا وآنجا مشغول پرسه زدن بودند هم توسط اسرائیلی ها تعلیم دیده بودند.
خطرات احتمالی همگی به کناری نهاده شدند چون اینجا یک معدن طلا بود که کوسه ماهی های بزرگ می دانستند چگونه طلای آنرا با نزاکت وطراوت خاصی ببلعند.
آقای وزیر (K) مرد قدرتمند وهمه کاره این منطقه از این کشور صحرایی بود ، او بود که دروازه ها را برای اسرائیلی ها گشود ، ورود به این کشور واین منطقه بدون حضور فردی چون او میسر نیست ، هیچ چیز بدون دستور او یارای حرکت ندارد ، حتی آمریکایی ها هم به او باج دادند. کره ای ها هم با او وارد معامله های وسوسه کننده ای شدند.
(K) تمامی موانع را از مقابل اسرائیلی ها برداشت ، این به خاطر میزان محبت وعشق او به آنها نبود ، بلکه به دلیل شیفتگی وی به اسطوره ی قدرت نظامی اسرائیل است.
او از نوادگان رویکرد قدیمی ده ها سال سال پیشی است که باعث تنیده شدن روابط سری (بین کردها) واسرائیل شده بود. روابطی که از زمان به وجود آمدن سازمان نتیف یا شکل گیری موساد ادامه داشت.
به هر شکل با وجود بسترهای هم پیمانی کهن بین دو طرف اما جنبه های مادی وتجاری اینبار بیشتر نمایان بود، آقای (K) به شکل تعجب آوری با اسرائیلی ها بیشتر احساس راحتی کرد ، این احساس نزد اسرائیلی ها هم بود . کا با یک دست دادن ساده به پایان رسید ، مسایل ودستورات در یک قدم زندن نیم ساعته بین وزیر ومسئول اسرائیلی این مرکز در زمین خاکی آن منتقل وبه اجرا در می آمد.
اما در این شب کریم سنجاری وزیر کشور بسیار عصبی وبرافروخته بود ، فریاد زد باید این محل را ترک کنید. هر چه سریعتی اینجا را تخلیه کنید ،راز بزرگ حضور اسرائیلی در این منطقه فاش شده است ، شایعات لحظه به لحظه در مورد اسرائیلی ها وطرح ها بزرگی که در شمال عراق انجام می دهند افزایش می یابد واز آن بدتر ماموران جاسوسی ایران اکنون به اطراف این منطقه رسیده اند ، این یک خبر بد برای این معامله است.
راستی اگر القاعده از حضور اسرائیلی ها در این منطقه خبر دار می شد چه اتفاقی می افتاد ، آنها که این همه بلا بر سر آمریکایی ها وارد آورده اند در صورت مشاهده اسرائیلی ها چه می کردند.
برای وزیر کرد این یک فاجعه بود بخصوص اگر اسرائیلی های این منطقه به هدفی مورد علاقه برای جنگجویان تبدیل شوند ، اگر آنها ربوده می شدند ومسئله آنها به یک مسئله ی بین المللی تبدیل می شدند چه ؟
....
چه کسانی کنسرسیوم اسرائیلی را اداره می کنند؟
در بیستم مه 2004 در یکی از شب های گرم ، دانی یاتوم عضو کنیست ورئیس سابق موساد ، یعقوب بری رئیس بانک "همزراحی" ورئیس سابق شاباک ، موشه عبری سوکنیک فرمانده سابق نیروی زمینی اسرائیلی ووابسته ی نظامی سابق اسرائیل در واشینگتن ، یعقوب گرتسمان از مدیران برجسته شرکت موتورلا وچند نفر دیگر در یک اتاق منزوی در رستوران "بکیمونو" تل آویو گرد هم آمدند ، مدیریت این جلسه را شلومی مایکلز به عهده داشت.
مایکلز را باید محور اصلی این پروژه دانست ... پروژه ای که منجر به ورود بزرگ اسرائیلی در شمال عراق شد.
...
یاتوم به یدیعوت احرونوت گفت : ابتدا معاملات از طریق شخص ثالثی در واشینگتن انجام می گرفت اما بعدا این کار به طور مستقیم انجام گرفت.
آیا با کردها ملاقات مستقیم داشتی ؟
او در پاسخ به سئوال این روزنامه گفت : با نماینده کردها در واشینگتن ملاقات کردم نامش فرهاد بارزانی بود او از من خواست تا به آنها در مسایل مختلفی همچون میانجیگری وفشار بر آمریکا جهت بهبود چهره آنها در ساختار سیاسی این کشور کمک کنم.
یاتوم ادعا می کند که از سال 2003 که وارد کنیست شد همکاری خود را با شرکت متوقف کرده است او می گیود اسرائیلی ها اکنون در زمینه زیرساخت های خدماتی وساخت فرودگاه فعالیت دارند اما اطلاعی از فعالیت های امنیتی اسرائیل در شمال عراق ندارد! ونمی خواهد هم در این رابطه اطلاعاتی داشته باشد.
اما به نوشته این روزنامه اسرائیلی به هر شکل او در نشست کاری مه 2004 شرکت کرده بود.
....
اوایل سال 2004 چندین نفر با شکل وشمایل عجیب وغریب وبا لباس های غیر نظامی به اربیل رسیدند ، آنها اسرائیلی بودند ، سعی کردند خود را از انظار پنهان کنند وهرگز به زبان عبری سخن نگویند.
وقتی وارد فرودگاه کوچک اربیل شدند مطالبی را در دفترچه های خود یادداشت کردند تا نقشه هایی را برای توسعه این فرودگاه که بعنوان فرودگاه پایتخت شمال عراق محسوب می شود تدوین کنند. ....
ناظرانی که دیدی قوی داشتند می توانستند حضور افرادی مشکوک را در شمال عراق ببیند ، بخصوص که وزارت کشور کردستان عراق سالانه 100 میلیون دلار را هم برای حمایت از فرودگاه خود اختصاص داده بود وآنرا نقدا هم می پرداخت.
گذرگاه مرزی ابراهیم الخلیل در شمال عراق منطقه ای حدفاصل مرزهای سوریه ، عراق وترکیه ، جای که مملو از تانکرهای حامل سوخت وغذا وکالا است وهزاران نفر از این دروزاه شمالی عراق عبور می کنند.
ترک ها معمولا چشم های نگران خود را به سوی این معبر خیره کرده اند تا شاید افرادی را که برای کمک به کردها جهت برپایی دولتشان از این گذرگاه می گذرند را ردیابی کنند. از اینرو بود که چندین ده نفر از اسرائیلی ها را ردیابی کردند که با پاسپورت های اسرائیلی خود از این گذرگاه گذشته ووارد کردستان عراق شدند.
همه آنها حرفه خود را ، مهندس راه وساختمان ، کارشناس کشاوری ، مشاور آبیاری و... معرفی کردند در حالیکه همگی جز حرفه جنگ آوری وآموزش نظامی شغل دیگری را بلد نبودند وجز با جنگ افزار ومواد منفجری با چیز دیگری کار نمی کردند.
اسرائیلی ها معمولا در شغل هایی چون حمایت از شخصیت ها ، کشف مواد منفجره وانتقال این دانش به دیگران خبره هستند.
آنها از سال 2004 به شکلی نامحسوس به نحوی که نگرانی ترک ها را بر نیانگیزانند وارد عراق شدند ، هدف آنها تنها فرودگاه هاولر که کردها آنرا به طور مخفیانه در نزدیکی اربیل می سازند نبود بلکه ماموریتی که برای آن عازم عراق شده واز آنها درخواست شده بود که در مورد آن سکوت کنند آموزش نظامی جنگجویان کرد عراقی بود. این طرح محرمانه آنها بود .
کردها تدارک همه چیز را دیده بودند یک اتوبوس از داخل مرز عراق آنها را به منطقه ناشناخته از روستای "زافیتا" منتقل می کرد ، این منطقه با کد (Z) معروف است ، شکافی در روی زمین که از انظار عمومی کاملا بدور بود وتقریبا فراموش شده است.
پشت دیوارهای بلند، یک پایگاه آموزشی با تجهیزات کامل ساخته شده است ، که در آن طی مدتهای طولانی کار آموزش انجام می پذیرد.
طی دو ماه چند تن تجهیزات به این منطقه منتقل شد ، موتور سیکلت ، تراکتور ، وحتی لباس های مشکی راکبین این موتور سیکلت ها را یک شرکت اسرائیلی فراهم کرد ، یکی دیگر از شرکت ها هم کلاه ایمنی آنها را فراهم کرد ودیگر نیز جلیقه های ضد گلوله را به کردستان عراق صادر کرد.
ده ها سگ تعلیم دیده با یک عملیات مخصوص از اسرائیل به کردستان عراق منتقل شدند تا وظیفه کشف مواد منفجره را به عهده بگیرند.
طی چند ماه اسرائیلی های در بدترین شرایط جوی فعالیت کردند ، وآموزش نظامی کردها را انجام دادند ، آنها فقط واحد مبارزه با تروریسم را تشکیل وآموزش ندادند بلکه در کنار آن واحدی از جنگجویان زن کرد را آموزشد دادند ، بر اساس توافق صورت گرفت ، اساتید باید در پایگاه (Z) به زبان انگلیسی سخن می گفتند واز اعلام هویت خویش امتناع می کردند اما پس مدتی عملکردی محتاطانه بین دو طرف حاکم بود ، روابط به تدریج گرم شد واخفای این راز سخت تر وسخت تر شد.
همه چیز به مانند یک نمایش بود ، کردها طوری عمل می کردند که گویی هیچ اسرائیلی در کردستان عراق نبود ، در حالیکه طرف اسرائیلی هم به نحوی عمل می کرد تا هیچ تجهیزاتی مستقیما از تل آویو به اربیل منتقل نشود ، به طور مثال هواپیمای اوکراینی که تجهیزاتی برای کردها از اسرائیل حمل می کرد ابتدا در لارناکا متوقف شد وپس از تغییر بارنامه خود ، طوری آنرا تدوین کرد که گویی بار آن از مبدأ قبرص برای اربیل منتقل می شود ، شرکت موتورلا هم مقادیری سلاح ومهمات از آمریکا واروپا برای کردها فرستاد اما واقعیت امر این بود که همه این سلاح ها از اسرائیل آمده بودند.
تمامی این عملیات از طریق یک شرکت اسرائیلی ـ کردی به نام "کودو" اداره می شد در یکی از نامه هایی که این شرکت در ژوئن 2004 برای وزیر کشور کردستان عراق ارسال کرده خواستار پرداخت هزینه های زیر شده بود
سامانه آفکو متعلق به شرکت موتورلا 10.137.335 دلار ، واحد موتورسیکلت ها 971363 دلار ، واحد سگ های تعلیم دیده 683721 دلار ، بهسازی کلاشینکف 90318 دلار ، حقوق اساتید برای اه های مه ، ژوئن وجولای 385 هزار دلار ، تجهیزات 221818 دلار .
به زعم این گزارش صهیونیستی به احتمال زیاد پس از برملا شدن این مسئله همکاری متوقف خواهد شد ، زیرا کردها توان ادامه ایفای نقش خود را در این نمایشنامه ندارند.
زمانیکه سنجاری با عصبانیت وارد پایگاه (Z) شد وبه بهانه کشف این پایگاه ماموران اطلاعاتی ایران خواستار خروج اسرائیلی ها شد ، آنها این پایگاه را ترک کردند.
آنها فقط این پایگاه را ترک کردند ، فورا هم این کار نکردند ، وهمه با هم از آنجا خارج نشدند بلکه ظرف یک ماه این خروج صورت گرفت.
این ادعایی است که روزنامه اسرائیلی کرد اما آیا واقعا اسرائیلی ها این منطقه را که چند ده سالی است که صحنه تاخت وتاز آنان است به این آسانی ها رها می کنند؟!